كرگدنها و فيلها
وحيد آگاه
ميرفتاح، يك كركتر است. از آنها كه با مجموعه فعاليتها و آثارشان در پهنه فرهنگ و هنر، شخصيتي چندوجهي و پرسپكتيو داشته و اين، ثمره طي يك مسير در طول زمان و عرض جغرافياي ايران است. روزنامهنگاري از هفتهنامه سوره و مهر و بعد، فعاليت در روزنامه اعتماد و نشريه كرگدن در حال حاضر، كه نمايشگاه انفرادي خود را در گالري Artibition به نشاني بر خيابان وليعصر، بالاتر از پارك وي، 27 بهمن تا 7 اسفند برپا نموده. از عنوان برميآيد كه كرگدن محور كار است: «كرگدنها گاهي تنها سفر نميكنند». اما چرا كرگدن؟ خودش در نشريهاي به همين نام، توضيحات را داده و اجمالا اينكه در روزگار فعلي با اين وضع خوشگل اقتصادي كه البته براي امروز و ديروز نيست و چند دهه چنين است، پرداختن به مقولات فرهنگ و هنر، جز با ذائقه كرگدن بودن، سازگار نيست و ابر و باد و مه وخورشيد، فعالان فرهنگي را از اين عرصه، دور ميكنند.
گالري زيباست: حياط، مدخل و داخلش. البته كه آثار ميرفتاح در طبقه اول است، نه طبقات بالاتر و نه طبقه منفي يك. آثار هم، صرفا كرگدن نيستند و در ميان آنها، فيلها و توأمانِ كرگدن و فيل مشاهده ميشود. تنهايیكرگدنها با حضور پرندگاني ريزجثه و جاخوش كرده روي كرگدنها، پُر شده و شمايل آثار، حكايت از حضوري باصلابت و البته تنهايي دارد. نوعي شكوه و خلوت. اينكه تنهايي زيباست و قدرتمند و خب، هميشگي نيست و سفرها با همراه، ولو پرندگان پابرجاست. كرگدن حيوان زشتي نيست، اما جزو حيوانات زيبا هم به شمار نميآيد. اما نقاشيهاي ميرفتاح جميل است و اينكه نقاشيهاي كرگدن، زيبا جلوه كند؛ نگاه زيباشناسانه ميرفتاح را عيان مينمايد. آثاري در روال زندگي شهروندان اين زمانه كه در جمعند، اماتنها. اين بيكسي، چالش انسان مدرن به شمار ميرود. گيرم دسترسي به شبكههاي اجتماعي و پيامرسان، فزونتر و سهلتر. اما از تنهايي ما كم شده؟
اسم آثار هم جالب توجه و در خورِ نقاشيهاست و برايش فكر شده.«محصور»: كرگدن پشت سيم خاردار. «ما مردم فقير»: كرگدني قدر كه پرندگاني رويش به نظاره نشستهاند. «سرت را بدزد رفيق»، «م مثل مادر»، «خانهاي درخور پيل»، «رفيق»، «صد سال تنهايي»، «برباد رفته»، «تمنا»، دست افشان»، «خواهي برو ببخشا»، «روز فراق»، «بيا بريم دشت»، «مزاج دهر»، «شور و حال كودكي» و «صلاه ظهر» كه اين آخري، معركه است. عناويني كه نشان ميدهد استاد نقاش، شخصيتي فرهنگي است كه حالا نقاشيهايش را رو كرده و ما را شگفتزده كرده. خواندن تابلوها، شورآفرين است و ديدنش، هم. يك نمايشگاه منحصربهفرد با تِمي مشخص كه حكايت نقاش، نيازي به توضيح بيشتر ندارد: «اگر هزينه رفاقت و همدلي، همه هستيات، بلكه همه تنهاييات باشد، ميارزد. يقين كنيد كه ميارزد».
كسي كه سينما و موسيقي را ميشناسد و عناوين شاهد اين مدعايند. حالا با توجه به كثرت كارها كه همگي به سنه 1402 مُهر شده، بايد از اين گفت كه اين مردِ طنازِ نويسنده و فعال فرهنگي، كنج خلوت را مايلتر است و بيشتر ميكشد تا اينكه بنويسد. اما چه باك، همان قدر زيبا كشيده كه مينويسد.
راستي سيدجان، كاش زودتر شروع ميكردي و رخ مينماياندي. اين آثار، بيشتر از هنر نقاشي، هنر تنهايي مجسم شده شما به مثابه تنهايي فرهنگ است.
عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي