• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۶ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5710 -
  • ۱۴۰۲ دوشنبه ۷ اسفند

كرگدن‏ها و فيل‏ها

وحيد آگاه

ميرفتاح، يك كركتر است. از آنها كه با مجموعه فعاليت‏ها و آثارشان در پهنه فرهنگ و هنر، شخصيتي چندوجهي و پرسپكتيو داشته و اين، ثمره طي يك مسير در طول زمان و عرض جغرافياي ايران است. روزنامه‏نگاري از هفته‏نامه سوره و مهر و بعد، فعاليت در روزنامه اعتماد و نشريه كرگدن در حال حاضر، كه نمايشگاه انفرادي خود را در گالري Artibition به نشاني بر خيابان وليعصر، بالاتر از پارك وي، 27 بهمن تا 7 اسفند برپا نموده. از عنوان برمي‏آيد كه كرگدن محور كار است: «كرگدن‏ها گاهي تنها سفر نمي‌كنند». اما چرا كرگدن؟ خودش در نشريه‏اي به همين نام، توضيحات را داده و اجمالا اينكه در روزگار فعلي با اين وضع خوشگل اقتصادي كه البته براي امروز و ديروز نيست و چند دهه چنين است، پرداختن به مقولات فرهنگ و هنر، جز با ذائقه كرگدن بودن، سازگار نيست و ابر و باد و مه وخورشيد، فعالان فرهنگي را از اين عرصه، دور مي‌كنند. 
گالري زيباست: حياط، مدخل و داخلش. البته كه آثار ميرفتاح در طبقه اول است، نه طبقات بالاتر و نه طبقه منفي يك. آثار هم، صرفا كرگدن نيستند و در ميان آنها، فيل‏ها و توأمانِ كرگدن و فيل مشاهده مي‌شود. تنهايی‌كرگدن‏ها با حضور پرندگاني ريزجثه و جاخوش كرده روي كرگدن‏ها، پُر شده و شمايل آثار، حكايت از حضوري باصلابت و البته تنهايي دارد. نوعي شكوه و خلوت. اينكه تنهايي زيباست و قدرتمند و خب، هميشگي نيست و سفرها با همراه، ولو پرندگان پابرجاست. كرگدن حيوان زشتي نيست، اما جزو حيوانات زيبا هم به شمار نمي‏آيد. اما نقاشي‏هاي ميرفتاح جميل است و اينكه نقاشي‏هاي كرگدن، زيبا جلوه كند؛ نگاه زيباشناسانه ميرفتاح را عيان مي‌نمايد. آثاري در روال زندگي شهروندان اين زمانه كه در جمعند، اماتنها. اين بي‌كسي، چالش انسان مدرن به شمار مي‏رود. گيرم دسترسي به شبكه‌هاي اجتماعي و پيام‏رسان، فزون‏تر و سهل‏تر. اما از تنهايي ما كم شده؟
اسم آثار هم جالب توجه و در خورِ نقاشي‏هاست و برايش فكر شده.«محصور»: كرگدن پشت سيم خاردار. «ما مردم فقير»: كرگدني‌ قدر كه پرندگاني رويش به نظاره نشسته‏اند. «سرت را بدزد رفيق»، «م مثل مادر»، «خانه‏اي در‌خور پيل»، «رفيق»، «صد سال تنهايي»، «برباد رفته»، «تمنا»، دست افشان»، «خواهي برو ببخشا»، «روز فراق»، «بيا بريم دشت»، «مزاج دهر»، «شور و حال كودكي» و «صلاه ظهر» كه اين آخري، معركه است. عناويني كه نشان مي‌دهد استاد نقاش، شخصيتي فرهنگي است كه حالا نقاشي‏هايش را رو كرده و ما را شگفت‌زده كرده. خواندن تابلوها، شورآفرين است و ديدنش، هم. يك نمايشگاه منحصر‌به‌فرد با تِمي مشخص كه حكايت نقاش، نيازي به توضيح بيشتر ندارد: «اگر هزينه رفاقت و همدلي، همه هستي‌ات، بلكه همه تنهايي‏ات باشد، مي‏ارزد. يقين كنيد كه مي‏ارزد».
كسي كه سينما و موسيقي را مي‏شناسد و عناوين شاهد اين مدعايند. حالا با توجه به كثرت كارها كه همگي به سنه 1402 مُهر شده، بايد از اين گفت كه اين مردِ طنازِ نويسنده و فعال فرهنگي، كنج خلوت را مايل‏تر است و بيشتر مي‏كشد تا اينكه بنويسد. اما چه باك، همان قدر زيبا كشيده كه مي‏نويسد.
راستي سيدجان، كاش زودتر شروع مي‌كردي و رخ مي‏نماياندي. اين آثار، بيشتر از هنر نقاشي، هنر تنهايي مجسم شده‏ شما به مثابه تنهايي فرهنگ است.
عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون