• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5720 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۱۹ اسفند

علی ربیعی پیامدهای اجتماعی انتخابات مجلس را تحلیل می‌کند

كالبد شكافي انتخابات

یکی از پیامدهای انتخابات معنا یافتن آرای باطله است

گروه سیاسی|  اين انتخابات نيز همانند ساير انتخابات تمام شد، اما داستان انتخابات تمام‌شدني نيست. معمولا در كشور ما، پيش از انتخابات، تحليل‌ها، نگرش‌سنجي‌ها و گفت‌وگوهاي زيادي پيرامون برندگان و بازندگان انتخابات صورت مي‌گيرد، اما پس از انتخابات، كمتر پيرامون پيامدهاي آن مطالعه و گفت‌وگو انجام مي‌شود. علاوه بر اين، بنا بر يك بيماري يا سندرومِ رواج‌يافته تاريخي، پيامدها به سرعت فراموش مي‌شوند و اساسا وقايع در كشور ما از جنبش‌هاي خياباني تا برخي ناآرامي‌هاي منطقه‌اي و نيز انتخابات شوك‌برانگيز به سرعت از خاطر مي‌روند؛ گويي كه ساختار نخبگان سياسي كشور، با نوعي نسيان‌زدگي با اين پديده‌ها برخورد مي‌كند. اين انتخابات از چند جهت حامل پيامدهاي مهمي براي شيوه حكمراني و همچنين فهم جامعه ايران است: اولين تامل در انتخابات، باور پيدا كردن به نتايج سنجش‌هاي علمي است. متاسفانه در كشور ما، واژه «مردم» بي‌محابا در ادبيات سياسي، اجتماعي و اقتصادي و حتي نخبگان به كار گرفته مي‌شود؛ بدون اينكه هيچ مستند علمي مبني بر آنچه به مردم نسبت داده شده، بيان شود. سنجش‌ها كمتر مورد توجه قرار گرفته و هر فرد سياسي، ادراكات خود از مشاهدات ميداني را به عنوان نظر مردم قلمداد مي‌كند. اين انتخابات نشان داد كه برخي سنجش‌هاي صورت ‌گرفته كه متعلق به افراد و موسسات مستقل بوده‌اند، داراي قدرت پيش‌بيني و داراي اعتبار هستند .  

بنابراين اولين نكته قابل تاكيد، توجه به نتايج نظرسنجي‌ها براي فهم واقعي از جامعه است. اين امر در مورد مرجعيت صداوسيما، اعتماد، سرمايه اجتماعي و همچنين ساير موارد مي‌تواند قابل تعميم باشد. پيامد دوم، صورت‌بندي جديد در جريان راست سنتي، اصولگرايي و نواصولگرايي است. اين جريان دچار تحولات اساسي شده و تداوم خواهد يافت. به دليل حضور تقريبا هميشگي اين جريان در بخش‌هاي مهم حاكميتي و قوام يافتن تسلط ايشان بر نهادهاي قانونگذار و دولت، تاثير اين تحولات را حايز اهميت مي‌كند. اين انتخابات نشان داد بخش بزرگي از افرادي كه به راي‌دهندگان سنتي مشهور هستند و بر‌اساس رفتار تبعي در انتخابات شركت مي‌كنند، كماكان در انتخابات حضور و مشاركت پررنگ دارند. اما نكته قابل تامل، غلبه فكري جريان بنيادگرايي، بر اين طيف و پس زدن اصولگرايان و  جريان موسوم به راستِ سنتي است كهتاكنون در فضاي سياسي ايران حضور تعيين‌كننده داشته‌اند. غلبه بنيادگرايي عواقب و آثار زيادي در عرصه‌هاي مختلف خواهد داشت. پيامد سوم، در پي غلبه جريان بنيادگرايي، بروز اختلافات جديد، كشاكش‌هاي جديد و جدال‌هاي سياسي در درون مشاركت‌كنندگان سنتي انتخابات است كه بيش از گذشته رخ خواهد داد. ما دست‌كم شاهد سه نوع رودررويي مشخص تعريف ‌شده (راست سنتي، اصولگرايان و بنيادگراها) خواهيم بود. به عنوان مثال، راي نياوردن كانديداهاي جامعه روحانيت مبارز به عنوان نماد راستِ سنتي و غلبه ليست مدرسين كه تركيبي از اصولگرايان و بنيادگرايان در آن حاكم هستند، از اتفاقات قابل ‌تامل ديگر در اين انتخابات بود. پيامد چهارم، شكاف بين نظريه جمهوريت در كنار اسلاميت كه فلسفه وجودي جمهوري اسلامي ايران را تشكيل داده است، عميق و در سطح گفتمان‌هاي رسمي ساخت قدرت وضوح بيشتري خواهد يافت. به‌طور روشن، طرفداران و تبيين‌كنندگان نظريه بنيادگرايي، اعتقاد زيادي به راي مردم به عنوان مبناي مشروعيت و مقبوليت نظام سياسي ندارند و در سال‌هاي اخير اين امر در بيانات آنها نمود مشخص داشته است. بنابراين ما فصل جديدي از نسبت مردم با نظام را نيز مي‌توانيم شاهد باشيم. پيامد پنجم، احتمال افزايش ستيز بين ارزش‌هاي تحول ‌يافته در جامعه و سياستگذاري‌ها بيشتر خواهد شد. به نظر مي‌رسد سياستگذاري‌ها بيشتر به سمت ارزش‌هاي فرهنگي و اجتماعي خاص‌گرايانه در مقابل عام‌گرايانه، گذار پيدا كند. از مداقه گفتماني در سخنان و بيانات افرادي كه در جريان بنيادگرايي قرار گرفته و وارد مجلس نيز شده‌اند، پي مي‌بريم كه در حوزه‌هايي مانند فضاي مجازي، سبك زندگي، پوشش و ... شاهد تشديد تنش‌هاي اجتماعي خواهيم بود. بنابراين يكي از پيامدهاي اجتماعي اين انتخابات، شكاف بيشتر بين ارزش‌هاي رسمي در مقابل ارزش‌هاي جاري و ميان‌ مردمي خواهد بود و عوارض چنين شكافي مي‌تواند سبب بروز اتفاقاتي تقابل‌گرايانه شود. در پيامد ششم؛ نوع نگاه جريان راي‌آورده به سياست خارجي، تعامل با جهان و اساسا مباني قدرت در كشور، مسيرهاي قابل پيش‌بيني را پيشِ روي ما خواهد گذاشت. همان‌طور كه عقبه اين جريان را در مواضعي مانند برجام و... شاهد بوده‌ايم. وقتي منشا قدرت ملي، مشاركت بالاي سياسي مردم نباشد، چشم‌انداز حل مسائل خارجي نيز ضعيف‌تر خواهد بود. هفتمين پيامد آن است كه تسلط بنيادگرايي بر قانونگذاري و نهادهاي اجرايي، تاثيرات بسيار جدي‌اي بر نظام حقوقي و اداري خواهد داشت. يكي از مشكلات امروز كشور ما، مداخلاتِ غيرشايسته‌سالارانه براي ورود افراد به نظام اداري بوده است. از اين‌رو، نظام اداري، كيفيت توسعه‌بخشي به خود را به ‌تدريج از دست داده است. به نظر مي‌رسد فشار اين گروه براي به كار گرفتن افراد مورد نظر خود در نظام اداري و همچنين جدال ميان جبهه پايداري و ساير بخش‌هاي اصولگرايي براي تصاحب شركت‌هاي عمدتا خصولتي و دولتي برقرار بوده، شدت خواهد گرفت. اين وضعيت از شفافيت نظام نيز خواهد كاست. قدرت گرفتن بنيادگرايي در مجلس، قطعا تاثير خود را بر ساختار دولت خواهد گذاشت. فارغ از مباحث بالا، يكي از نگراني‌هاي متخصصان علوم اداري، سياسي و جامعه‌شناسي، به هم ريختگي نظام بروكراتيك و تكنوكرات‌ها با ورود نيروهاي سياسي افقي و ممانعت از رشد عمودي در سازمان‌هاست؛ به‌طوري‌ كه كارشناسان نه اميد و نه دسترسي به مشاغل تاثيرگذار خواهند داشت.پيامد هشتم، معنا يافتنِ آراي باطله است. راي باطله همواره در انتخابات وجود داشته است. تفاوت اين دوره با دوره‌هاي قبل، نسبت راي باطله با مشاركت و همچنين نسبت راي باطله با بالاترين آراي كسب‌ شده براي حضور در مجلس است. يعني در گذشته اگر راي باطله حتي به همين اندازه هم داشتيم، نسبت تعيين‌كنندگي زيادي با تعداد مشاركت‌كنندگان نداشت، اما اين‌بار، راي باطله نشان‌دهنده نوعي نگرش رفتار راي‌دهندگان به شرايط سياسي است كه ميزان راي باطله را قابل تامل مي‌كند. با محاسباتي از كف آرا در تهران و بيشترين راي به دست آمده، به نظر مي‌رسد بيش از ۵۰۰ هزار راي باطله در تهران وجود داشته است. ميزان مشاركت در انتخابات مي‌تواند علايم زيادي براي سياستگذاري به دست دهد. با واقعيتي كه امروز در صندوق‌هاي راي ديده شد، در ميان همين اندازه مشاركت، بخشي از حضور مردم، نه اعتقادي بلكه متاثر از رقابت‌ها و نزاع‌هاي قومي بوده است. لذا مي‌توان نتيجه گرفت كه در انتخابات در سطح ملي كه نزاع‌هاي محلي و منطقه‌اي در آن نقش نداشته باشند، حتما ميزان مشاركت، وضعيت متفاوت خواهد بود. پيامد نهم، شكاف و اختلافي است كه در نهادهاي مهم رخ داده و تداوم آن، با مصالح و منافع ملي سازگاري ندارد. حتي دو رسانه وابسته به يك نهاد، هر كدام به يك سمت از جريان بنيادگرايي و جريان اصولگرايي تمايل پيدا كرده و اظهارنظر مي‌كنند. معتقدم دخالت نهادهاي ملي در كار سياسي و تاثير و تاثر آن از جريان انتخابات، از پيامدهاي بسيار نامطلوب در ميان‌مدت خواهد بود. دهمين پيامد آن است كه اين انتخابات نشان داد كه چهره جديدي از خشونت، فحاشي و تخريب، در قالب توجيهات ايدئولوژيك و توجيهات ديني پيدا شده است. اين امر پديده تازه‌اي است كه در سطح نخبگان سياسي، نوعي بي‌پروايي در گفتار و فضاي غيراخلاقي بيشتري رواج يافته است. يكي از پيامدهاي جانبي كه در جهت ارتباطات سياسي اهميت دارد، شكل‌گيري يك شبكه ارتباطي درون شبكه اجتماعي ايتاست. به ‌نحوي‌ كه جريان‌هايي كه آراي سنتي را داشته و جريان‌هايي كه كشانه راي آراي سنتي هستند، هم بنيادگراها و هم اصولگراياني كه فعاليت سياسي دارند، تمركز اين فعاليت در شبكه ايتا بوده است. به همين دليل، شبكه اجتماعي ايتا به همراه نهادهاي مستقر در مساجد را مي‌توان شكل تركيبي و تحول‌يافته‌اي از كانال‌هاي ارتباطي قلمداد كرد. تحريمي‌ها يا افرادي كه آراي اعتراضي داشتند، بيشتر در شبكه‌هايي نظير اينستاگرام و تلگرام فعاليت دارند. يازدهمين پيامد اين انتخابات، پايان نظريه يكدست‌سازي است. از اواخر دوران رياست‌جمهوري دولت اصلاحات، عده‌اي نظريه يكدست‌سازي براي كارآمدي بيشتر حكمراني را تئوريزه مي‌كردند. دولت احمدي‌نژاد به وقوع پيوست و ظاهرا حاكميت يكدست شد. ديري نگذشت كه اين حاكميت يكدست، دچار شكنندگي شد. در پايان دولت روحاني نيز، باز هم با توجه به اتفاقاتي كه در مجلس در خصوص برجام پيش آمد، نظريه يكدست‌سازي مجددا مطرح و تئوريزه شد و اين‌بار حتي بيان شد كه در صورت يكدست شدن حاكميت، برجام و مذاكره با خارجي نيز راحت‌تر و با سهولت بيشتري به سرانجام خواهد رسيد و مشكلات مردم حل مي‌شود. اما اين انتخابات نشان داد هيچ‌گاه جرياني كه با همدستي يكدست شده باشد، يكدست باقي نخواهد ماند. پيامد آخر مربوط به شكاف‌هاي ارزشي است. همه جوامع با نوعي دوگانگي ارزشي زيست مي‌كنند. اما شكل اين دوگانگي، شدت آن و تيز بودن ارزش‌هاي مقابل هم در جوامع متفاوت است. ما تا‌كنون شاهد چند نوع دوگانگي بوده‌ايم: يكي دوگانگي در سه قوه، يكي دوگانگي ميان نهادهاي حاكميتي و جامعه و بالاخره دوگانگي ميان كوهان‌هاي ارزشي در جامعه. در دوره‌هاي قبل، اين دوگانگي‌ها، زماني حاد مي‌شده و زماني نيز به‌طور مسالمت‌آميز به همزيستي مي‌رسيدند. در اين دوره، به‌رغم يكدست شدن نهادهاي حاكميتي، نوعي دوگانگي در جامعه به‌ صورت «مردم عليه مردم» ظهور و بروز يافته است. اين تيز شدن و چندگانگي ارزشي، يكي از پيامدهايي است كه ما پس از انتخابات مي‌بينيم. قطبي شدن منفي جامعه ناشي از اين روند گسست دولت-ملت و تاثير آن بر جامعه است.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها