وقت مردم را تلف نكنيد
عباس عبدي
پيش از ۱۱ اسفند نميخواستم كه در نقد آقاي قاليباف حرفي بزنم يا بنويسم چون ميدانستم تحت فشار تندروها است، ولي از آنجا كه مسووليتناپذيري ويژگي ثابت همه جناحهاي حاكم است و نمونه آن را در گفتار اخير ايشان نيز ميتوان ديد، پرداختن به آن ضروري بود. آقاي قاليباف معتقد است كه «اگر وضع اقتصادي كشور رونق داشت و بداخلاقيهاي سياسي نبود، نرخ مشاركت در انتخابات متفاوت ميشد. مردم با صندوق راي قهر نيستند ولي، انتظار كارآمدي بيشتري دارند.» به قول يك فعال توييتري: «فكر كنم [آقاي قاليباف] به من تيكه انداخته، چون من سالها رييس پليس كشور، رييس ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز، شهردار پايتخت، عضو مجمع تشخيص مصلحت و رييس مجلس بودم...» اضافه كنيد عضويت در شوراي سران، شوراي عالي انقلاب فرهنگي، مجمع تشخيص مصلحت و... فارغ از اينكه پايين بودن سطح مشاركت مردم كه رقم واقعي آن و پس از كسر آراي باطله و آراي اضافي بايد محاسبه شود، ربطي به وضع بد اقتصادي ندارد. اين نحوه رفتار مردم ناشي از نگاهي است كه به آينده و تاثير انتخابات در آينده كشور دارد. به عبارت ديگر نااميدي آنان از آينده و نديدن ارادههاي روشن براي بهبود آينده در ميان خيل بزرگ نامزدهاي نمايندگي است. همچنين يكدست بودن مجريان و ناظران انتخاباتي، موجب شد كه به طور موقت و تا اطلاع قانوني از اين صندوق روي برگردانند، چراكه اميدي به كارايي آن نبود. فرض كنيم كه اين تحليل بنده درست نباشد و مردم به همان دو علتي كه آقاي قاليباف گفتهاند از انتخابات روي گردان شدهاند، پس ايشان به صراحت معتقدند كه رونق اقتصادي نداريم و به طور ضمني خواستهاند خود را از چنين وضعي تبرئه كنند. درحالي كه وي رييس مجلس و اكثريت نمايندگان هم با او همراه بودند. آيا ايشان نقشي در اين وضعيت كه مورد انتقاد است، ندارد؟ اگر رييس مجلس با اكثريت نمايندگان همسو، نقشي در اقتصاد نداشته باشد، پس چه كساني نقش دارند؟ مگر شما نبوديد كه براي رايگيري مكرر تاكيد ميكرديد كه ما يك خيزش هستيم براي فلان و بهمان، پس اثرات اين خيزش در رياست مجلس شما كجاست؟ شما بودجه كشور را تصويب ميكنيد؛ قوانين را مينويسيد؛ وزرا را تاييد و رد ميكنيد؛ نظارت بر امور كشور و فساد داريد. آيا اين مسووليتها را انكار ميكنيد؟ آيا اين اختيارات را نداشتيد؟ اگر هيچ كاره بوديد، پس چرا دوباره براي انتخابات چنين نهاد بيخاصيتي نامزد شديد؟ اگر صاحب برنامه و داراي قدرت بوديد، پس نقش خود را در اين وضعيت اسفبار چه ميدانيد؟ چرا همين حرف را حالا كه باختيد، ميزنيد؟ چرا در اين سه سال سخني بر زبان نياورديد كه نشان دهد اقتصاد در رونق نيست؟ و اگر در رونق نيست، علل آن چيست؟ آيا حاضريد يك گفتوگوي مطبوعاتي ترتيب دهيد و به چند پرسش ساده درباره تحليل چرايي اين وضع پاسخ دهيد؟ يا مثل رييس دولت و ساير مقامات از گفتوگوي مستقل رسانهاي پرهيز ميكنيد؟ به علاوه بداخلاقي سياسي موردنظر شما چيست؟ ما كاري نداريم كه افشاكنندگان عليه شما با چه انگيزههايي دست به اين كارها زدند، يا اين اسناد و اطلاعات را كدام باند درون ساختار به آنان داده است. ولي اين را خوب ميدانيم كه پژواك شعارهاي شما در مورد خيزشها! و ۹۶درصدي و ۴درصدي يا نشان دادن برگهاي درباره ثروت و پولهاي موجود در حساب خود و فرزندانتان هنوز هم در گوش مردم هست. مگر آقاي مهندس زنگنه در برابر ادعاهاي شما درخواست نكرد كه اموالش را با شما مبادله كند، چرا نپذيرفتيد؟ مگر آقاي جهانگيري چه چيزي گفت كه خلاف آن ثابت شده باشد؟ چرا عليه بداخلاقان سياسي امروز شكايت نميكنيد؟ بگذريم؛ چرا يك كلمه پاسخ در خور نميدهيد؟ مشكل مردم اين نيست كه منسوبان شما براي گردش يا خريد به تركيه بروند يا درخواست اقامت كانادا كنند يا ليست صورتحساب صدها هزار دلاري حسابشان را به مقامات كانادايي بدهند و از مردم ايران پنهان كنند. مشكل اين است كه با اعتماد به نفس فراوان ادعاهايي ميكنيد كه به كلي مغاير با اين حقايق است. اين رفتار دوگانه است كه مورد انزجار جامعه است. تظاهر به فقر و خالي بودن يخچال، بعد ولخرجيهاي فراتصور در انتخابات و نيز اسناد غيرقابل انكار عليه فرزندان مبني بر داشتن خانه در خارج و حسابهاي پرپول و سفرهاي پياپي به خارج و درخواست اقامت در كانادا و اين توجيه بدتر از گناه كه ميخواستهاند شهريه تحصيلي را ندهند، درحالي كه اصولا به گواه كارنامهها، سواد چنداني نيز در ميان نيست. البته اين را ميدانيم كه دسترسي به اسناد منتشره، ساده نيست و از عهده افراد عادي خارج است و اگر روزي اسناد همه جناحهايي كه مصون ماندهاند، افشا شود مصداقِ «نه از تاك نشان و نه از تاك نشان» خواهد شد. پس لطفا فكر نكنيد كه اين نقدي عليه شماست. ترديدي ندارم كه وضع رقباي شما بهتر از شما نيست كه قطعا بدتر است و اگر روزي هيچ راهي نداشته باشم و مجبور به انتخاب ميان شما و رقباي تندروي شما شوم، ترجيح ميدهم كه شما باشيد، ولي چه بايد گفت كه خود كرده را تدبير نيست. متاسفانه نه با سياست آشنايي كافي داريد و نه مشاوراني آگاه و خيرخواه. اين نقد عليه محيطي است كه اجازه ميدهد شما با چنين رفتاري بركشيده شويد و اين نقد از محيط سياسي است كه براي همه بركشيدگان ديگر نيز وجود دارد و هر كدام به نوعي در همين مسير هستند. پس مساله شخص آقاي قاليباف نيست، ساختاري كه پاسخگو نباشد، هر كس به دلايلي و عللي ميتواند در جايي قرار گيرد كه با ادعاهايش سازگار نيست. بدشانسي شما اين است كه عناصري در داخل ساختار حضور دارند كه رقيب شما هستند و ميتوانند عليه شما افشاگري كنند والا اگر كسي امكان ورود به جزييات پرونده چاي دبش و انواع و اقسام مسائل ديگر را داشت، شايد موضوعات پيرامون شما به حاشيه ميرفت. مسووليتناپذيري يعني اينكه مشكلات را شما تقصير دولت مياندازيد، دولت هم تقصير قبليها و در اين ميان مردم هستند كه هزينه اين بيمسووليتيها را ميپردازند. مجبورم تكرار كنم، هيچ برنامهاي نداريد، هيچ. نه شما و نه رقبايتان. ممكن است براي كاري اجرايي و البته با هزينه بسيار زياد مفيد باشيد ولي اداره كشور فراتر از امور اجرايي است. لطفا وقت مردم را تلف نكنيد.