تركتازي اوپنهايمر در امريكاي ترامپ
محسن آزموده
چند ساعت مانده به برگزاري مراسم اهداي جوايز اسكار 2024، يكي از شبكههاي فارسي زبان با ليلي گلادستون بازيگر نقش مولي كايل در فيلم «قاتلان ماه گل» (2023) اثر مارتين اسكورسيزي گفتوگو كرد. او تبار سرخپوست دارد و در اين فيلم نقش زني بومي را ايفا ميكند كه همسر مردي سفيدپوست (با بازي لئوناردو ديكاپريو) شده. داستان فيلم ماجراي واقعي و وحشتناك قتلهاي سرخپوستان اوسيج در اكلاهاما در دهههاي 1910 تا 1930 است. فيلمي كه از سوي مخاطبان و منتقدان بسيار مورد استقبال قرار گرفته و هم خبرنگار و هم خانم بازيگر انتظار داشتند كه در ميان برگزيدهها باشند. اما چند ساعت بعد و با اعلام نتايج اسكار همه اين اميدها نقش بر آب شد و اكثر جوايز به فيلم اوپنهايمر (2023) ساخته كريستوفر نولان تعلق گرفت. تا جايي كه به عقل ناقص و فهم آماتوريام از سينما برميگردد، هر دو فيلم خوش ساخت هستند و تا جايي كه ميفهمم، هر دو توانستهاند امكاناتي تازه در بيان سينمايي خلق كنند و در نتيجه از حيث فيلمسازي و صنعت سينما آثاري قابل توجهند. فيلم نولان البته خيلي سر و صدا و تبليغ كرد، پول داشتند. مفت چنگشان. نكته جالب آنكه هر دو فيلم بازخواني پروندههايي فراموش شده در تاريخ سياسي امريكا هستند. تفاوت اصلي دو فيلم همين جا خودش را نشان ميدهد، تفاوتي كه باعث ميشود يك فيلم محبوب آكادمي باشد و ديگري ناديده گرفته شود. «اوپنهايمر» تا جايي كه من ميفهمم، دفاعيهاي از دانشمندي فيزيكدان است كه در ساختن بمب اتم و كاربرد آن در پايان جنگ جهاني دوم و كشتار 220 هزار نفر در هيروشيما و ناكازاكي (شامل 20 هزار نظامي و 200 هزار غيرنظامي) نقش اساسي داشته است، اين بمباران و كشتار در روزهاي ششم و نهم آگوست سال 1945 رخ داد. تعمدا بر تعداد كشتهها، زمان و مكان وقوع آن تاكيد كردم، چون فيلم 180 دقيقهاي كريستوفر نولان خيلي سرسري و راحت از كنار اين موضوع ميگذرد و عمده زمان صرف دادگاه اوپنهايمر در جريان اتهام همكاري او با كمونيستها در دوره بدنام مك كارتي ميشود. فيلم نشان ميدهد كه اين همكاري توهمي بيش نيست و اوپنهايمر هميشه به امنيت ملي امريكا وفادار بوده و از اين حيث يك قهرمان ملي است. «قاتلان ماه گل» اما رويكردي يكسر متفاوت دارد. چنانكه اشاره شد مارتين اسكورسيزي در اين فيلم پرونده فراموش شده قتلهاي سرخپوستان توسط سفيدپوستان سودجو را بازخواني ميكند. طبيعي است كه طرح دوباره اين پرونده و ساخت فيلمي درباره آن چندان خوشايند امريكاييهاي ناسيوناليست نباشد. كساني كه تاريخ كشورشان را پر افتخار ميخواهند، ترجيح ميدهند وقايع رسوا را زير فرش پنهان كنند و كمتر آنها را پيش روي ديگران به نمايش بگذارند.با اين توضيحات پارو كردن جايزهها توسط اوپنهايمر در امريكاي اين روزها امري قابل انتظار است، منظور امريكايي است كه هر روز خبر پيروزيهاي جديد دونالد ترامپ از گوشه گوشه آن به گوش ميرسد. اسكار جايزهاي كاملا دموكراتيك است و يك نفر و دو نفر آن را انتخاب نميكنند. نزديك به 6 هزار نفر از دستاندركاران سينما در سراسر امريكا، در حوزههاي مختلف سينمايي عضو آكادمي اسكار هستند و در انتخاب فيلمهاي برگزيده راي ميدهند. طبيعي است كه وقتي برآيند رايدهندههاي امريكا به سمت ترامپ تندرو و ناسيوناليسم افراطي او گرايش دارد، اكثريت اعضاي اسكار هم كليت جمعيت امريكا را نمايندگي ميكنند، به فيلمي تمايل دارند كه كاري با مسائل حقوق بشري و انساني ندارد و دغدغه اصلياش مجد و شكوه امريكاست. بيخيال چند صد هزار نفري كه در ژاپن كشته شدند. اصلا چه كاري است اسكورسيزي آخر عمري پروندهاي را از كشوهاي خاك گرفته بيرون بكشد كه باعث سرافكندگي امريكا ميشود و نشان دهد كه فرآيند دولت-ملتسازي در اين كشور، چندان هم گل و بلبل نبوده؟! خانم گلادستون در صورت برگزيده شدن اولين بازيگر بومي امريكايي بود كه جايزه اسكار را ميبرد. زهي خيال باطل. البته انگار به خودش هم الهام شده بود كه برنده نميشود و تنها دلخوش به نامزدي براي جايزه بود، به همين خاطر در گفتوگوي مذكور گفت: مسووليت سنگيني كه اين نامزدي بر دوش من گذاشته، اين است: دري برايم گشوده شده، پشت سرم نبندم تا راه براي ديگر بوميهايي كه ميخواهند وارد سينما شوند، هموار شود. امريكاييها با انتخاب اوپنهايمر اما نشان دادند كه اين در چندان هم گشوده نيست و اي بسا در سالهاي آتي و با قدرت گرفتن دوباره تندرويي چون ترامپ بستهتر از پيش شود.