تنها گزينه ايران براي رويارويي با اسراييل
حسين ربيعي
رويارويي مستقيم و غيرمستقيم ايران و اسراييل وارد پنجمين دهه خود شده است. در واقع همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي به رسميت نشاختن اسراييل از سوي جمهوري اسلامي ايران، جنگ غيررسمي ايران و اسراييل آغاز شده است. از منظر انساني جنايات اسراييل منطبق بر هيچ اصول اخلاقي نيست و اين رژيم نه تنها در رويارويي با ايران كه در همه جنگها، شديدترين و وحشيانهترين جنايات ممكن را مرتكب شده و ترسي از نمايش و اعلام عمومي آن ندارد. كما اينكه در جنگ جاري غزه از حمله به بيمارستان و مدرسه و پايگاه امدادي و خبرنگار و ... فروگذار نكرده و نكوهش و سرزنش و اعتراض و حتي شكايت كشورها و اعضاي سازمان ملل را هم ناديده گرفته است. بنابراين اسراييل نشان داده است كه موجوديتی بيملاحظه و قانونشكن است كه تا آخرين حد ممكن براي كسب حداكثر منافع خود ميجنگد. جدا از روشهاي جنگي مذموم اسراييل كه قباحت آن بر همگان آشكار شده است، اما از منظر اصول جنگ، رويارويي ايران و اسراييل از متغيرهايي تاثير ميپذيرد كه در كوتاهمدت و بلندمدت سرنوشت اين جدال را تعيين و برخي وضعيتهاي جاري را از قبل پيشبينيپذير ميكند. از منظر جغرافيايي ايران از راه زميني بيش از 1400 كيلومتر و از راه دريايي بيش از 4 هزار كيلومتر با اسراييل فاصله دارد. بين اين دو بازيگر، عراق و اردن به عنوان كشورهاي ميانجي و حائل قرار گرفتهاند. بنابراين برخلاف جنگهاي رايج، درگيري بين ايران و اسراييل درگيري بين دو همسايه نيست كه مرز مشترك و جبهه مستقيم داشته باشند و در واقع ماهيت جنگ بين اين دو، از جنگها و درگيريهاي كلاسيك به درگيريهاي نامتعارف و نامتقارن تغيير كرده است. در جنگهاي كلاسيك عواملي همچون تعداد نفرات و امكانات، ابتكار عملياتي، تامين تجهيزات و لجستيك، فرماندهي و كنترل، اهداف سنجيده، تحرك، تمركز و صرفهجويي در قوا اغلب به عنوان عناصر اصلي توان رزمي و اصول جنگ تعيينكننده است. در جنگهاي نامتقارن اما تعداد نفرات و امكانات اهميت چنداني ندارد، بلكه عمليات و حملات مخفيانه و پراكنده از راه دور، اشراف اطلاعاتي، مشروعيت و مقبوليت حكومت، توانمنديهاي تكنولوژيك و ... اهميت دارد كه رعايت نكردن آنها زمينه ناكامي يا شكست را فراهم ميكند. ايران براي ضربه زدن به رژيم صهيونيستي در كشورهاي نزديك به اسراييل از گروههاي مقاومت پشتيباني ميكند. به عبارت ديگر جنگ مستقيم در مرزهاي اين بازيگر را در پيش گرفته است. اين شيوه جنگ، در كنار هزينههاي هنگفت مالي و اقتصادي، نيازمند استقرار نيروها و نفرات زياد، تجهيزات و لجستيك لازم و تحرك و تمركز و اشراف اطلاعاتي و عملياتي بسيار بالا (آن هم در كشور ثالث) است.
استقرار زبدهترين و ماهرترين نيروهاي ايراني در پيشاني خط حمله خطرات بسيار زيادي دارد كه در طول اين پنج دهه جنگ، بارها نمايان شده است. از شهادت سردار متوسليان و همراهانش در دهه شصت در لبنان تا شهادت سرداران سپاه در چند ماه اخير در سوريه، نمونهاي از آسيبهاي اين رويكرد جنگي و نظامي است. دشواريهاي اين سبك عمليات نظامي در اين است كه ايران براي اين رويارويي ناگزير از استفاده از سرزمين ديگران است. كشورهاي سوريه و لبنان كه به نحوي پايگاه ايران براي مقابله با اسراييل هستند هر كدام گرفتار مشكلات و معضلات داخلي هستند. در سوريه مدتهاست كه نارضايتي عمومي وجود دارد و لبنان هم كشور هفتاد و دو ملت با انواع و اقسام بازيگران پنهان و آشكار است. در اين شرايط يافتن افرادي كه آماده همراهي با دشمنان دولت مركزي باشند، آسان است و بنابراين استخدام جاسوس و خبرچين از ميان مردمان سوري يا لبناني براي اسراييل كار آساني است و همين است كه شايد به آساني از تحركات فرماندهان جبهه مقاومت و محل زندگي و پايگاههاي آنها آگاه ميشوند و به نوعي رفت و آمد ايشان زير نظر است. اسراييل در اين نبرد نامتقارن و نامتعارف، استراتژي خود را بر طيفي از عمليات مخفيانه و پراكنده از جمله ترور فرماندهان و رهبران جبهه مقاومت، اعم از ايراني و غيرايراني بنا كرده است. عمليات تروريستي از جنبه اجرايي نيازمند اشراف اطلاعاتي بسيار و از نظر عملياتي نيازمند دقت، سرعت عمل و چالاكي و مهارت بالاست. در عين حال نسبت به عمليات مستقيم نظامي تجهيزات، تمهيدات و هزينههاي كمتري نياز دارد. در پنج دهه رويارويي اسراييل با جبهه مقاومت، رژيم صهيونيستي بارها عمليات ترور را در لبنان، سوريه و حتي در داخل ايران و خيابانهاي تهران انجام داده و موثرترين فرماندهان نظامي و بهترين دانشمندان هستهاي ايران را به شهادت رسانده است. نكته ديگر اين است كه اسراييل تقريبا هيچگاه رسما مسووليت حملات و عمليات خود را نپذيرفته و اعلام نكرده است. ضمن اينكه همواره تهديدات پنهان يا آشكار را دليلي بر عمليات خود دانسته و با اين بهانه پشيتباني هميشگي قدرتهاي جهاني را دريافت داشته است. باري جنگي كه يك طرف آن رويارويي مستقيم و كلاسيك و يك طرف آن عمليات تروريستي و نامتعارف را در پيش گرفته است، سرانجام به وضعيت امروز ختم ميشود. اسراييل با انواع عمليات تروريستي آشكارا به دنبال باز كردن جبهه جنگ مستقيم عليه ايران و همپيمانان است، از سوي ديگر ملاحظات سياسي، نظامي و امنيتي باعث شده است كه ايران از ورود به اين رويارويي مستقيم خودداري كند كه اين مساله گستاخي هر چه بيشتر اسراييل را در پي داشته و خواهد داشت. در واقع فاصله جغرافيايي زياد و دوري اسراييل از ايران و همزمان نزديكي اسراييل به نيروهاي ايراني يا مورد حمايت ايران در مرزهاي خود، توازن نظامي را به نفع اين كشور تغيير داده و همين مساله باعث شده است كه در چند ماه اخير بيش از 20 تن از فرماندهان يا نيروهاي موثر نظامي ايران و جبهه مقاومت به شهادت رسيده و برخي پايگاههاي نظامي ايران در سوريه از بين رفته است و ايران اقدام متقابل و بازدارندهاي انجام نداده است. دولت سوريه كه خود روزانه از سوي اسراييل مورد تجاوز است، توان پاسخگويي به حملات اسراييل را ندارد و گشودن جبهه جديد از سوي حزبالله هم پاسخ سخت اسراييل را در پي خواهد داشت. بنابراين جز عمليات نامتعارف، راهي براي ايران باقي نمانده است. بايد منتظر ماند و ديد كه آيا ايران وارد فاز عمليات نامتعارف شبيه اسراييل خواهد شد يا خير؟
كارشناس خاورميانه
و عضو هيات علمي دانشگاه خوارزمي