تقويت جايگاه ژئوپلتيكي ايران
عبدالرضا فرجي راد
پاسخ ايران به حمله تروريستي اسراييل در دمشق ضرورتي مسلم بود؛ حملهاي كه در ابعادي وسيع از داخل خاك ايران سرزمينهاي اشغالي را هدف قرار داد و موج خبري و رسانهاي قدرتمندي را به دنبال داشت و نمايندگان و ديپلماتهاي غربي را در بهت فرو برد.پاسخ ايران به اسراييل هم از بعد نظامي با اهميت بود و هم از بعد ديپلماتيك و سياسي.در بعد ديپلماتيك پاسخ ايران از چند منظر قابل تامل است. نخست: همانگونه كه مقامهاي رسمي كشورمان نيز اذعان داشتند، تهران و واشنگتن پيامهايي را از طريق مجراهايي چون سويیس و نمايندگي ايران در واشنگتن براي يكديگر ارسال كردند. ايالات متحده به خوبي از پيامهاي ارسالي ايران دريافت كرد كه تهران براي بازدارندگي، تنبيه و مجازات اسراييل عمليات نظامي عليه سرزمينهاي اشغالي را رقم خواهد زد. پيام ايران به گونهاي صريح بود كه مقامهاي ارشد ايالات متحده ادبيات خود را تغيير دادند و به جاي آنكه ادعاي حمله تلافيجويانه به ايران را مطرح كنند دايما بر اين عبارت تاكيد داشتند كه واشنگتن از تلآويو حمايت خواهد كرد.به نظر ميرسد ايالات متحده به خوبي دريافت كه عزم ايران براي پاسخ به حمله تروريستي اسراييل ميتواند براي اين بازيگر پرهزينه باشد و از همين رو تلاش كرد با تكيه بر ديپلماسي از ميزان خسارات تحميل شده احتمالي عليه اسراييل كاسته و به گونهاي تنشها را مديريت كند.اين گزاره هم در قالب موفقيتهاي نظامي ايران قابل تبيين است و هم در قالب فعاليت ديپلماتيك به شكلي برجسته بايد مورد تامل قرار بگيرد. پاسخ ايران از منظر ژئوپلیتيكي نيز بسيار با اهميت است. پاسخ ايران به اسراييل موجب شد تا وزن ژئوپلیتيكي كشورمان بيش از گذشته برجسته شود، به بياني بهتر، از آنجايي كه ايران و اسراييل طي سالها روياروييهاي در سايه را تجربه كردهاند، طبيعتا در اين مقطع، پاسخ ايران موجب شد تا وزن ژئوپلیتيكي ايران برجسته شده و در مقابل اسراييل از اين منظر در موضع ضعف قرار بگيرد.از منظري ديگر بايد گفت كه اقتدار ايران نيز بيش از گذشته عريان شد. طبيعتا كشورمان در طول سالها و از اين پس اصل حسن همجواري را در اولويتهاي خود قرار داده و ميدهد. با اين همه در طول اين سالها و در مقاطعي تهران در برابر فعل و انفعالهاي برخي از بازيگران همسايه از صبر استراتژيك پيروي ميكرد. حالا به واسطه همين پاسخ مقتدرانه ايران، رقباي منطقهاي كشورمان توان و قدرت و اقتدار كشورمان را به خوبي درك كردهاند. از زاويهاي ديگر كه از منظر ژئوپلیتيكي نيز اهميت دارد آن است كه بياعتماديها به ايالات متحده افزايش يافته است.در زمان رياست باراك اوباما و درست در مقطعي كه ايالات متحده مذاكرات هستهاي با ايران را آغاز كرد، گروهي از بازيگران بالاخص اسراييل براي حضور در رايزنيها واشنگتن را تحت فشار قرار دادند. اما رويكرد منفعلانه اوباما در ارتباط با آنها زمينهساز نوعي بياعتمادي شد. اما در دوران رياست دونالد ترامپ، فاصله ميان ايالات متحده با متحدانش عميقتر شد، چرا كه ترامپ صراحتا از كشورهاي نزديك به امريكا خواست تا براي حراست از امنيت خود هزينه كنند. به عنوان نمونه زماني كه آرامكو توسط انصارالله يمن هدف قرار گرفت، شاهد آن بوديم كه دولت دونالد ترامپ هيچ واكنشي نشان نداد و كنار رياض قرار نگرفت. از همان بازه زماني ترديدها درباره رويكرد حمايتي واشنگتن از متحدانش زير سوال رفت. با اين همه در طول اين سالها بسياري تصور ميكردند كه مساله اسراييل و رابطه اين بازيگر با ايالات متحده به شكلي متفاوت قابل تبيين است. به بياني ديگر باور عمومي براين بود كه ايالات متحده هيچگاه اسراييل را كنار نخواهد گذاشت و در صورتي كه امنيت اين بازيگر به خطر بيفتد، امريكا وارد عمل خواهد شد. اما بعد از پاسخ ايران به اسراييل در شرايطي كه سرزمينهاي اشغالي هدف حملات ايران قرار گرفت، شاهد آن بوديم كه ايالات متحده نه تنها با اسراييل همصدا نشد بلكه به تلآويو هشدار داد كه با اقدام تجاوزكارانه متقابل اسراييل عليه ايران همصدا نخواهد شد. در نهايت بايد گفت كه عليرغم لفاظيهاي رسانهاي شاهد آن بوديم كه پاسخ ايران به اندازهاي مقتدرانه بود كه در جريان نشست شوراي امنيت و حتي جلسه اعضاي گروه هفت نيز هيچكدام از بازيگران حاضر فارغ از لفاظيها در عمل گامي برنداشتند. همين گزاره را ميتوان پيروزي ديگري براي ايران قلمداد كرد.
استاد ژئوپلیتيك