استفاده از دیپلماسی در قلمروی تنشها
یوسف مولایی
قبل از هر اقدامی لازم است بازدارندگی تعریف شده و در چارچوب این تعریف، راهبردهای درست مورد بررسی قرار گیرد. در ارزیابی دقیق در خصوص موضوعات مختلف از جمله تبعات واکنش ایران به اسرايیل، دادههای اطلاعاتی مستند بسیار مهم هستند. باید دید این ضربات تا چه اندازه غیرمنتظره و برای اسرايیل همراه با عنصر غافلگیری بوده تا بعد بتوان درباره تبعات آن ارزیابی داشت.
به عنوان کارشناس روابط بینالملل همواره توصیهام استفاده از دیپلماسی است. اما گاهی اوقات برای پیشبرد دیپلماسی نیازمند منابعی هستیم که با تکیه بر آن بتوان تصمیمات لازم را اتخاذ کرد. بهطور کلی دیپلماسی در خدمت تصمیمات راهبردی کشورهاست.تصمیمات راهبردی کشورها هم وقتی در مسیر اجرا قرار میگیرند، نیازمند منابع قدرت هستند. منابع قدرت در دیپلماسی معیارهای زیادی دارد. کشور هدف باید در مجامع جهانی دارای اعتبار زیادی باشد تا بتواند اهداف مورد نظر را از طریق دیپلماسی پیش ببرد. اگر کشوری فاقد این قدرت نرم باشد، نمیتواند از دیپلماسی در راستای اهداف مدنظرش استفاده کند. دیپلماسی استفاده از قدرت نرم برای پیشبرد اهداف ملی است. بخشی از قدرت نرم در حوزه اقتصاد و بخشی دیگر در حوزه فرهنگ ظهور و بروز دارد. بخشهای دیگر این قدرت نرم هم در روابط عمومی و ارتباط با افکار عمومی معنا دارد. باید دید ایران در کدامین بخشهای این منابع قدرت (اقتصاد، فرهنگ و ارتباطات)، دست بازتری دارد تا بتواند با استفاده از این منابع کار خود را پیش ببرد. نهایتا باید گفت که دیپلماسی به روابط گسترده و مناسبات ارتباطی مطلوب نیاز دارد. در واقع دیپلماتها باید تحرکات قابل توجهی داشته باشند و درها را به روی مذاکره و گفتوگو باز نگه دارند. اگر راهبردها و تصمیمگیریها، خلاقانه باشد و ابتکارات مطلوبی از دل آن بیرون بیاید، میتوان منافع کشور را تامین کرد. حقیقت آن است که تصمیمات ایران در بخشهای مختلف به گونهای است که همه ظرفیتهای تخصصی و کارشناسی ایران به کار گرفته نمی شود. استفاده از دیپلماسی قبل از اینکه امری معطوف به روابط خارجی باشد، معطوف به روابط و مناسبات داخل کشور است. در واقع باید همه ظرفیتهای کشور به کار گرفته شوند تا نهایتا دیپلماتها بتوانند مصالح ملی و منافع کشور را محقق کنند. هر نوع تحلیلی درباره احتمالات آینده در خصوص مواجهه ایران و اسرايیل به دادههای قابل اعتماد و مستند نیاز دارد. در شرایط فعلی که نمیتوان به اطلاعات بیرونی تکیه کرد و هنوز ارزیابیهای داخلی هم به صورت شفاف بیان نشده است، فاقد دادههایی هستیم که بتوانیم بر اساس آن آینده و احتمالات آینده را پیشبینی کنیم.شورای امنیت سازمان ملل متحد یک نهاد سیاسی است، رویکرد سیاسی دارد و تابع اراده سیاسی اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل است. در شرایطی که اعضای دایم شورای امنیت به 2تا 3دسته تقسیم شدهاند و بعضا مواضع متضادی هم میگیرند، نمیتواند به اتخاذ تصمیم خاصی در این شورا امید داشت. لذا شورای امنیت نمیتواند راهبرد مشخصی برای حل مشکلات طراحی و اجرا کند. شورای امنیت نهایتا به یک تریبون بینالمللی تقلیل پیدا خواهد کرد تا اسرايیل و حامیانش از این تریبون برای مظلومنمایی استفاده کنند. خروجی محتوایی این شورا، بیشتر رویکردهای سیاسی و تبلیغی دارد و فایده دیگری از آن نمیتوان برداشت کرد. در نقطه مقابل روسیه و چین که احساس نزدیکی بیشتری با ایران دارند، حاضر نخواهند شد هزینههای لازم برای حمایت از ایران را بپردازند.نهایتا اسرايیل تلاش میکند از تریبون شورای امنیت استفاده کند تا در میدان تبلیغات کمی از شدت انتقادات علیه خود بکاهد. در شرایط فعلی افکار عمومی بینالمللی به شدت علیه اسرايیل است و این رژیم را به دلیل کشتن بیش از 33هزار انسان بیگناه و کودکان مظلوم جنایتکار میدانند. مهمترین دستور کار اسرايیل، کم کردن دامنه انتقاد از خود در افکار عمومی جهانی است. پس از حمله ایران به اسرايیل، امریکا از اسرايیل خواست که پاسخ تلافیجویانه به ایران ندهد. بخشی از این اظهارات، نمایش و تبلیغاتی است. بایدن تلاش می کند خود را از تبعات این تنشها دور نگه دارد. ممکن است به حرفی که در ظاهر میزند در باطن اعتقادی نداشته باشد. ایران هم نمیتواند حسابی روی این نوع اظهارات باز کند. امریکا هر زمان که نیاز باشد از اسرايیل حمایت کرده و از این رژیم دفاع میکند. اسرايیل هم اگر منافعش ایجاب کند بدون توجه به این توصیهها، اهداف مورد نظر خود را در راستای منافع ملیاش پیگیری میکند. بنابراین نقش توصیههایی از جنس اظهارات بایدن در خصوص عدم پاسخ اسرايیل در منازعات پرتنش بینالمللی فاقد اهمیت بنیادین است.موضوع مهم برای ایران ایجاد بازدارندگی است. ایران با استفاده از قدرت نظامی خود باید دیپلماسی را تقویت کند و به دنیا نشان دهد که بهرغم توان نظامی تلاش میکند از ظرفیتهای دیپلماتیک بهره ببرد.