نقش جبهه ملی در ملی شدن صنعت نفت
ثریا عباسی قیداری
دکتر مصدق در سال ۱۳۲۸در اعتراض به تقلب در انتخابات مجلس شانزدهم ،مجددا وارد صحنه سیاست شد.او در راس جمع کثیری به سوی کاخ سلطنتی مرمر حرکت کرد.او اعلام نمود این تظاهرات تنها یک شعار -سکوت- داشته و آگاهانه به اصل عدم خشونت گاندی توجه دارد.هژیر وزیر دربار به ۲۰ تن از آنان اجازه داد تا وارد کاخ شوند.بعد از تحصن ۴ روزه شاه وعده داد انتخاباتی منصفانه و بدون تقلب برگزار کند.هدف از این کار ،تبدیل دموکراسی ناقص و نمایشی به دموکراسی واقعی از طریق تقویت نظام انتخابات،محدود کردن حکومت نظامی ،دور نگهداشتن نظامیان از این فرایند و تقویت استقلال مطبوعات بود.(شایگان ،ج ۲ ،ص ۵۲)بلافاصله پس از تحصن ،سردمداران معترضان در منزل مصدق با یکدیگر دیدار کرده و تشکیل جبهه ملی را اعلام نمودند.آنان دکتر مصدق را دبیرکل و شایگان ، نریمان ،امیرعلایی و سنجابی را به عنوان اعضای کمیته اجرایی موقت تعیین کردند.در خط مشی جبهه بر نیاز به انتخابات قابل اطمینان ،مطبوعات آزاد، پایان حکومت نظامی و اجرای واقعی قانون اساسی مشروطه تاکید شد. اساسنامه جبهه از تمامی سازمان های میهنپرست و نه افراد ،درخواست کرد تا به جبهه ملی ملحق شوند.(جبهه ملی ،مقررات و برنامه،شاهد،۳۰-۲۰مهر ۱۳۲۸)جبهه ملی در انتخابات مجلس شانزدهم که در بهمن ماه ۱۳۲۸ برگزار گردید،۱۱کرسی به دست آورد.مصدق در رده نخست در تهران،کاشانی، شایگان،بقایی،مکی ،حائریزاده ونریمان نیز پس او قرار داشتند.معظمی،صالح ،رضوی و آزاد از شهرهای گلپايگان، کاشان،کرمان وسبزوار انتخاب شدند.این ۱۱نفر بلافاصله فراکسیون وطن را در مجلس تشکیل دادند.فعالیتهای جبهه ملی بسیار فعال تر واز فعالیت در فراکسیون بود.جبهه ملی از حمایت افکار عمومی،نشریات و روزنامه های مختلف،سازمانهای حرفهای و تخصصی ،اصناف بازار و انجمنهای طبقه متوسط برخوردار بود و حتی میتوانست میدان بزرگ بهارستان در بیرون از مجلس را با جمعیتی بیش از ۳۰هزار نفر پر کند.به همین خاطر کمتر سیاستمداری -به ویژه در موضوع ملی شدن نفت جرات مخالفت علنی با جبهه را داشت.(کودتا،ص۹۷)
بنابراین جبهه ملی با برخورداری از حمایت عمومی،۶تن از اعضای خود شامل مصدق ،مکی،شایگان،صالح،نریمان وحائریزاده را به عنوان اعضای کمیته ۱۲نفره کمیسیون نفت مجلس انتخاب کرد.وظیفه این کمیسیون بررسی موافقتنامه الحاقی بودمصدق ریاست کمیسیون انتخاب شد.۶عضو دیگر کمیسیون حاضر نبودند به خاطر بریتانیا خطر کنند.سفیر بریتانیا چنین گزارش کرد:تا نیمه های ژوئن ۱۹۵۰ اواخر خرداد ۱۳۲۹ ،جبهه ملی بدهند برتری اخلاقی بر مجلس را به دست آورده بود واین برتری را صرفا بر اساس بازی پیوسته وبیشرمانه ای مبتنی بر بیگانه هراسی که مشاهده آن را در اکثر ایرانیان چندان دشوار نیست به دست آورده بود....نگامی که موافقتنامه الحاقی در برنامه مجلس قرار گرفت ،اعضای جبهه ملی جایگاهی برای خود در کمیسیون ایجاد کردند....از آن پس جبهه ملی قادر بود بر کل ماجرای نفت سلطه داشته باشد.(کودتا،ص ۹۹)این مساله نوعی انسداد سیاسی را به وجود آورد .موافقتنامه به تصویب مجلس نیاز داشت،اما پیش از تصویب می بایستی در کمیسیون نفت مصوب شود.ساعد که موافقتنامه الحاقی را امضاء کرده بود،در فروردین ۱۳۲۹ و بعد ۳ماه از افتتاح مجلس شانزدهم مجبور به استعفا شد.علی منصور جانشین ساعد نیز فقط ۳ماه بدون امضاء و ارائه موافقتنامه به مجلس دوام آورد. شاه برای حمایت از موافقتنامه الحاقی به سپهبد رزم آرا روی آورد.او با آین توجیه که ایران فاقد توان کارشناسی فنی برای اداره صنعت نفت است،علنا با ملی شدن نفت مخالفت نمود.همزمان او به آرامی در حال چانه زنی برای انجام معامله ای بهتر بود.در این میان،شرکت نفت دائما در حال دست به دست کردن بود که پس از فشار زیاد از سوی دولت های آمریکا و بریتانیا و اعلام معامله ۵۰/۵۰بین آرامکو وعربستان ،وزارت خارجه بریتانیا به این نتیجه رسید که معامله آرامکو عملا موافقتنامه الحاقی را کشته و مذاکرات به ناچار باید از اول آغاز شود.در شانزدهم اسفند ۱۳۲۹پیش از پذیرش بحث درباره موافقتنامه ۵۰/۵۰توسط شرکت نفت ،رزم آرا توسط فدائیان در مسجد شاه به قتل رسید. روز پس از ترور رزم آرا،مصدق رای تمامی اعضای کمیسیون نفت مبنی بر رد موافقتنامه الحاقی را دریافت کرد.همزمان ،او ماده واحده ای مبنی بر ملی شدن نفت را به مجلس ارائه نمود.یک هفته بعد در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹مجلس شورای ملی با اکثریت آرا،پیشنهاد کمیسیون نفت را به تصویب رساند.
دکترای تاریخ معاصر، مدرس دانشگاه