انتخاباتي زيبا در ايران
غلامحیدر ابراهيمباي سلامي
انتخابات زيبايي برگزار شد فارغ از آنكه پيامد آن چه باشد و هر كس رييسجمهور شود.پس از جنبش زن، زندگي، آزادي ثابت شد «انقلاب به جايي نميرسد» و «تنها راه نجات اصلاحات است». جبهه اصلاحات نيز منسجم و محكم در كنار مردم ايستاد و با يك تصميم طلايي شركت در انتخابات را مشروط اعلام كرد . سيد محمد خاتمي كه پيش از اين با بيانيه معروف خود اعلام موضع كرده بود، مواضع محكم جبهه اصلاحات را پذيرفت و با صراحت هرگونه تصميم خود را منوط و هماهنگ با مواضعي كه جبهه اصلاحات اتخاذ كند، كرد.اين هماهنگي موجب يكپارچگي پيش از اعلام صلاحيت نامزدها شد و نامزدهاي اصلاحطلب متوجه شدند كه انسجام لازم در تصميم طلايي «مشاركت مشروط» در انتخابات وجود دارد . بعد از پذيرش «ميثاقنامه» مبني بر وفاداري نامزدها به رويكرد و اصول اصلاحطلبي برحسب راهبرد اين جبهه و اصول كلي اصلاحطلبي هر يك از آنها به ارايه مواضع و برنامههاي خود در مجمع عمومي اصلاحات پرداختند.فقط سه نفر توانستند دوسوم آراي مجمع عمومي جبهه را كسب كنند. جبهه بعد از جلسات طولاني و رفع چالشهاي داخلي سه نامزد منتخب خود به نام آقايان «اسحاق جهانگيري»، «عباس آخوندي» و «مسعود پزشكيان» را معين و قبل از تاييد صلاحيتها به جامعه معرفي كرد. موضع اخير يعني اعلام نامزدها پيش از اعلام صلاحيتها كه مخالفاني جدي درون جبهه داشت نيز دومين تصميم طلايي جبهه بود. شوراي نگهبان يكي از آن سه نفر را يعني «دكتر مسعود پزشكيان» را تاييد كرد . نامزدي از جبهه اصلاحات تاييد شد كه قبلا براي انتخابات رياستجمهوري دوره سيزدهم صلاحيتش احراز نشده بود و در هيات اجرايي انتخابات مجلس كنوني نيز صلاحيتش به تاييد نرسيده بود. تاييد صلاحيت پزشكيان فرصت مناسبي براي احياي فعاليت جبهه اصلاحات و بازگشت به نظر مردم شد . به هر حال جبهه اصلاحات ثابت كرد به منش اصلاحطلبي خود متعهد است و برانداز نيست و با حمايت از نامزد اختصاصي معين خود نشان داد اگر انتخابات معنادار باشد و نامزد براي همه جناحها در عرصه انتخابات حضور داشته باشد مراجعه به صندوق راي شيوهاي مطمئن براي گردش نخبگان و تغيير در مديريت ارشد كشور است . تقريبا هيچ يك از اعضاي جبهه اصلاحات و وابستگان اين جبهه بعد از آن دو مصوبه طلايي يعني «مشاركت مشروط» و «اعلام نامزدهاي جبهه» پيش از اعلان نظر شوراي نگهبان به مساله تحريم انتخاب دامن نزدند. احزاب و گروههاي متشكل در جبهه اصلاحات در ساماندهي امور و نهادينه كردن تصميم به مشاركت بعد از آن رويدادهاي تلخ 1401 نقش اساسي داشتند . اين امر سبب شد احزاب و شخصيتهاي حقيقي و حقوقي ديگر كه تاكنون بر عدم مشاركت يا تحريم انتخابات اصرار ميورزيدند، اعلام مشاركت در انتخابات براي ايجاد روزنهاي در انسداد سياسي جامعه كنند . «نهضت آزادي ايران» نيز مشاركت اعتراضي را با راي به دكتر پزشكيان شيوه مناسب مشاركت مردم اعلام كرد و در داخل و خارج كشور لحظه به لحظه رويكرد تحريم انتخابات ضعيف و ضعيفتر شد. مشكل اساسي براي نخبگان افسردگي مفرط جامعه و گسترش لايه يخي بود كه براي مشاركت مردم بايد به تدريج ذوب ميشد. نسل جوان و نسل جوانتر (z) كه در جامعهپذيري سياسي آنها كوتاهي بسيار صورت گرفته است به راحتي راضي به مشاركت نميشدند و تا ساعات آخر شور انتخاباتي در مردم نمايان نشد هرگز مثل انتخابات منجر به انتخاب خاتمي، احمدينژاد، موسوي و روحاني در كوچه و خيابان مردم له يا عليه نامزدي مشاهده نشدند يا تصوير كسي را مردم در دست نگرفتند يا به خودرو خود نچسباندند.ستادها كم رونق و فقط در گردهماييها طرفداران نامزدها كمپين داشتند. نخبگان در صحنه حضور يافتند، اما مردم همچنان سرد و در قهر مانده بودند. در روزهاي آخر طرفداران نامزدها بيشتر سراغ مردم رفتند و كمكم ميل به مشاركت بالا گرفت. نگارنده اين سطور در روزهاي آغازين تبليغات به چند شهر خراسان براي سخنراني رفت، نخبگان و سياسيون آمده بودند، اما مردم همچنان سرد و معترض بودند. در تهران با چند نفرتماس گرفتم تا به ستاد دكتر پزشكيان كمك كنند اكثرا معترض بودند و حتي مرا هم به عدم مشاركت فرا ميخواندند. آنها حاكميت و حتي خود ما را به دروغگويي، بياعتمادي و بياعتنايي نسبت به مطالبات مردم متهم ميكردند، به نظر من هم حق داشتند و تاكنون كسي صداي مردم را نشنيده است و نه تنها حاكميت گوش شنوايي ندارد كه به مطالبات مردم كه در يك كلام مطالبه «يك زندگي معمولي» عزتمند است...
توجه نكرده كه گاهي اقداماتي در سياستگذاريها داخلي و خارجي، حتي در قانونگذاريها و اجرا توسط دولت انجام ميشود كه مثل فرو بردن انگشت در چشم مردم هم هست و در همه آنها منافع ملي لحاظ نشده است. اساسا دولت در ايران كنوني نتوانسته است كارگزار منافع ملي باشد تا اميد به مشاركت مردم افزايش يابد. اما زيبايي انتخابات فارغ از نتيجه آن بود كه همه نخبگان از دو جناح اصلي شخصيتهاي بزرگ دلسوز به ميدان آمدند و به مردم التماس كردند تا بيايند و مشاركت كنند اين يعني مردم و افكار عمومي مهم است و براي استمرار حكومت اهميت دارد، چون اقليتي متوهم با رويكردهاي عام ايدئولوژيك نميتواند براي هميشه بر مردم حكومت كند و در عصر گسترش فناوري اطلاعات و ارتباطات دوران حكومت اقليت بر اكثريت سپري شده است.در نهايت اين مردم هستند كه با آگاهي و مشاركت پيروز ميشوند.همه هم ميدانند «با اين انتخابات نيز دري باز نخواهد شد، اما ميتوان پنجرهاي را گشود» تا هوايي تازه بيايد و زنده بمانيم، بيشتر آگاه شويم و انديشه و دانش را منتشر كنيم شايد وقتي ديگر مجال گشودن درها نيز فراهم شود. جامعهشناس