سنتهاي خوب محلهاي!
بهروز مرباغي
يكي از ويژگيها و امتيازات محله و زندگي محلهاي آن بود كه كليه اختلافها حتي نزاعها در دل محله و با حكميت حلقهاي از بزرگان و افراد مورد اعتماد حلوفصل ميشد. اينحلقه لزوما ريشسفيدها و سالمندان نبود. كساني بودند كه به دانايي و خبرويت بين مردم معروف بودند. اين افراد با پذيرفتن اهالي دعوا در منزل خود يا در مسجد و تكيه، اصل را بر آشتيدادن ميگذاشتند نه حكم بر له يا عليه يكي. اما اين تمام ماجرا نيست. مواردي در تاريخ اجتماعي ما هست كه گاه اختلاف و نزاعي بين دو محله يا حتي دو آبادي درميگرفت. اين اختلافها در بسياري موارد بر سر زمين و آب بود. بهويژه آباديهايي كه سرچشمه آب مشترك باهم داشتند. دعوا و جنگ بين اين آباديها آخرين پله از اقدامها بود. نخست و پيش و بيش از همه، حلقه دانايان هر طرف تلاش ميكردند غائله را ختم به خير كنند. در حقيقت، بيشتر پيامآور صلح بودهاند تا علمدار جنگ. ما نمونههاي بسيار مشخص تاريخي داريم كه عقلا و دانايان شهر و آبادي نظام مستمري به وجود آوردهاند كه صدها سال دوام داشته و امورات مردم بر محور مدارا و مفيديت تداوم داشته. مثلا، بيش از هشتصد سال است كه سامانه بخش و پخش آب در سمنان عمل ميكند و با تغييرات متعددي كه در نظام حكومتي كشور اتفاق افتاده، اين سامانه متوقف نشده است. حالا، بحث بر سر اين است كه چرا اين روش مدارا و صلح در آباديهاي ما متوقف شده. چگونه ميتوان سنت شور و مشورت را در دل محلهها و آباديها احيا كرد؟
واقعيت آن است كه در جهان امروز افراد نيستند كه فصلالخطاب امور شهري تلقي ميشوند. در شهرهاي امروز سيستم به جاي فرد يا افراد نشسته. در حقيقت، شوراهاي روستا و شهر كه در جهان امروز در تمام زيستگاههاي انساني نقشآفريني ميكنند، ادامه همان حلقه دانايان و ريشسفيدان هستند. ولي چرا تاثير آن سنت را ندارند؟ شايد گسترش شهرها و افزايش جمعيت يكي از دلايل اين ناچسبي عمل اين شوراها با زندگي واقعي مردم باشد. در گذشته مردم تكتك دانايان محله و آبادي را ميشناختند. نه فقط به اسم بل به جزييات زندگي و رفتارشان. شايد امروز هم اگر شهر را به محلهها تقسيم كنيم و محلهها را به ناحيهها و ناحيهها را به كوچكترين واحد شهري و سپس انتخاب افراد از همين كوچكترين واحدها شروع شود بدون دخالت هيچ سازمان و ارگان بالادستي، نمايندههاي اين كوچكترين واحدهاي شهري شوراي محله را تشكيل دهند و نمايندههاي شوراهاي محله نمايندگان شوراي شهر را و همينطور تا به آخر، انتخاب رييس كشور. شايد در چنين سلسله مراتبي هم مردم عادي آن بالاترين انتخاب را از نزديك و با جزييات نشناسند ولي در انتخابش نقش واقعي و باواسطه خواهند داشت. در چنين چرخهاي شايد سنت حلقه دانايان و عقلاي آبادي احيا شود و كارساز افتد.
معمار و مدرس دانشگاه