وزير كشاورزي ايران بايد خاك مزرعه خورده باشد
سجاد سعيديپور
در شرايط كنوني بخش كشاورزي و اقليمي كشور كه با سرسام بحرانهاي بزرگ و كوچك گريبانگير است، تنها وزيري در جهاد كشاورزي موفق خواهد بود كه دانش و پيشبيني نسبت به نتايج تصميمات كلان وزارتخانه در سطوح خرد و استانها داشته باشد. مديريت وزارتخانهاي مانند وزارت جهاد كشاورزي، ناظر بر اين است كه سكاندار آن وزارتخانه سلسلهمراتبي را طي كرده باشد. به عبارت دقيقتر تعيين سكاندار وزارت جهاد كشاورزي تنها با يك نگاه فني و مبتني بر دانش ميسر است و نه نگاههاي جناحي و سياسي. همانقدر كه تعيين يك غيرنظامي براي وزارت دفاع نامعقول است، به همان اندازه شايسته نيست كه وزارت جهاد كشاورزي صرفا از ميان دانشگاهيان بيتجربه عملي يا نيروهاي سياسي همجناح انتخاب شود. وزير جهاد كشاورزي زماني ميتواند موفقيتآميز عمل كند كه از مراكز شهرستان شروع كرده و پلهپله از استان به وزارتخانه راه يافته باشد. تا توان درك خرد و كلان مسائل را بيابد. اين يعني تجربه مواجهه با كشاورز، مشكلات اقليمي، فهم تفاوتهاي اقليمي، اجتماعي و اقتصادي در استانها و ... را در كارنامه خود داشته باشد . به عنوان يك كشاورز يادآوري ميكنم كه تلخترين تجربههاي ما مربوط به دوران كاري وزرايي بود كه حتي يك روز تجربه در بخش كشاورزي را نداشتهاند. از جمله آقاي ساداتينژاد كه از نمايندگي مجلس به وزارتخانه راه يافتند و حاصل اقدامات ايشان در بيرون از جامعه كشاورزان نيز زبانزد خاص و عام شده است. با اين حال هر گاه بخش كشاورزي واجد مديري فني در سطوح تصميمگيري بوده-فارغ از بحرانهاي كلان فرابخشي كشاورزي در دهههاي گذشته- تصميمات درست و براساس آشنايي با واقعيت و به دور از توهم گرفته شده است. يك كلام، افراد سياسي، استادان دانشگاه بدون تجربه ميدان و كساني كه تجربه ارتباط مستقيم با كشاورز را نداشتند نبايد جايگاهي در وزارتخانه داشته باشند. تنها در اين صورت رعايت اين نكته است كه ميتوان اميد داشت، وزير جهاد كشاورزي در دولت چهاردهم، بينش و دركي از بحرانهاي كشاورزي و توان مقابلهاي درخور را با اين بحرانها داشته باشد. همچنين نبايد از ياد برد كه وزير يا مجموعه وزارتخانه با هر ميزان از دانش و تجربه به تنهايي نميتوانند در حل بحرانهاي كشاورزي كشور نقش ايفا كنند. نيل به هدف تنها زماني ممكن است كه ذينفعان يعني تشكلها، سازمانهاي مردمنهاد و اصناف كشاورزي نيز در ارتباطي دوطرفه و دموكراتيك با وزارتخانه، در مديريت بخش خود مشاركت داشته باشند. نگاهي كه وزارتخانه تا به امروز نسبت به انجمنهاي مردمنهاد، اصناف و تشكلها داشته بيشتر نگاه رقابتي و البته همراه با سركوب و كنترل بوده است. مديران وزارتخانه بيشتر به دنبال جذب همكاري و همراهي اين تشكلها در جهت تصميمات خودشان هستند تا به كارگيري نظرات و دغدغههاي تشكلها در فرآيند تصميمگيري. در اين زمينه مقررات و سازوكارها پبشبيني شده و فقط همراهي مديران وزراتخانه و مقيد بودن شخص وزير به استفاده از نظرات كشاورزان و تشكلهاي كشاورزي و دامداري را نياز داريم. از جمله مهمترين و فوريترين موارد تصميمگيري در اين ميان تعيين الگوي كشت خواهد بود. اين نكته روشن است؛ تا زماني كه نگاه وزارتخانه به كشاورزان و تشكلهاي كشاورزي يك نگاه ارباب-رعيتي است، سياستهاي الگوي كشت مفتضحانهتر از قبل شكست ميخورند. در تمام دنيا، الگوي كشت و مساله كنترل بازار را به تشكلهاي تخصصي كشاورزي و تعاونيها واگذار كردهاند. امروز اگر بخواهيد از فرانسه گندم بخريد، با دولت اين كشور رايزني نميكنيد؛ بلكه بايد با تشكل گندمكاران فرانسه وارد رايزني شويد. از جمله تعاملهاي ديگري كه وزارت كشاورزي مكلف به انجام آن است، ارتباط بينبخشي با ساير نهادهاي دولت، خاصه، وزارت نيرو و سازمان حفاظت از محيط زيست است. در اين زمينه و در سالهاي گذشته ما شوراهاي نمايشي زياد تاسيس كردهايم. از شوراي عالي آب گرفته تا شوراهاي ديگر. اين شوراها بايد از حالت نمايشي خارج شده و به آنها اختيارات داده شود تا بتوانند تصميمات «لازمالاجرا» بگيرند. يكي از مهمترين وجوه اين هماهنگي تعامل سازمان حفاظت از محيط زيست است. تا امروز نگاه بسياري از مديران و وزرا -چه در جهاد و چه در بخشهاي ديگر- اينگونه بوده كه سازمان محيط زيست را مانعي بر سر راه توسعه ميبينند. در صورتي كه توسعه بدون حفظ منابع نتايجي از جمله نتايجي ويرانگري كه امروز در بخش كشاورزي ميبينيم، به بار ميآورد. در اين بين اولين مطالبه بايد از آقاي رييسجمهور باشد. ايشان بايد وزيري انتخاب كند كه گرايش سياسي نداشته و بنا بر توانايي علمي و فني و مديريتي به ساختمان خيابان طالقاني تهران راه يابد. اگر وزير درست انتخاب نشود معاونان او، مديركلها و مديران استاني و بخشي نيز جناحي تعيين خواهند شد. اين ساختار بايد از بالا اصلاح شود. علاوه بر آن بايد اختيارات و تضميني به تشكلها داده شود كه تصميمات وزير و مجموعه وزارت جهاد كشاورزي را رصد كنند و صحت و سلامت و اجرايي بودن اين تصميمات را به رييسجمهور گزارش دهند. همچنين يكي از چند اولويت بسيار مهم وزارت جهاد كشاورزي در دولت چهاردهم، رفع خلأ عملكرد محصولات خواهد بود. امروز خلأ عملكرد محصولات كشاورزي در ايران نزديك به 60 درصد است. وزارت جهاد سالهاي سال است كه بودجههاي قابل توجهي را در زمينه توسعه مكانيزاسيون و شيوههاي آبياري از سنتي به تحت فشار صرف ميكند، اما از مسائلي مانند خلأ عملكرد محصولات كشاورزي كه هر توسعهاي پيش از اصلاح آن بياثر خواهد بود، به راحتي عبور ميكند. با اصلاح همين يك نكته ميتوان 60 درصد به توليد با همين ميزان منابع آبي و خاكي اضافه كرد. در اينجاست كه نقش سازمان تحقيقات، آموزش و ترويج كشاورزي از يك سازمان حاشيهاي به سازماني فعال در ميدان تبديل ميشود، چراكه در هر مزرعه اگر بهترين راندمان آبياري و مكانيزاسيون را داشته باشد، اما در نوع كاشت و تغذيه و مبارزه با آفات و علف هرز توان تشخيص و تصميمگيري نباشد، نوع آبياري و مكانيزاسيون هيچ تفاوتي ايجاد نخواهد كرد.
كشاورز و دبير بنياد ملي گندمكاران استان خوزستان