فرصت سازی دیپلماتیک در منازعه تهران- تلآویو؟
محمد بيات
ترور غيرقانوني شهيد اسماعيل هنيه در قلب تهران سبب شده است تا جمهوري اسلامي ايران مانند ماه آوريل در موقعيت پاسخگويي به اقدامات تجاوزكارانه اسراييل قرار بگيرد. درباره اقدام متقابل تهران در برابر تلآويو سناريوهاي مختلفي مطرح شده است كه مهمترين آنها عبارتند از: «تكرار عمليات وعده صادق و پاسخ از خاك ايران»، «پاسخ هماهنگ گروههاي مقاومت و عدم حمله از خاك ايران»، «بازگشت به سياست صبر راهبردي» و «كسب امتيازات كليدي از غرب با تعديل پاسخ انتقامي». تحقق هر يك از چهار احتمال فوق فرصتها و تهديدات متمايزي پيش روي دستگاه سياست خارجي كشور قرار خواهد داد و ميتواند كشور را در سراشيبي فشار خارجي يا ارتقاي جايگاه ايران در منطقه و محيط بينالمللي قرار دهد. لزوم دفع تهديدات و كسب حداكثر دستاوردهاي ميداني مستلزم استفاده از عقل سرد براي تحليل وقايع و حركت به سمت تامين منافع ملي است.
عبور جوخه ترور اسراييل از «خط قرمز» ايران ايجاب ميكند تا مقامات تصميمگير در تهران چارهاي جز تنبيه متجاوز و احياي موازنه در برابر رژيم نداشته باشند. با اين حال سوال اساسي آن است كه چگونه بايد اين عمليات انتقامي طراحي شود؟ آيا لزومي دارد تا ايران وارد زمين بازي شود كه اساسا كابينه جنگ اسراييل آماده مقابله با آن است؟ چه مسيرهاي ديگري براي وارد كردن حداكثر ضربه به دشمن و دريافت حداقل آسيب وجود دارد؟ آيا لزوما حمله نظامي گسترده يا تشديد تنش با تلآويو تامينكننده منافع تهران است؟ اين امكان وجود دارد گزينه ديپلماسي بتواند همتراز با گزينه نظامي به اسراييل ضربه زده و تلآويو را در وضعيت انزوا قرار دهد؟
در گام نخست بايد به اين اصل اعتراف كرد كه ايران و شبكه مقاومت چارهاي جز استفاده از گزينه اقدام «سخت» براي تنبيه اسراييل ندارند، اما در خصوص چگونگي انجام اين كار ميتوانند از گزينههاي متعددي استفاده كنند. «عدم پاسخ از خاك ايران» و «استفاده از ظرفيت مقاومت» در بعد ميداني ميتواند تضمينكننده ضربهاي محكم به امنيت رژيم صهيونيستي باشد، به گونهاي كه خواسته تنبيه متجاوز براي ايران محقق شود.
در عين حال تهران ميتواند با استفاده از كارت «چشمپوشي از حمله مستقيم و جلوگيري از وقوع جنگ بزرگ در خاورميانه» از امريكا، اتحاديه اروپا و كشورهاي محافظهكار سني مجموعه امتيازهايي را مطالبه كند. وزن هر يك از امتيازهاي ياد شده قطعا يكسان نيست و ميتواند تحقق هر يك از آنها موجب بهبود موقعيت ايران در محيط منطقهاي- بينالمللي شود. در ميدان ديپلماسي دستگاه وزارت خارجه و ساير كانالهاي ارتباطي ايران ميتوانند خواهان برقراري آتشبس فوري در غزه، كاهش يا توقف ارسال محمولههاي تسليحاتي به فلسطين اشغالي، از سرگيري گفتوگوهاي رفع تحريمها ميان ايران و غرب با هدف دستيابي به توافق جديد اتمي، توقف پروژه قرار دادن نام سپاه پاسداران در ليست سياه لندن- بروكسل و تلاش دولت بايدن براي خارج كردن نام اين نيروي مسلح ايران از فهرست اف.تي.او، لغو يا تعليق تحريمهاي ايران در حوزه واردات تجهيزات حياتي براي صنعت پتروشيمي، عاديسازي كامل روابط ايران با مصر، اردن و بحرين، سرمايهگذاري اعضاي شوراي همكاري خليج فارس در زيرساختهاي حياتي و مناطق آزاد ايران و در نهايت به رسميت شناختن جايگاه ارتباطي ايران در كريدورهاي شرق- غرب و شمال- جنوب، تامينكننده منافع ايران و به مثابه وارد شدن ضربه جدي به ابرپروژه «امنيتيسازي ايران» توسط رژيم صهيونيستي باشند.
تحقق هر يك از موارد فوق ميتواند ضمن تامين منافع ملي ايران، زمينه افزايش اعتبار برند كشور در محيط بينالمللي را فراهم آورد. به عنوان مثال اگر شرط ايران براي پايان جنگ غزه وارد فاز اجرايي شود آنگاه توقف كشتار زنان و كودكان فلسطيني به نام بزرگترين حامي مقاومت يعني جمهوري اسلامي ايران ثبت خواهد شد. تحقق اين مطلوب زمينهساز افزايش قدرت نرم نظام در جهان اسلام و بهبود تصوير كشور در فضاي رسانههاي جمعي و شبكههاي اجتماعي خواهد شد. اعلام آتشبس در غزه سرآغازي براي استعفاي اعضاي راستگراي كابينه نتانياهو و محاكمه وي به عنوان يكي از مقصران اصلي عمليات توفانالاقصي خواهد بود. ديگر امتياز كليدي كه ميتواند ضربه جدي به منافع تلآويو محسوب شده و مسير پيش روي دولت چهاردهم را هموار كند، بازگشت ايران و غرب به ريل مذاكرات اتمي و رفع بخش بزرگي از تحريمهاي اقتصادي ايران باشد. مقامات اسراييلي به خوبي از ظرفيتهاي بالقوه ايران مانند انرژي ارزان، نيروي انساني ماهر- نيمه ماهر، موقعيت ممتاز ژئوپليتيكي، معادن، استارتآپهاي فناوري پايه و ... آگاه هستند و ميدانند برداشته شدن حصار تحريمي از ايران سبب تغيير موازنه در منطقه غرب آسيا خواهد شد. در چنين شرايطي شايد نتانياهو ترجيح دهد تا موشكهاي ايران به قلب تلآويو يا حيفا برخورد كند تا آنكه قرار باشد يخ روابط ايران- غرب مانند سال 2015 ميلادي آب شود. همچنين ضرورتهايي در منازعه ايران و اسراييل به مخاطب كمك ميكند تا اهميت مذاكرات سياسي بيش از پيش درك شود. حال بايد منتظر ماند و ديد كه در ميان سناريوهاي فوق كدام يك مورد نظر قوه عاقله نظام خواهد بود.
كارشناس ارشد مسائل خاورميانه