هر نامزدی بتواند رقیب را در قاب نیروی شرّ بنشاند، برده است.
کامالا هریس، دادستان پیشین و نامزد دموکراتها، عبارتی را همچون یک دیالوگ ناب سینمایی، بهکار برد که بازتاب سریع و قوی جهانی یافت: «من سابقه مقابله با آزاردهندگان جنسی زنان، کلاهبرداران، قانونشکنان و شورشیان را دارم و امثال ترامپ را خوب میشناسم و میتوانم آنها را شکست بدهم.»
هالیوود، اولین و بزرگترین تولیدکننده فیلم در جهان است و توانسته با پیشرفت و توسعه وسایل ارتباطی به سیاست، اقتصاد و دیگر ابعاد زندگی اجتماعی نفوذ کند. این تاثیر در زادگاه هالیوود آشکارتر است. جایی که در آن افراد اهل مطالعه کتاب، فیلم، تئاتر، روزنامه و پیگیری نسبتا دقیق اخبار سیاسی هستند و صحنه اجتماعی در آن ممکن است یک پرده عظیم سینما باشد.
در امریکا، صنعت سینما و رسانهها و سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطی، به صورت یک گفتمان اجتماعی در این ساختار، جایگزین بسیاری از دیگر عوامل شکل دهنده مناسبات است. طبیعی است، زیرا این کشور مرکز صنعت سینما و محل غولهای فناوری است.
نمایش تقابل نیروهای خیر و شر پیرنگ، یا بنمایه بسیاری از فیلمهای امریکایی و از جمله در ژانرهای هیجانی است.
وقتی از این زاویه به اولین ویديوی تبلیغاتی کامالا هریس نگاه میکنید، سرود «آزادی» بیانسه به عنوان موسیقی متن را میشنوید و مفاهیمی که به خشونت با اسلحه، مراقبتهای بهداشتی و سقط جنین میپردازد. این ویديو با شعار «ما آزادی را برگزیدیم» (We Choose Freedom) و با شادمانی هواداران هریس که آزادی را فریاد میزنند پیش میرود.
در مقابل، کمپین ترامپ شعار «عظمت را به امریکا برمیگردانیم» (Make America Great Again) را ثبت رسمی کرده است و بر پیشانی کلاههای قرمز خود نگاشتهاند. این شعار بر نمادهایی از «قدرت و هویت امریکایی» متمرکز است.
وقتی هر دو نمایش را میبینید، صحنههایی از مجموعه سینمایی Avengers (انتقامجویان)، فیلمی امریکایی، در ژانر ابرقهرمانی، را به یاد میآورید. فیلم داستان تهاجم نیروهای شرّ به زمین و ایجاد وحشت و ویرانی برای تسلط بر شهرها را روایت میکند. در سکانسی از این فیلم وقتی شخصیت شرّ شهر را تصرف میکند، مردم را به زانو زدن وامیدارد و در دیالوگی به شهروندان میگوید: آزادی یک توهم و تهدیدی برای بشریت است. آزادی حالت طبیعی زندگی بشر نیست. دام خوشرنگ و لعاب آزادی «لذت قدرت و هویت» را از شما میگیرد.
سینمایی شدن سیاست در امریکا، در مناظرههای انتخاباتی نامزدها جلوهای پررنگ دارد. این رویداد سیاسی- سینمایی، نقطه اوج و هول و ولای سناریوی عظیم و پیچیده انتخابات در امریکا است. مناظرههای چهارگانه، نمایشهایی هیجانانگیز از کارزار سیاسی در صحنه انتخابات و انتقال قدرت امریکا بوده است. جایی که ابرقهرمانان وارد صحنه میشوند و به هم میتازند.
آخرین صحنه این نمایش به میزبانی سی.ان.ان در ۲۷ ژوئن (۷ تیر ۱۴۰۳)، قربانی خود را گرفت و به کنار رفتن کاندیدای دموکراتها انجامید. ژنرالهای دموکرات، بایدن پیر را در پی شکست در برابر ترامپ در این آوردگاه تلویزیونی از صحنه رقابت بیرون کشیدند و سپس حریفی جوانتر، با مختصاتی متفاوت به روی سن فرستادند.
اکنون به نظر میرسد ترامپ پیر، ترسیده و جا زده است. او که پیش این عبارت: «هر زمان و مکان برای مناظره» را به کار میبرد، از اجرای راند دوم در شبکه تلویزیونی ای.بی.سی برای 10 سپتامبر که قبلا به توافق کارزارهای انتخاباتی جمهوریخواهان و دموکراتها رسیده بود، سر باز زده است.
تاریخچه این تلهِ سینما، به سپتامبر ۱۹۶۰ برمیگردد. وقتی که مناظره نیکسون و جان اف کندی انجام شد. در آن زمان کندی سناتوری نسبتا ناشناس بود و برخلاف او نیکسون شانس این را داشت که با دو بار معاونت ریاستجمهوری، برای مردم چهرهای آشنا باشد. با این همه، کندی با گریم و لباسی مناسب در صحنه ظاهر شد و به حدی راحت مقابل دوربینها گفتوگو کرد که درنهایت از نیکسون چهرهای سرشکسته به نمایش گذاشته شد.
جمهوریخواهان و نیکسون، بهرغم پیروزی، اعتماد به نفس لازم را برای مناظره تا 1976 به دست نیاوردند و بنابراین برای 16 سال مناظرههای انتخاباتی تعطیل بود.
امریکا کشوری است که در آن هنرپیشگی یک ارزش متعالی است. امریکا پیشگام فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و رسانهای در جهان است و فرهنگ و ادب سینما مناسبات سیاسی را شکل میدهد.
رونالد ریگان، هنرپیشهای بود که به یکی از محبوبترین روسای جمهوری امریکا تبديل شد، در سال 1980 در 69 سالگی به عنوان مسنترین ريیسجمهوری تاریخ امریکا به این مقام انتخاب شد. در آن زمان امریکا در یکی از بحرانیترین مقاطع تاریخ خود بود. موضوع دیپلماتها و مشکلات اقتصادی اعتماد به نفس امریکاییها را از بین برده و سرخوردگی را به جای غرور و سربلندی نشانده بود. در سکانس بعد ناگهان ریگان با شعار «عظمت را به امریکا برمیگردانیم» به صحنه آمد و سیاست دگرگون شد. دیپلماتها آزاد شدند و وضعیت اقتصادی بهبود یافت. بسیاری معتقدند سیاستهای کلانی چون ضربات نهایی به فروپاشی شوروی، سناریوهای سینمایی بودند که توسط ریگان به خوبی کارگردانی شد.
باراک اوباما، که جادوگر سخنرانی است و با سطح بالایی از محبوبیت دو دوره ریاستجمهوری را به اتمام رساند، امروزه به فعالیت در گویندگی روی آثار مستند Our Great National Parks و برنامههای طنزی چون Comedians in Cars Getting Coffee و شوهای مختلف میپردازد. ترامپ نیز که دارای تجربه کار در سینما است، هنگام اجرای برنامههای سخنرانی همچون یک شومن ظاهر میشود. در یک صحنه غیرقابل انتظار، ترامپ ترور میشود و با گوش و صورت خونین، در یک تصویر کاملا سینمایی، به مثابه قهرمان، زیر پرچم امریکا، مشت خود را بالا میبرد و فریاد « Fight, Fight» (جنگ، جنگ) سر میدهد.
اکنون مجموع شواهد نشان میدهد، ترامپ در صحنه انتخابات امریکا، به قاب شرّ نشانده شده است. این بهرغم سناریویی که این مرد سفید کازینودار و بازیگر چیده بوده است. او الان به راحتی نمیتواند در مناظره با هریس روی سن پا بگذارد، زیرا ورق برگشته است. قبلا یک مرد سفیدپوست پیر را دست میانداخت و تمسخر میکرد. حال با آن پروندههای آزار زنان، کلاهبرداری، قانونشکنی و تحریک به شورش علیه کنگره، اگر ترامپ غرایز و رفتار طبیعی خود را همچون گذشته نشان بدهد، نزد جامعه که نظر خود را روز سهشنبه ۵ نوامبر ۲۰۲۴ (۱۵ آبان ۱۴۰۳) خواهد داد، به عنوان یک زن ستیز، ضد سیاهپوستان و رنگینپوستان، دارای خوی غیرمدنی و مخالف نهادهای مدرن امریکایی، قدرتطلب و سرکوبگر، وضعیت دشواری خواهد داشت.
(Endnotes)
عضو هیات علمی دانشگاه