سیدعلی صنیعخانی؛ مبارزی مهربان
حسین علایی
چه زود یک سال از فقدان تاسفبار دوست عزیز آقای سیدعلی صنیعخانی گذشت.
خاندان صنیعخانی یکی از خانوادههای اصیل و متعهد و مبارز و انقلابی ایران است که در دوره نظام طاغوتی برای کنار زدن رژیم دیکتاتوری پهلوی و در مسیر نهضت امام خمینی گام برداشته است. من از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با آن خانواده و بهویژه با آقایان سیدعلی و سیدمحمد، دو برادری که هر دو در ابتدای فروپاشی نظام پادشاهی به کمیته انقلاب اسلامی و سپس به سپاه پاسداران پیوستند، آشنایی و دوستی داشتم.
آن دو برادر و والدینشان و سایر اعضای خانواده صنیعخانی، همگی انسانهایی والا، پرتلاش، مخلص و وفادار به راه امام خمینی و البته همراه مردم بودند.
این دو برادر در اکثر حوادث انقلاب از جمله در جنگ تحمیلی و در دفاع از انقلاب و کشور حضور و شرکت داشتند. آنها در خلال جنگ دچار صدمات ناشی از بهکارگیری سلاحهای شیمیایی توسط صدام پلید شدند و سالهای درازی از عوارض شیمیایی ناشی از دوران جنگ رنج کشیدند. سر انجام نیز هر دو برادر جان خود را در راه خدای بزرگ و برای اعتلای ایران عزیز و سربلندی کشور تقدیم راه دوست کردند.
پس از خاتمه جنگ، سردار سیدعلی صنیعخانی مدتی هم به بنیاد شهید رفت تا در خدمت به خانوادههای صبور شهدای والامقام و نیز کمک به جانبازان پرافتخار تمام همت خود را بهکار گیرد. او همیشه از آن دوران به نیکی یاد و به آن افتخار میکرد.
اسم «صنیعخانی» با نازیآباد پیوند خورده است. محله نازیآباد تهران، انسانهای بزرگی مثل شهدای «صنیعخانی» و «شهید حاج داود کریمی» و «مرحوم حاج رضا خانی» را در خود پرورش داده است.
بسیاری از مردم نازیآباد هم، خانواده «صنیعخانی» را میشناسند و خاطرههای خوبی از «سیدعلی و سیدمحمد» دارند.
به هر حال «سیدعلی صنیعخانی» ازجمله پاسداران باصفا و فعالی بود که تفکر و سیره عملی شهیدان را همواره در اندیشه و رفتارهای خود در نظر داشت. او در سالهای اخیر نگران کمرنگ شدن مخالفت با ظلم و یاری نکردن از مظلومین در بین برخی انسانها و به ویژه در بین مسوولان کشور بود.
«سیدعلی صنیعخانی» همیشه از مستضعفین و انسانهای ضعیف و نیز از مظلومین در همه جا دفاع میکرد. او فردی ضدظلم و مخالف ظالم بود و برای برقراری عدالت و از بین رفتن تبعیض در جامعه تلاش میکرد.
در هر صورت، «سیدعلی صنیعخانی» را از سالیان دراز و از قبل از پیروزی انقلاب میشناختم و همیشه به وی ارادت داشتهام. او انسان باصفایی بود که خیلی به امامخمینی علاقه داشت و مثل پیر جماران همواره نگران کنار زدن پیشکسوتان جهاد و شهادت از عرصه جامعه و مدیریت کشور بود.
او در زمان جنگ برای مدتی هم در نیروی دریایی سپاه فعال بود. در آن ایام از نزدیک شاهد فعالیتهای وی در بخش فنی و شناوری و تدارکاتی نیروی دریایی سپاه در کنار «مرحوم حاج رضا خانی» بودم.
او همواره تلاش داشت تا قدرت سخت و قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در همه حوزهها افزایش و گسترش یابد. البته وی با سعه صدر به بهرهگیری از قدرت نرم که از طریق محبت و مهربانی در جامعه ایجاد میشود، اهمیت بیشتری میداد.
«سید علی صنیع خانی» در سالهای آخر عمر روابط خود را با انقلابیونی نظیر «آیتالله هاشمی رفسنجانی» نیز افزایش داده بود و نگران برخی شیوههای نادرست حکمرانی در ایران بود. او از عقب افتادن ایران در توسعه و پیشرفت، به شدت در رنج بود و همیشه در پی چارهاندیشی برای حرکت کشور رو به جلو بود.
یک سال پیش او ناباورانه از بین ما رفت و خانواده و دوستان و یاران خود را تنها گذاشت ولی یاد و خاطرهاش همچنان زنده و پا برجاست.
عاش سعیداً و مات سعیداً