مرور دو نمايشنامه
دوستي و تبعيض در امريكا، عشق و انتقام در آندلس
علي ولياللهي
«رانندگي براي خانم ديزي» نوشته آلفرد يوري نمايشنامهاي كوتاه در يك پرده است و فقط سه شخصيت در آن حضور دارند: پيرزن يهودي 72 سالهاي به نام ديزي ورتن، راننده سياهپوستش، هوك كولبرن و پسر خانم ديزي بولي ورتن. نمايشنامه به مضامين مختلفي ميپردازد كه شايد يكي از مهمترين آنها تبعيض و تقابل نژادها باشد. جامعه به تصوير كشيده شده هم با آفريقايي-امريكاييها و هم با يهوديان با تبعيض برخورد ميكند. جملههاي كوتاه بسياري در متن نمايشنامه وضعيت سياهان را در جنوب امريكا به خواننده يادآوري ميكند. از ديگر درونمايههاي اصلي اين نمايشنامه مفهوم دوستي است كه در رابطه بين ديزي و هوك نمود پيدا ميكند. پير شدن مضمون ديگري است كه نمايشنامه بر آن متمركز ميشود. نمايشنامه دورهاي 25 ساله را در بر ميگيرد و در پايان آن ديزي 97 ساله، هوك 85 ساله و بولي 65 ساله است.
اين نمايشنامه كه در سال 1987 نوشته شد به موفقيتي بينظير دست پيدا كرد و جايزه پوليتزر را براي يوري به ارمغان آورد. از روي اين نمايشنامه يك فيلم هم ساخته شد كه موفقيتي بزرگ رقم زد و يوري را به جايزه اسكار فيلمنامه اقتباسي رساند. يوري ميگويد شخصيتهاي نمايشنامهاش براساس اشخاصي كه او در كودكي ميشناخت، خلق شدهاند. مادربزرگش و راننده سياهپوستي كه براي او استخدام شده بود.
آلفرد يوري بعد از موفقيت غيرمنتظره نمايشنامهاش و بردن جايزه پوليتزر نوشت: وقتي اين نمايشنامه را مينوشتم هرگز به ذهنم خطور نميكرد كه روزي براي آن مقدمه بنويسم، زيرا هرگز فكر نميكردم كه تا اينجا پيش برود. وقتي از خودم ميپرسم همه اينها چطور اتفاق افتاد فقط ميتوانم يك پاسخ بدهم. من چيزي را نوشتم كه ميدانستم واقعيت است و مردم واقعيت را در آن بازشناختهاند. اين نمايشنامه از سري كتابهاي «جهان نمايش» اين ناشر است.
«عروسي خون» نمايشنامهاي است تراژيك و برآمده از فرهنگ عامه اسپانيولي. فدريكو گارسيا لوركا در اين متن نظم و نثر را به هم آميخته و اثري تحسينبرانگيز خلق كرده كه پس از گذشت صد سال همچنان تازه به نظر ميرسد. نمايشنامه عروسي خون تلفيقي است از كلان روايتهاي شناخته شده؛ مثلث عشقي، انتقام، مرگ. اما لوركا اين كلان روايتها را از جزييترين دريچههاي ممكن روايت كرده: از دل يك خانواده روستايي در آندلس، از زبان مادري كه فرزندش در يك درگيري با چاقو كشته شده، از زبان دختري كه عشقي آتشين در دل دارد، اما به اجبار خانواده و عرف جامعه در حال ازدواج با مرد ديگري است يا از زبان پسري كه تمام زندگياش در بارور كردن زن و زمين خلاصه شده.
لوركا در اين متن با استفاده از ظرفيتهاي نمادپردازي، ترانههاي فولك و زبان بيپيرايه مردمان روستايي اثري چند لايه خلق كرده كه با هر مخاطبي در هر جايگاهي ارتباط برقرار ميكند. به قول آندرس سوريا اولدمو لوركا درياي مواجي بود كه دوستداران شعر و ادب و نمايش را در درياي خود غوطهور ميكرد. آنها در اين دريا غوطه ميخورند، ميآموزند و لذت ميبرند. اين منتقد معتقد است عروسي خون بازگوكننده عواطف و نگرانيهاي عميق است و نشان ميدهد لوركا ناظر جزيينگر كلام، موسيقي و آداب مردم اسپانياست.
عروسي خون نمايشنامه ديگري است از مجموعه «جهان نمايش» نشر ني. نمايشنامهاي نسبتا كوتاه، سهل و ممتنع و با قابليتهاي اجرايي بالا كه نزديكي قابلتوجهي با فرهنگ شرقي و ايراني دارد. اين نمايشنامه را مزدك صدر ترجمه كرده است. ترجمهاي قابل قبول كه البته ميتوانست در بازآفريني ترانهها و اشعار بهتر عمل كند. در مجموع نمايشنامه عروسي خون چه براي مخاطبان تئاتري كه دنبال متني براي اجرا ميگردند، چه براي آنهايي كه علاقه به خواندن متون نمايشي دارند و چه براي آنها كه به ادبيات علاقه دارند، اثري قابل توجه است.