لزوم دقت در موضوعات تاريخي
حسن انصاري
فرصتي دست داد كل ويدئويي كه در آن عباس امانت از تشيع در عصر صفوي سخن ميگويد را ديدم و شنيدم. شگفتا آقاي امانت نميداند كه محقق اردبيلي (د. 993 ق) نميتواند معاصر يا قبل از دوران شاه اسماعيل صفوي (د. 930 ق) باشد. ايشان در گفتارش بين علامه حلي و محقق اردبيلي خلط ميكند. وانگهي محقق اردبيلي برخلاف نظر ايشان فقيه دوران تيموري نيست، بلكه او فقيه نجف در عصر صفوي است. يك نكته ديگر را هم اضافه كنم: اصولا نوشتن رسالههاي عمليه به فارسي چه در فقه شيعي و چه در فقه سني ربطي مستقيم به تداول عمل جامعه مومنان فارسي زبان به احكام شريعت ندارد. قرنها ايرانيان به احكام شريعت عمل ميكردند، اما مبناي عمل آنان رسالههاي عمليه و فقهي فارسي نبود؛ كما اينكه مبناي عملشان رسالهها و كتابهاي عربي در فقه هم نبود. اين كتابها و حتي نوشتههاي ساده و غيرتخصصي تا قرنها عموما براي مخاطبي نوشته ميشد كه سواد خواندن و نوشتن داشت، اما عامه مردم بيشتر نه بر اساس كتابهاي فقهي، بلكه با تقليد و پرسش از مرجعيتهاي محلي در روستاها و شهرها و حتي مساجد محلههاي خود به احكام شرعي عمل ميكردند. بنابراين صرف عدم وجود كتاب فارسي در فقه و عقايد در يك جامعه در قرون ما قبل عصر جديد و دوران رواج سوادآموزي عمومي به معناي عدم اعتقاد و باورمندي به مذهب نبود و نيست. جدا از اينكه اصل ادعاي ايشان در اينكه تا عصر شيخ بهايي و مجلسي آثار فارسي در فقه و عقايد شيعي در اختيار مردم در ايران نبوده، سخني است كاملا نادرست و بيپشتوانه، مناسب است در سخن گفتن درباره موضوعات تاريخي دقت بيشتري داشته باشيم .