نيويورك تايمز: كمپين فشار حداكثري شكست خورد؛ ترامپ دو گزينه دارد؛ مذاكره يا جنگ!
پس از خروج ايالاتمتحده از توافق هستهاي ۲۰۱۵ ترامپ سياست موسوم به فشار حداكثري را دنبال كرد. او اما اكنون در حال تعريف دولتي متشكل از شاهينهاي ضدايراني است. به ادعاي ناظران تمامي مولفهها در شرايط كنوني نشان از آن است كه دولت دوم ترامپ كمتر از هر زمان ديگري مهار خواهد شد. گزينه او براي تصدي وزارت دفاع يعني پيت هگست طي ادعايي از ترامپ خواسته كه به سايتهاي اقتصادي و فرهنگي ايران حمله كند. هرچند كه نامزد احتمالي او براي وزارت امور خارجه يعني ماركو روبيو لحن ملايمتري اتخاذ كرده است. با اين حال او از دولت بايدن انتقاده كرده كه با مقامات ايراني مانند ديپلماتهاي بلژيكي در سازمان ملل رفتار كرده است.نيويورك تايمز در ادامه گزارش ادعايي خود مدعي شده است كه به واقع تصور اينكه ايالاتمتحده چه اقدام ديگري ميتواند عليه ايران به جز يك جنگ تمامعيار انجام دهد، دشوار است. اين گمانهزنيها منجر به اين شده كه اكنون اين نگراني واقعي در ميان برخي ناظران خاورميانه وجود داشته باشد كه رويدادهاي منطقه تحت نظارت آقاي ترامپ ممكن است از كنترل خارج شود و به جنگ بينجامد. لئون پانتا، مدير سابق سيا به تازگي در اين رابطه گفته است: «فكر ميكنم ترامپ اساسا به نتانياهو چك سفيد ميدهد. اما من چندان مطمئن نيستم كه به اين سمت ميرويم.» به ادعاي ديگر نشرياتي كه به تحليل سياست احتمالي ترامپ در قبال ايران پرداختهاند اين گزاره نيز مطرح است كه ترامپ، كه خود را به عنوان بزرگترين معاملهگر ميبيند احتمالا بتواند زمينهساز آتشي تاريخي ميان تهران و واشنگتن شود. به ادعاي اين گروه ترامپ ميتواند رييسجمهوري باشد كه سرانجام به بنبست ميان ايالاتمتحده و ايران كه خاورميانه را بيثبات كرده پايان ميدهد.به ادعاي نيويوكتايمز اما اگر ترامپ و مشاورانش تصميم بگيرند كه سياست موسوم به فشار حداكثري را مجددا در دولت دوم خود ادامه دهند، با محدوديتهايي روبهرو خواهند شد چراكه ديگر گزينههاي زيادي براي تحريم در ايران باقي نمانده است. با اين حال، مقامات ايران مسيرهايي را براي خنثي كردن اين تحريمها پيدا خواهند كرد، بنابراين ايده فشار اقتصادي بارها و بارها ثابت كرده كه ايده نادرستي است. اين امر دولت جديد ترامپ را با دو گزينه مواجه ميكند: ناديده گرفتن ايران، جنگ با تلاش براي ديپلماسي. ايده اول يعني ناديده گرفتن ايران هرگز موثر نبوده است. در حال حاضر، سكوت و ناديده گرفتن حتي كمتر از قبل احتمال موفقيت دارد، چراكه نتانياهو به وضوح مصمم و مدعي تغيير معادلات خاورميانه به گونهاي است كه ايران را به بازيگري حاشيهاي تبديل كند. اما او ممكن است ترامپ را در هرگونه درگيري ادعايي مستقيم با تهران، به عنوان يك شريك در كنار خود ببيند. هيچ شكي نيست كه ترامپ و مشاورانش در خاورميانه حمايت كامل خود را از اسراييل در مبارزه با مخالفان ارايه خواهند داد. اما ممكن است پيوستن اين رژيم به يك جنگ عليه ايران فراتر از حد تحمل او (ترامپ) باشد. ترامپ بهطور ذاتي يك انزواطلب است و بخش زيادي از شهرت خود در كمپين انتخاباتياش را بر پايان دادن به جنگها در خاورميانه بنا كرده است. تصور اينكه او به قدري درگير شود كه بخواهد نيروهاي امريكايي را به ميدان بفرستد واقعا دشوار است.گزينه دوم ترامپ در مقابل ايران ديپلماسي است كه احتمالا بهترين گزينه خواهد بود. جذابترين گزينه پايان دادن به جنگ اسراييل با حماس و حركت به سمت يك توافق تاريخي با ايران است؛ توافقي كه به او اين امكان را ميدهد كه مدعي شود صلح امريكايي را او به خاورميانه آورده است. اينكه آيا او در اين كار موفق خواهد شد يا خير، موضوع ديگري است، اما اگر او موفق شود، ترامپ براي هميشه ميتواند به دستاوردي افتخار كند كه بايدن هرگز نتوانست آن را محقق كند. در ادامه گزارش نيويورك تايمز در اين زمينه آمده است كه البته، هيچ تلاشي از سوي امريكا براي برقراري ارتباط با ايران ممكن نخواهد بود مگر اينكه طرف مقابل نيز تمايل به گفتوگو داشته باشد.به ادعاي اين نشريه در چند ماه گذشته، ايران پيشنهادات جديدي براي برقراري ارتباط با ايالاتمتحده را مورد بررسي قرار داده است و به نظر ميرسد كه مسعود پزشكيان رييسجمهور ميانهروي ايران تمايل به مذاكره براي يك توافق هستهاي جديد را دارد. اما نبايد نسبت به ترامپ يا رويكردهاي افرادي كه در اطراف او هستند نگاه يا تحليلي سادهلوحانه داشته باشيم، چراكه همچنان اين ادعا مطرح است كه اگر يك كشور وجود داشته باشد كه ايالاتمتحده به راحتي ممكن باشد در چهار سال آينده به جنگ با آن كشيده شود، آن كشور ايران است.