يك خبر، سه چهره/چرا مردم حواسشان به بحران بيآبي نيست؟
يك هنرمند فعال محيطزيست، يك كارشناس اين حوزه و يك جامعهشناس در گفتوگو با «اعتماد» به اين سوال پاسخ دادند كه چرا با تمام اخبار و گزارشها از بحران بيآبي و تمام فعاليتهاي گروههاي محيطزيستي براي اطلاعرساني از فاجعهاي كه در راه است، همچنان مردم نسبت به اين اتفاق بيتفاوت هستند و مصرف بيرويه آب، رويه هميشگي ايرانيها شده.
بايد بيدار شويم
پريوش نظريه ٭
همين چند وقت پيش در اينستاگرامم پستي درباره بحران بيآبي گذاشتم، در عين ناباوري عدهاي كامنت ميگذاشتند؛ وقتي مشكل اقتصادي و بيكاري داريم چرا بايد به كمآبي فكر كنيم. هنوز هم اين بحثها ادامه دارد، اينكه وقتي مشكل داريم چرا بايد به دغدغههاي ديگري مثل كمآبي و محيطزيست بپردازيم؛ بحثهايي كه از فرهنگ ناهنجار و ناآگاه ما ميآيد. فرهنگي كه ميگويد، مسائل را درست و دقيق نگاه نكنيم تا نقش و مسووليت خودمان از بين برود و وظيفهاي برگردن نداشته باشيم. چنين راه و روش اشتباهي هم باعث شده تا هيچكس بحران بيآبي را جدي نگيرد. عادت كردهايم كه ديگران را مقصر بدانيم و حواسمان نباشد كه نياز اوليه ما، آب و زمين پاك است و اگر خودمان مراقب نباشيم، بيآبي باعث ميشود تا در آينده بسيار نزديك مشكلات اقتصادي و بيكاري و هر مشكل اجتماعي ديگري ديگر به چشم نيايد. در سرزميني كه نيمي از آدمهايش درگير عملهاي جراحي زيبايي و بدنسازي هستند و مدام با بهانه و بيبهانه، چشم خود را به روي مسووليتهاي اجتماعي ميبندند، نميتوانيم منتظر اتفاق خوبي باشيم. نميتوانيم اميدوار باشيم كه بحران بيآبي با همت جمعي از بين ميرود و حفظ محيطزيست جزو دغدغههاي زندگي مردم ميشود. بيآبي سرزمين ما را به خطر انداخته و با اين شرايط تا زماني كه اهميت اين مساله به شكل درست و واقعي در زندگي مردم نقش نبندد و خانوادهها براي آموزش و تربيت فرزندانشان آستين بالا نزنند، مشكلات ما هم حل نميشود. واقعيت اين است كه حتي اگر دچار بحران بيآبي نبوديم، بازهم بايد به مصرف صحيح آب فكر ميكرديم، چون آب و زمين تنها سرمايه ما است و تنها ميراث ما براي نسلهاي بعدي. ما نه تنها نتوانستيم امانتداران خوبي باشيم حالا به بحراني رسيدهايم كه روي آن چشم بستهايم و بهتر است هرچه زودتر بيدار شويم و قدمهاي صحيح و درست رابرداريم.
٭ هنرمند فعال محيطزيست
مردم حق دارند
محمد درويش ٭
مردم حق دارند كه بحران بيآبي را جدي نگيرند، چون مديران دولتي با رفتارشان، نشان دادهاند كه اين بحران جدي نيست. در سالهاي گذشته، آنقدر رفتارهاي اشتباه مديريتي در اين زمينه وجود داشته و آنقدر پيامهاي اشتباه به مردم منتقل شده كه حالا ديگر كسي به پيامها درباره صرفهجويي در مصرف آب، اهميت نميدهد و بحران بيآبي بياهميت شده. بحران بيآبي نه از طرف مردم و نه حتي صنايع به وجود آمده. براساس آمار وزارت نيرو، مصرف سرانه آب شرب 6 درصد، مصرف سرانه آبهاي صنعتي 4 درصد و كشاورزي 90 درصد است. پرمصرفترين بخش هم كشاورزي است. بخشي كه از تنها 30 درصد از سرانه خود را استفاده ميكند و 70 درصد باقي را هدر ميدهد و هرسال حدود 27 ميليارد مترمكعب آب را از بين ميبرد. اين آمار در مقايسه با مصرف مردم و رقم 10 ميليارد مترمكعبي، رقم بسيار كمي است. در چنين شرايطي، وقتي آب در جايي ديگر هدر ميرود و هيچ كنترلي هم درباره آن وجود ندارد، چطور ميشود از مردم انتظار داشت كه صرفهجويي كنند و حواسشان به بحران بيآبي باشد. مردم ميبينند كه راهحل بحران بيآبي در دست آنها نيست، ميشنوند كه هرسال يك سوم آب شرب به دليل كهنگي لولههاي شهري قبل از آنكه به دست آنها برسد هدر ميرود و ميدانند كه ساخت و سازهاي بيرويه بدون در نظر گرفتن آبرساني، باعث ميشود تا شهري مثل تهران به سد طالقان و سفيدآب نيازمند شود و مديراني كه اجازه اين ساخت و سازها را ميدهند كاري با بحران آب ندارند. در چنين شرايطي نميشود از مردم انتظار داشت و بايد به سمت مديران برگشت و از آنها پرسيد كه چرا بحران بيآبي را جدي نميگيرند. بايد پرسيد كه چرا فكري به حال مصرف بيرويه آب در بخش كشاورزي نميكنند، چرا مقابل ساخت و سازهاي بيرويه نميايستند، چرا مشتركين پرمصرف را از آب محروم نميكنند، چرا زيرساختها را درست نميكنند و چراهاي ديگر. تا زماني كه مديران، در حوزههاي مختلف، اين بحران را جدي نميگيرند و آن را مديريت نميكنند، نميتوانيم از مردم انتظار داشته باشيم كه به جاي سه ليوان آب، يك ليوان آب مصرف كنند و حواسشان به مسالهاي باشد كه راهحلش در دست آنها نيست.
٭ كارشناس محيطزيست
ديگر هشدار كافي است
عباس كاظمي ٭
برخلاف نظر بسياري از رسانهها كه مطرح ميكنند مردم ايران همچنان بحران كمآبي را جدي نميگيرند، من فكر ميكنم شهروندان نسبت به استفاده درست از آب كاملا حساس شدهاند؛ نهتنها در مصرف آب دقت ميكنند بلكه به يكديگر هم تاكيد ميكنند كه مواظب مصرف آب باشيد. اينها را بر اساس مشاهدات عيني خودم ميگويم؛ مشاهداتي كه در شيوه زندگي مردم ميبينم كه حكايت از مصرف درست آب دارد و از مصرف بيهوده آب كه در گذشته مرسوم بوده، خبري نيست. حالا ديگر به نظر ميرسد هشدارهاي بيآبي كار خودش را كرده، در زندگي مردم رخنه كرده و در شيوه زندگي آنها اثر گذاشته. مردم در شهرها با اين اضطراب و نگراني زندگي ميكنند كه هر لحظه ممكن است آب سدها تمام شود و آيندگان با بحران كمآبي روبهرو شوند. مردم از بيآبي كشورشان نگران شدهاند و با اين نگراني زندگي ميكنند، بنابراين بايد اين توقع را داشت كه در مصرف آنها تغييراتي صورت بگيرد. اگر سازمانهاي مربوطه آمار كاملي از ميزان مصرف مردم مثلا در شهر تهران نسبت به سالگذشته ارايه دهند، شايد بتوان نتيجهگيري درستي كرد كه ميزان مصرف آب نسبت به سالهاي گذشته تفاوت كرده. البته بايد مولفههاي افزايش جمعيت را هم در آن لحاظ كرد كه آمار درست از آب در بيايد. آن وقت است كه ميتوان از ميزان تبليغاتي كه براي تغيير الگوي مصرف مردم در سطح شهر و زيرنويس سريال شبانه و تيتر روزنامه كاست و به مسوولان اضافه كرد. اتفاقا من فكر ميكنم اين مسوولان هستند كه نيازمند تبليغات رسانهاي هستند. نيازي نيست مردم را اين ميزان تحت فشار قرار داد و مدام به آنها هشدار داد كه ايران كمآب است و بايد مراقب باشيد. لازم است به جاي اين مسوولان را با اين موضوع درگير كنيم و از آنها درخواست تغيير در بسياري كارهاي زيربنايي را داشته باشيم، كارهايي كه در هدر رفت آب تاثيرشان خيلي بيشتر از ميزان مصرف شهروندان است. اين ميزان هشدار كمآبي نتايج اجتماعي خوبي به دنبال ندارد.
٭ جامعه شناس