بزنگاه
تكه ناني را شكستن، قطعهاي از موسيقي موزارت را گوش كردن، زير باراني با طراوت راه رفتن، در همين لحظه افرادي هستند كه از انجام كارهايي تا اين حد ساده منع شدهاند، به اين دليل كه بيمار هستند يا زنداني يا شايد آنقدر فقير كه تكه ناني براي آنها حكم گنجي را دارد.
خداوند به همان راحتي به زمين ميآيد كه موسيقي موزارت به آسمان، اما گوش شنيدن آن را نداريم.
كريستين بوبن- موزارت و باران
فلاشبك
رضا خوشنويس (جمشيد مشايخي): ولايت زندان، ما را طلبيد عاقبت اين عشاقخانه. هنوز زنجير در گوشت است، زنجيرك! موريانه گوشت! كي به استخوان ميرسي آخر. زنجيرك! تسبيح عارفان، صداي پاي من حالا شنيدني است، از اين دستساز، كوه كوچك! هزاردستان-علي حاتمي