بزنگاه
كاش ميشد بقيه عمر را يك جوري به سبكي نو وتازه شروع كرد. كاش يك صبح روشن و آرام از خواب برميخاستي و احساس ميكردي يك زندگي جديد منتظر توست. همه گذشتهها فراموش شده و مانند دودي به هوا رفته. يك زندگي نو را شروع ميكردي... بگو چگونه بايد آن را شروع كرد.
دايي وانيا – چخوف
فلاشبك
خدا، خدا، چـــرا اينجا؟ / رو زمين دنبالت گشتم، نبرديم/ تو دريا دنبالت بودم، نكشتيم/ تو جزيرهها دنبالت گشتم ولي فقط چشمهام رو گرفتي، اين تن رو نبردي/ چرا اينجا؟// من شكايت دارم، من شاكيم!/ پس كو اون رحمانت؟ كو رحيمت؟/ آخه قرارمون اين نبود/ چرا چشمهام رو بهم پس دادي؟ من شكايت دارم، به كي شكايت كنم؟ از كرخه تا راين- ابراهيم حاتميكيا