موسوي لاري:
با رييسجمهور وارد گفتوگو ميشويم
روحاني و اصلاحطلبان
يك ريل دارند
عبدالواحد موسوي لاري، وزير كشور دولت اصلاحات و عضو شاخص مجمع روحانيون مبارز است. او البته در مهمترين سازمان انتخاباتي اصلاحطلبان يعني شوراي عالي سياستگذاري نيز با راي اعضا به نايبرييسي انتخاب شده و ميتواند مرجع خوبي براي آگاهي از آخرين تحليلهاي جريان اصلاحات نسبت به انتخابات پيشرو باشد. او معتقد است اصلاحطلبان ضمن حمايت از روحاني، مطالبات و انتقادات خود را نيز مطرح ميكنند. موسويلاري پيشبيني ميكند در ماههاي آتي گفتوگوهايي با محوريت انتخابات ميان اصلاحطلبان و رييسجمهور شكل ميگيرد.
بعضيها از سر دلسوزي و بعضيها از روي برداشتها و سليقههاي تنگنظرانه بعضي از كارها را انجام ميدهند، بعضيها هم كاملا براي ناكام گذاشتن دولت تلاش ميكنند و سراغ هر حركتي كه در جهت شكست دولت بتوانند انجام دهند، ميروند. يعني ميخواهند اين موارد را سوژه كنند و با ناراضيتراشي دولت را در اذهان مردم دچار مشكل كنند. در مسائل فرهنگي هم همين است. در مسائل فرهنگي هم اينكه با پديدههاي شوم ضدفرهنگي مقابله كنيم امر واجبي است؛ اما اينكه هر حركتي كه نشاطي به جامعه تزريق كند را ضد ارزش تلقي كنيم و هر روز كسي از طريق تريبوني كه در اختيار دارد عليه اين دستگاه و آن دستگاه تلاش كند مساله ديگري است.
پرداختن به حاشيهها و عدم توجه به اساس و بنيانهاي كارها مشكل ساز است. مثلا سوءاستفادهها و اختلاسهايي كه در دولت سابق اتفاق افتاد و سرانجامش هم معلوم نشد، چقدر به باورها و اعتقادات مردم لطمه زد؟ اگر محكم با اختلاسها و سوءاستفادهها مقابله و آنها را براي مردم تبيين و تشريح كنند مردم احساس اعتماد ميكنند. ولي گاهي اوقات ميبينيم يك مساله سادهتر را در بوق و كرنا ميكنند و از كنار مسائل اساسي و بنيادين ميگذرند؛ اين موضوع روي اعتقادات مردم و به خصوص جوانان و نوجوانان و مردم عادي به صورت عام اثر منفي ميگذارد. اگر ميخواهيم كار فرهنگي اساسي كنيم بايد جلوي موارد اينگونه را بگيريم.
حرف من به اين معنا نيست كه در مقابل مفاسد اجتماعي كوتاه بياييم؛ بايد با مفاسد برخورد كنيم. ولي مواردي كه روي مباني اعتقادي مردم اثر منفي ميگذارد را يادمان باشد و به مقابله با آنها هم اهميت بدهيم. يعني آنقدري كه به مساله كنسرت موسيقي اهميت ميدهيم به مقابله با دزديها و غارتگريها هم اهميت دهيم؛ نه اينكه مقابله با غارتگريها در حاشيه قرار گيرد اما يك كنسرت ميخواهد برگزار شود همه بسيج شوند و بگويند نبايد بشود و بشود و مساله روز كشور شود.
اصولگرايان رقيب جدي براي روحاني ندارند
اصولگرايان نه اينكه نميخواهند با آقاي روحاني رقابت كنند، بلكه كانديدايي كه بتوانند روي آن بايستند و او بتواند براي آقاي روحاني رقيب جدي باشد، ندارند. اختلاف و تشتت بين خودشان زياد است و نتوانستهاند به جمعبندي برسند.
من معتقدم اصولگرايان نميتوانند به توافق برسند؛ حتي در مورد حمايت از آقاي روحاني هم نميتوانند به تفاهم برسند. ممكن است جمع كوچكي از آنها بگويند حمايت ميكنيم و اما در عمل هم نتوانند كسي را بسيج كنند. بنابر اين حمايت اصولگرايان از آقاي روحاني در حد يك شعار توسط يك عده قليل ممكن است اتفاق بيفتد ولي عملا هيچ اتفاقي نخواهد افتاد.
اما اصلاحطلبان با آقاي روحاني بودند و ايشان را از خودشان تلقي ميكنند و پيشينه عضويت آقاي روحاني در جامعه روحانيت هم مانعي براي اين حمايت نيست. ديدگاههايي كه آقاي روحاني در حوزههاي مختلف فرهنگي، سياسي و اقتصادي ارايه ميدهد به اصلاحطلبان نزديكتر است تا اصولگرايان. بنابر اين اصلاحطلبان از نظر گرايشي به آقاي روحاني نزديكتر هستند و آقاي روحاني هم به آنها نزديكتر است و در يك كريدور با هم قرار گرفتهاند و روي يك ريل حركت ميكنند.
اصلاحطلبان و روحاني وارد گفتوگو ميشوند
قطعا اصلاحطلبان ايدهها، آرمانها و برنامههايي دارند و مردمي كه مخاطب اصلاحطلبان هستند هم مطالباتي دارند. اصلاحطلبان بدون لحاظ كردن مطالبات مردم و بدون توجه به ايدهها و آرمانهاي خودشان نميتوانند از آقاي روحاني حمايت كنند. تلقي من اين است كه اصلاحطلبان از آقاي روحاني يك حمايت همراه با بيان ديدگاهها، نقدها، نقطهنظرات و مطالبات خواهند داشت.
تلقي من اين است كه اصلاحطلبان براي تحقق اين مطالبات با آقاي روحاني وارد گفتوگو ميشوند و اين مطالبات چيزي است كه هم آقاي روحاني به آن پايبند است و هم اصلاحطلبان خواهان آن هستند. براي تحقق آن بايد تشريك مساعي شود و ارتباط بيشتري بين آقاي روحاني و مجموعههاي تاثيرگذار در جريان اصلاحطلبي باشد تا بتوانند به آنجا برسند.
اصلاحطلبان اعم از احزاب، تشكلهاي سياسي و شخصيتهاي كاريزماي سياسي همه آقاي روحاني را حمايت ميكنند؛ ولي اين حمايت همراه با بيان مطالبات مردم خواهد بود. يعني به آقاي روحاني ميگوييم كه شما يك دولت تازه به عرصه آمده نيستيد و يك دولت با تجربه چهار ساله هستيد، مردم يكسري مطالبات داشتند و بحثهايي را هم شما در جريان انتخابات داشتيد و ميثاقي بين شما و مردم شكل گرفته است؛ بايد ببينيم در پايان دوره چقدر توانستيد به آن ميثاق عمل كنيد و به آن مطالبات جامه عمل بپوشانيد؟ اگر نشده آيا موانع عامل بوده يا كم كاريها، ناتوانيها و ضعفهاي مديريتي بعضي از همكاران دولت؟
اين موارد بايد بررسي شود و در چارچوب نگاه انتقادي به بعضي از مسائل گذشته راه آينده را باز كنيم كه آينده با مشكلات كمتري رو به رو شويم تا هم آقاي روحاني به اين مطالبات توجه كند و هم اصلاحطلبان عقبه مردمي خودشان را از دست ندهند. اگر اصلاحطلبان بدون توجه به مطالبات مردمي و صرفا به خاطر ضرورتها بگويند ما هيچ مشكلي نداريم به نظر من عقبه مردمي آنها دچار مشكل ميشود و دولت هم نميپسندد كه اين عقبه را از دست بدهد. دولت هم بايد مطالبات مردم را شفاف دنبال كند و هر جايي هم كه مشكل بوده و مانعتراشي كردند، بگويد كه من ميخواستم اين كار را انجام دهم و نشد؛ چرا كه نگذاشتند.
اصلا دولت تيم اطلاعرساني ندارد يا اگر دارد خيلي ضعيف است. ديگر اينكه اعضاي دولت مشابه هم حركت نميكنند؛ دو يا سه وزير در دولت ميآيند حرف ميزنند و ديدگاههاي عمومي دولت را مطرح ميكنند و بقيه فقط مسائل حوزه كاري خودشان را ميگويند. در حالي كه اين بيست و چند نفري كه دور يك ميز جمع ميشوند علاوه بر مسووليت بخشي و اختصاصي خود، رسالتهاي جمعي هم دارند؛ حفظ اعتماد مردم رسالت اصلي آنهاست و بايد روي اين مساله كار كنند.
شرايط رقابت در دور دوم
به نظر من اين دوره انتخابات رياستجمهوري با دورههاي گذشته فرق دارد. در دوره فعلي رقباي آقاي روحاني محكم در صحنه هستند و از همه ظرفيتهاي خودشان براي رقابت استفاده ميكنند؛ اما كانديدايي كه بتواند با آقاي روحاني رقابت كند را براي ارايه ندارند. در دورههاي گذشته فضا اين نبود. مثلا دوره دوم رياستجمهوري آقاي هاشمي تعدادي حركت كردند كه آقاي هاشمي را پايين بياورند. سياستها و رفتارهاي شخصي آقاي هاشمي را نقد كردند و آدمهايي را فرستادند كه جديد باشند و با آقاي هاشمي چالش كنند؛ آمدند ولي در حدي نبودند كه بتوانند رقابت كنند.
در دوره دوم آقاي خاتمي آدمهايي را با ديدگاههاي قومي و غيرقومي به عرصه آوردند كه بتوانند راي آقاي خاتمي را بشكنند. حتي از وزراي كابينه خود آقاي خاتمي هم استفاده كردند به اميد اينكه چون گرايش به يكي از اقوام ايراني دارد بتواند آرا را كم كند؛ نتوانستند و نشد و آراي آقاي خاتمي بيشتر هم شد.
لذا رقابتها در همه ادوار در دور دوم هم بوده، اما دولت مستقر و دولتي كه ميتواند از كارنامه خود دفاع كند آسيب نميبيند. يعني همه كانديداهاي رقيب آقاي خاتمي در سال 80 هرچه ميگفتند، آقاي خاتمي يك پله جلوتر از آنها حركت ميكرد و جامعه به طرف آنها حركت نكرد. من با يكي از اين كانديداها كه فكر ميكرد به دليل وابستگي قومي راي بالايي خواهد آورد، صحبت كردم و گفتم كه شما بيش از ششصد يا هفتصد هزار راي نميآوريد. آناليز كردم و گفتم جاهايي كه شما روي آنها حساب ميكنيد به شما راي نخواهند داد و همين طور هم شد.
فرصتي كه سوخت
آقاي روحاني فرصتي را از دست داد و آن هم فرصت تغيير، بعد از شكلگيري مجلس دهم بود. اگر آقاي روحاني اين تغيير را با جهتگيري خاص خودش در مديران ملي و منطقهاي ايجاد ميكرد اعتماد عمومي بيشتر به سمت ايشان ميرفت. به نظر من آقاي روحاني اين فرصت را از دست داده است. اما قابل جبران است و با تلاشي بيشتر آب رفته به جوي برميگردد.
مساله دوم اين است كه مردم واقعا از ركودي كه بر اقتصاد حاكم شده ناراحت هستند. آقاي روحاني در اين چند ماه بايد برگي را زمين بزند كه تا حدي رونق اقتصادي ايجاد شود. از هر ابزاري كه ميتواند براي ايجاد رونق و فرصتهاي شغلي جديد استفاده كند كه مردم اميدوار باشند. من معتقدم اين دولت توانايي اين كار را دارد كه حركتي در زمينه مسائل اقتصادي انجام دهد كه مردم اميدوار شوند.
بنابراين مردم ممكن است گلهمند باشند اما اگر آقاي روحاني به اين مباني توجه كند قطعا مردم او را تنها نخواهند گذاشت. آقاي روحاني ميآيد و بايد به صحنه بيايد و نبايد خودش را خسته نشان دهد چون مردم به شرط اهتمام به مطالبات آنها حتما از ايشان حمايت ميكنند.
بايد همه كنشگران سياسي و اجتماعي و مخصوصا رسانهها روي اين مساله كار كنند كه فضاي كينه و نفرت از بين برود چون جامعه را به جان هم انداختن و حذف نيروهاي فعال جامعه كه تجربه فراوان و سوابق خوبي دارند بزرگترين لطمهاي است كه به كشور ميزنند. پرداختن به حاشيهها به جاي متنها بزرگترين لطمهاي است كه به اين كشور ميزنند. اگر ما، چه اصولگرا و چه اصلاحطلب و اعتدالگرا، بپذيريم كه مصالح ملي براي ما اصل است و نه مصالح شخصي يا حزبي، خيلي از مشكلات قابل حل است. اگر اين مسير در قالب انتخابات هموار باشد و در انتخابات دستگاههاي متولي نشان دهند كه نسبت به اين مسائل بيتفاوت نيستند انشاءالله در چهار سال آينده دولت آقاي روحاني ميتوانيم شاهد يك جهش اقتصادي هم باشيم. منبع: جماران