راوي ساده و شوخ ناخوشيها
15 دي سالروز تولد بهرام صادقي است. نويسندهاي كه اگر سال 63 و ناگهاني از دنيا نميرفت، امروز 80 ساله ميشد و احتمالا همچنان يكي از بزرگترين هجونويسان ادبيات ايران. نويسندهاي كه همچنان وقتي پاي صحبتهاي همدورهايهاي او مينشينيد از نگاه بهشدت كمديوار او به زندگي و وقايع ميگويند و از اينكه مدام، با طنزي تلخ، همهچيز را به شوخي ميگرفت و ميگذراند. شوخي كه حتي در زمان مرگش هم بخشي از او بود تا هوشنگ گلشيري در لحظههاي آخر خداحافظي از او بگويد: «او همچنان دارد با ما شوخي ميكند و من ميدانم، اينهم يكي از شوخيهاي او است.» فرصت صادقي براي حضور در دنياي ادبيات ايران و خلق شاهكارهاي درخشان، بسيار كم بود. اما او نويسندهاي بود كه موفق شد در همين فرصت كوتاه با يك مجموعه داستان «سنگر و قمقمههاي خالي» و يك داستان «ملكوت»، جايي را در فهرست چهرههاي درخشان ادبي ايران باز كند كه كمتر كسي توانسته به پاي او برسد و مانند او با نگاهي شوخ و تلخ، زندگي شهري و اجتماعي ايرانيها را واكاوي كند و با لحني طنز، روايتگر تمام ناخوشيها به راحتي و سادگي باشد.