• ۱۴۰۳ شنبه ۲۶ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3164 -
  • ۱۳۹۳ يکشنبه ۵ بهمن

براي آن جان عاشق

حميدرضا شكارسري


نزاع بين نوسرايان و سنتي‌سرايان قدمتي به اندازه تاريخ ادبيات معاصر دارد اما در طول اين همه سال هرگز هيچ جرياني نتوانسته خود را حاكم مطلق فضاي شعري ايران بداند. هر دو گروه مخاطبان خود را داشته‌اند و در حوزه خود به حيات خويش ادامه داده‌اند چرا كه مخاطب خود را داشته‌اند.
در اين بين مي‌توان چهره‌هايي را يافت كه با وجود انتساب به يكي از اين دو جريان كلي، در بين هواداران هر دو جريان چهره‌يي مقبول و محترم داشته‌اند. اخوان، شاملو، سهراب سپهري و فروغ از جمله اين چهره‌ها هستند. اما اين مقبوليت و احترام از كجا ناشي مي‌شود؟ شعر خوب فارغ از قالب جاني و آني دارد كه انكارشدني نيست؛ شعري كه به معايير خود به درستي نزديك مي‌شود و به موقع خود، سنجيده و حساب شده در جهت نوآوري از همان معايير فراروي هم مي‌كند.  از ميان سنتي‌سرايان معاصر، چهره‌هايي چون اميري‌فيروزكوهي، هوشنگ ابتهاج، عماد خراساني، محمدعلي بهمني، حسين منزوي، سيمين بهبهاني، علي معلم و مشفق كاشاني داراي اين اقبال و احترام بودند و هستند. در اين جمع اما مشفق كاشاني به دليل حضوري فعال و مستمر، بي‌طرفانه، غير‌سياسي و صرفا ادبي چهره‌يي شاخص محسوب مي‌شود.  عباس كي منش (مشفق كاشاني) در غزل معاصر ايران خصوصا در سال‌هاي پس از انقلاب اسلامي با زباني متمايل به زبان سنتي اما با تظاهراتي امروزين، بسيار نوگراتر از اميري و عماد و تقريبا در سطح هوشنگ ابتهاج و حسين منزوي قرار مي‌گيرد.
بر اين كبود غريبانه زيستم چون ابر/ تمام هستي خود را گريستم چون ابر
ز بام مهر فرو ريختم ستاره به خاك/ كه من به سايه خورشيد زيستم چون ابر...
غزلي نوقدمايي كه با بهره‌مندي از تجربيات تاريخ سنت غزل‌سرايي از يك سو و به كارگيري فضاهاي معاصر از سوي ديگر، هم استحكام و ادبيت زبان را به نمايش مي‌گذارد و هم صميميتي را كه خاص شعر معاصر است. از اين منظر، غزل اين بزرگان حداقل در ابتداي راه شاعري سرمشق بسياري از شاعران جوان قرار گرفته و زمينه را براي نوآوري‌هاي زباني و بياني جسورانه و متهورانه بعدي فراهم مي‌كند چرا كه نمي‌توان بدون درك مناظر سنت شعري به افق‌هاي نامكشوف يا كمتر ديده‌شده شعر نظر انداخت. اين امر به خصوص باتوجه به اينكه غزل مشفق هم مايه‌هايي از نمادگرايي سبك عراقي و هم نشانه‌هاي از تركيب‌سازي‌ها و اسلوب معادله‌هاي رايج در سبك هندي و هم صراحت‌ها و استواري‌هايي زباني به يادگار از سبك خراساني (خصوصا در اشعاري كه براي جنگ سروده است) در خود دارد، موكدتر هم مي‌شود. انقلاب اسلامي و تنوع موضوعي ناشي از آن به شعر شاعراني چون مشفق كاشاني تنوع مضموني خاصي بخشيده است كه در شاعران سنتي‌سراي ديگري كه در زمره شاعران انقلاب نمي‌گنجند كمتر يافت مي‌شود. در اين ارتباط مي‌توان فرازهاي حماسي فراواني در كارنامه غزل‌سرايي او ديد؛ فرازهايي كه گوياي تعهد او به شعر انقلاب با صبغه ديني است.
قبول خاطري دارند اگر مردان مرد اين جا/ به خلوت دست يازيدند بر سامان درد اين جا/ چراغ از موج خون افروخته بر تارك توفان/ نشاني را كه اينك رهگذار سرخ مرد اين جا/ نخواهد شد پريشان خاطر مجموع ما مشفق/ سموم مرگ اگر بارد نسيم هرزه گرد اين جا/ و طي سال‌هاي اخير گرايش اين شاعر به تصنيف‌سرايي اما با همان استحكام زباني و رويكرد نوقدمايي، تا حدي توانايي‌هاي تازه شعري او را به رخ كشيده است.
تو اين جان عاشق به من داده‌اي/ دلي چون شقايق به من داده‌اي/ و از اين پس اين جان عاشق را تنها مي‌توان زمزمه كرد...

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون