به بهانه رونمايي از پوستر جديد سي و سومين جشنواره تئاتر فجر
از اقدامهاي ضربالاجلي به تنگ آمدهايم
بهروز غريبپور
ترديدي ندارم كه يارتا ياران و دو همكارش از همه ما معترضان به پوسترشان رنجيدهاند. ترديدي ندارم كه علي مرادخاني و اردشير صالحپور هم از واكنش جمعي خانواده تئاتر جا خوردهاند و باز ترديدي ندارم كه آقاي مراد خاني و آقاي صالحپور ميتوانستند كه لجبازي كنند يا بر حق خودشان به عنوان مسوولان سي و سومين جشنواره بينالمللي تئاتر فجر پافشاري كنند و همچون مواردي كه اين روزها شاهدش بوده و هستيم اين اعتراض را ناديده بگيرند و بگويند يا وانمود كنند كه «بودور كه وار: همينه كه هست. اما آنها حداقل در اين مورد نشان دادند كه به نظر ديگران كه در اين رابطه خانواده تئاتر مد نظر است، احترام ميگذارند و اميدوارم كه دوستاني كه غرضي ندارند اين پاپسكشيدن و اين احترام به آراي يك خانواده هنري را به فال نيك بگيرند و عمل آنها را به اقدامي فرهنگي تعبير كنند ونه ترس از مقام و منصب و كوتاه آمدن از سر ترس. يارتا ياران هم بايد بپذيرد كه معترضان به پوستر او قصد تخريب او و افسرده كردنش را نداشتهاند. او روحيه شاعرانهيي دارد و نبايد اين موج منفي را به حساب تسويهحساب شخصي بگذارد و چنان برنجد كه ما را از اعتراضمان پشيمان كند. خدا ميداند كه من مطلقا نميدانستم آن دسته گل را چه كسي به آب داده است. به هر تقدير پوستر جايگزين شده هرچه كه هست «نماد» يك خواسته ديرين ما است: ما از بيبرنامگي از اقدامهاي ضربالاجلي از روحيه دقيقه نودي به تنگ آمدهايم. خانواده تئاتر ميخواهد منبعد با برنامه ولو با بودجه اندك به حيات خود ادامه بدهد. خلاصه از اينكه حرفمان خريدار داشت و صدايمان شنيده شد سپاسگزاريم. حداقل من به نوبه خودم قدردان اين پاسخ فهيمانهام.