مانند بهار عربي؟
محسن شريعتينيا
ديدار رهبران دو كره روزي تاريخي براي شبهجزيره رقم زد، اما براي اينكه اين روز در سياست بينالملل تاريخ ساز شود راه درازي در پيش است. تا اينجاي كار رسانهها برندهاند. بمب خبري ديگري منفجر شده و كار بررسي آن با هيجان ادامه دارد. اما براي رهبران دو كره و «برادران بزرگترشان»، كار دشوار تازه آغاز شده است. در يك سوي ميز مذاكره، كره شمالي قرار گرفته كه ملتي را براي بيش از دو دهه در «عصر مفرغ» نگه داشته و «جور هندوستان» كشيده تا به بمبي برسد. به ويژه از 10 ژانويه 2003 كه اين كشور از NPT خارج شد...
رنجهاي زندگي اين ملت صدچندان شد. روشن است كه دست كشيدن از اين بمب آنگونه كه امريكا ميخواهد، بسيار بعيد است. حتي اگر كيم هم بخواهد، احتمالا رفقاي همسايهاش كه در همه اين سالها خاندان او را حمايت كردند، مرزها را گشودند، برايش نفت قاچاق كردند، بنادر را پنهاني در اختيارش قرار دادند، در شوراي امنيت فشارها را كاهش دادند و بنا به روايتي در 2016، 40 موتور موشك RD-251 در اختيارش قرار دادند تا
Hawsong-14 را با برد 10 هزار كيلومتر و با قابليت حمل كلاهك هستهاي بهطور موفقيت آميز آزمايش كند، اجازه اين كار را نخواهند داد. اين موشك بود كه موازنه را به گونهاي آشكار تغيير داد و برنامه توسعه برد همين موشك است كه فعلا متوقف شده و به غلط در برخي رسانهها از آن به توقف برنامه هستهاي كره شمالي ياد ميشود. بيان معروفي در ادبيات جنگهاي اخير بدين مضمون وجود دارد كه اگر برلين در جنگ جهاني دوم 90 درصد تخريب شد، پيونگ يانگ در جنگ كره صد درصد تخريب شد. در اين جنگ سه ميليون نفر كشته شدند. كره شمالي يك بار بيرحمي امريكا را تجربه كرده و احتمالا نميخواهد دوباره آن را تجربه كند. از همين روست كه كره شمالي از غير هستهاي شدن شبهجزيره سخن ميگويد. غير هستهاي شدن شبهجزيره به معناي جمع شدن چتر اتمي امريكا از سر كره جنوبي هم هست؛ امري كه بنيان امنيت ملي كره جنوبي را نشانه گرفته و توافق بر سر آن نه براي كره و نه براي امريكا به راحتي ميسر نيست. كره جنوبي با وجود پيشرفتهاي شگرف هنوز مصرفكننده امنيت است. در چنين شرايطي تغيير الگوي تعامل با امريكا به عنوان تنها توليدكننده امنيت آن هم در شرايطي كه شمال به سلاح اتمي دست يافته و برادر بزرگهايش بيش از پيش جسور شدهاند، عين حماقت خواهد بود. زماني كه در ژوئن 1950 ارتش شمال با گذر از مدار 38 درجه به سوي جنوب تاخت، تنها كاخ سفيد در آن سوي خط پاسخگوي رهبران وحشتزده جنوب بود. تاريخ ميتواند تكرار شود. كره جنوبي كه نمادي مهم از موفقيت كشورهاي در حال توسعه است و بر خلاف همسايه شمالي در عصر «انقلاب چهارم صنعتي» است، نميخواهد شاهد تكرار تاريخ باشد. بنابراين بخش كليدي و تعيينكننده مذاكرات دو طرف بر سر بنيان امنيت مليشان است، بنياني كه بهشدت به قدرتهاي بزرگ وابسته است. از همين رو اجلاس اين دو رهبر در برداشتي خوشبينانه ميتواند زمينهچيني براي اجلاس كيم-كدخدا باشد. از همين رو بايد منتظر اجلاس اصلي ماند. برد اين اجلاس در حد منابع قدرت دو كره خواهد بود. بايد منتظر اجلاس اصلي ماند؛ اجلاسي كه ترامپ با كيم و در واقع با كيم، شي و پوتين يكجا مذاكره خواهد كرد و چه مذاكرات دشواري. هفتخوان رسيدن به صلح سرد در شبهجزيره تازه آغاز شده و ممكن است مانند بهار عربي تنها آغاز هيجانانگيزي داشته باشد.