معلم در ساختار آموزشي
محمدرضا نيكنژاد
در دهههاي گذشته كمبود شديد بودجه آموزش و پرورش و افزايشهاي قطرهچكاني هر ساله آن زمينهاي شده است براي افزايشهايي اندك در دستمزدهاي فرهنگيان و تورمهاي سرسامآور و بحرانهاي اقتصادي؛ بيش از هر چيز زمينه فروغلتيدن شمار بيشتري از فرهنگيان به زير خط فقر را فراهم كرده است و اين خطر بسيار بزرگي بيخ گوش سامانه آموزشي است كه شوربختانه به آن بيتوجهي پرسشبرانگيزي شده و ميشود. اگرچه در چند دهه گذشته گرفتاريهاي معيشتي پرچم گلايهها و اعتراضهاي معلمان بوده است و نميتوان بر آن چشم پوشيد اما اين تنها بخشِ اندكي از دستانداز همراهي و ...
همكاري فرهنگيان با بهسازيهاي احتمالي كنوني و آينده در آموزش و پرورش است.
در اولويت نبودن آموزش در نگاه همه گروههاي اجتماعي، بياعتنايي به تواناييها و تجربههاي آموزشي معلمان، تراكم بالاي كلاسها در بسياري از كلانشهرها و شهرهاي متوسط و اثر آن بر معلم و تلاشهاي آموزشي او، ناكارآمدي آموزشها در دوران تحصيل معلم در دانشگاه و دورههاي ضمن خدمت، چگونگي گزينش معلم و ناكامي در جذب انگيزهمندان و نخبگان، بياعتمادي به برنامههاي آموزشي معلم و عدم استقلال تخصص محورانهاش براي پيشبرد برنامههاي درسي، خصوصيسازي آموزش و پيامدهاي آسيب زاي آن بر تلاشهاي آموزشي معلم و... بخشي ديگر و البته گستردهتر از گرفتاريهاي آموزشي معلمان است. اما اينكه معلمان ما نسبت به معلمان كشورهاي پيشرو در آموزش در كجا ايستادهاند و چه جايگاهي دارند خود سخن ديگري است كه نياز به بررسيهاي موشكافانهاي دارد. براي قرار گرفتن در چنين مقايسهاي بد نيست به شكل گذرا نگاهي به جايگاه آموزشي معلمان در فنلاند به عنوان يكي از پيشروترين كشورها در گستره آموزش بيندازيم.
در فنلاند همه معلمان در دانشگاههاي تخصصي آماده ميشوند و بسيار مورد احترام و قدرشناسي هستند. اين جايگاه تا اندازهاي به دليل اين است كه هر كس براي شغل دايم در آموزش و پرورش نياز به مدرك كارشناسي ارشد دارد. در اين كشور انتخاب معلمان چنين است كه: هر سال تنها 10 درصد از 5 هزار داوطلب معلمي در دانشگاههاي فنلاند پذيرفته ميشوند. فنلاند ساختار آموزشي دولتياش را با خصوصيسازي مدرسهها يا گرفتن آزمونهاي مستمر از دانشآموزان بهبود نبخشيده بلكه با تقويت حرفه آموزش و سرمايهگذاري در آمادهسازي و پشتيباني از معلمان به اين مهم دست يافته است. دولت فنلاند زمينه كسب دانش و مهارتهاي سطح بالا را براي معلمان فنلاند فراهم ميسازد. معلمان فنلاند ميتوانند استقلال قابل توجهي در كلاسهاي شان داشته باشند. اين استقلال در انتخاب اولويتهاي مناسب در روشهاي آموزشي آنهاست. جامعه فنلاند به مدرسه براي به كارگيري معلمان شايسته اعتماد ميكند. پدر و مادرها به پرورشيافتگي معلمان اعتماد دارند؛ بنابراين به آنها براي پديد آوري بهترين فضا در كلاسِ مورد نياز براي تكتك دانشآموزان آزادي عمل ميدهند. پدر و مادرها به معلمها براي تصميمسازيهايي كه به يادگيري و رشد بچههايشان كمك ميكند اعتماد ميكنند و... اين مشتي است كه نشانه خروارها تلاش براي بهسازي آموزش در فنلاند است و به دنبال آن بهسازي اقتصاد و فرهنگ و جامعه و اخلاق و...
معلم و فعال صنفي