عفونت جهاني قانونشكني
علي اكبر فرازي
جنگ تجاري نتيجه اختلافات تجاري كه دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا، به بهانه غيرمنصفانه بودن تراز تجاري كشورهاي خارجي با اين كشور به آن دامن زده بود، هر چه زمان بيشتري از زمان روي كار آمدن ترامپ در كاخ سفيد ميگذرد به مراحل حساستري نزديك ميشود. اين اقدامهاي امريكا، زخمي را كه با اقدامهايي مانند خروج امريكا از برجام شروع شد، علنيتر ميكند و خطرات مهلك رشد عفونتي را كه بيتوجهي به قواعد شناختهشده جهاني، قوانين بينالمللي و پيمانهاي چندجانبه ايجاد كردهبود، براي جهانيان روشنتر ميكند. اين رويارويي تجاري امريكا با جهان خارج از وضع تعرفه براي واردات فولاد آغاز شد، اما آرام آرام اين رويارويي چه از لحاظ دامنه جغرافيايي و چه از لحاظ گستره كالاها در حال وسعت گرفتن است. اين اولينبار نيست كه دولت امريكا تلاش ميكند با وضع تعرفههايي براي كالاهايي كه براي تامين آنها نيازمند كشورهاي خارجي است، منافع بيشتري براي خود تامين كند. در موقعيتهاي پيشين، براي مثال زماني كه جورج دبليو بوش، رييسجمهور اسبق امريكا، براي واردات فولاد تعرفه تعيين كرد، امريكا و صادركنندگان خارجي، به ويژه متحدانش توانستند از طريق رايزنيهاي دوجانبه و گاهي هم استفاده از ساز و كارهاي پيشبيني شده در سازمان تجارت جهاني براي حمايت از تجارت آزاد، اين اختلافها را تا حدودي رفع و رجوع كردند. اما اينك برخلاف گذشته، يك طرف معادله، يك متغير بيسابقه قرار گرفته است. شخصيت رييسجمهور امريكا، به عنوان يك سياستمدار غيرقابل پيشبيني، جنجالي و خبرساز...
همهچيز را از ديدگاه منافع يك جانبه امريكا ارزيابي ميكند و پايبند به اصول بازرگاني بينالمللي و مقررات موضوعه تجارت آزاد جهاني نيست. دونالد ترامپ، تعرفههاي جديد تجاري را از روز پنجشنبه عملا به عنوان سلاحي آسيبرسان به سمت نزديكترين متحدان و دوستان خود گرفت. اتحاديه اروپا و دو همسايه امريكا در پيمان تجارت آزاد امريكاي شمالي (نفتا) قربانيان جديد سياست جنگ تجاري دونالد ترامپ هستند. طبيعي است كه با اقدامات اخير ترامپ، طرفهاي مقابل دست به عكسالعملهايي بزنند. به گمان من روند تحولات پس از اعلام تعرفههاي جديد تجاري به چند جهت سوق پيدا خواهد كرد.
1- اولين واكنش متحدان امريكا اين است كه با اقداماتي تلاش كنند عوارض تعرفههاي تجاري جديد امريكا و اقدامات دولت ترامپ را براي كنترل آسيبها مديريت كنند. با اعلام اولين تحريمها و تعرفههاي عليه چين، اين كشور اعلام كردهبود كه خواهان جنگ تجاري نيست و تلاش كرد با استفاده از واكنش نرم و منطقي، سياستهاي امريكا را براي مقابله تجاري با خود مديريت كند. پيشبيني ميشود اروپا و همسايگان امريكا هم تلاش كنند اقدامهاي امريكا را تعديل كنند و با خارج كردن فضا از حالت احساسي و ستيزهجويانه كنوني، به دنبال راهحلي مسالمتآميز و مذاكره باشند.
2- اگر رويكرد نرم جواب ندهد و دولت ترامپ همچنان مصمم باشد با رويكرد خصمانه به اقدامات آسيبرسان خود ادامه دهد، اروپا و ديگر كشورهايي كه از اين اقدامات آسيب ديدهاند تلاش خواهند كرد تاسياستهاي تجاري تلافيجويانهاي در برابر امريكا اجرا كنند.
3- در صورت اجراي سياستهاي تلافيجويانه، به دلايل متعدد، به ويژه قدرت اقتصادي غيرقابل رقابت امريكا و سهم بسيار بالاي اين كشور از تجارت جهاني، باز هم واشنگتن دست بالا را در اين رقابت خواهد داشت و با هر اقدام تلافيجويانه ميتواند سياست آسيبرسان تازهاي در برابر اين كشورها اعمال كند، موضوعي كه با استمرارش ميتواند ضربههاي جدي به اقتصاد جهاني بزند.
4- به نظر ميرسد كه تصميمهاي ترامپ يك بعدي و كوتهبينانه است كه فقط منافع فوري و آني چنين سياستهايي را در نظر ميگيرد. ممكن است در درون امريكا، نظام اقتصادي و مديران بخش خصوصي بتوانند با ارايه يك پكيج كامل كه ناظر بر منافع و مضار بلندمدت و بررسي همهجانبه اين اقدامات باشد، بتوانند احتمالهاي ممكن براي آسيب ديدن امريكا از اين سياستها را به ترامپ تذكر دهند و او را از اجراي چنين تصميمي منصرف كنند. آنگونه كه طي يك سال و نيم گذشته مشاهده كردهايم، ترامپ در موارد متعددي از سياستها و شعارهاي علني و پرسروصداي خود عدول كرده و اجراي آنها را متوقف كرده است، اما اگر چنين اتفاقي روي دهد، قطعا با سر و صداي بسيار كمتري نسبت به اصل اجراي سياستهاي ستيزهجويانه تجاري اتفاق ميافتد.
من تصور ميكنم كه جنگ تجاري، دوره جديدي را در روابط تجارت بينالمللي رقم خواهد زد. اين موضوعي بود كه از زمان آغاز شعارهاي ترامپ در مورد خروج امريكا از برجام، از سوي جمهوري اسلامي ايران به ديگر كشورهاي جهان تذكر دادهميشد. آنچه مشخص است، خروج امريكا از برجام، فقط خروج يك كشور از يك معاهده بينالمللي نيست، بلكه نشانهاي از يك بيماري مزمن و خطرناك است كه در نظام حاكميت امريكا در حال نهادينه شدن است. بيماري بياعتنايي به توافقها و پيمانهاي چند جانبه و بينالمللي، آن هم از سوي يكي از قدرتمندترين اقتصادهاي جهان، موضوعي است كه استمرار آن ميتواند به شكل فراگير جهان را با مشكل مواجه كند.
نبايد فراموش كرد كه يكي از انگيزههاي سختگيريهاي اخير امريكا عليه اروپا به اين دليل است كه دولت امريكا قصد دارد اروپاييها را متقاعد كند تا در ادامه اجراي تعهدات بينالمللي خودشان در برجام، تجديد نظر كنند و با پيوستن به تيم ترامپ، سياست تلاش براي انزواي جمهوري اسلامي ايران و آسيب رساندن به منافع ايرانيان را در پيش بگيرند. به گمان من بديهي است كه اگر اينگونه باشد، اروپاييها زياد روي برجام و همكاري با ايران، ايستادگي نكنند، يعني اگر كشورهاي عضو اتحاديه اروپا را مخير كنيم به اينكه بين همكاري با ايران براي اجراي تعهدات موضوع توافق هستهاي و تجارت آزاد با امريكا، يكي را انتخاب كنند، قطعا دومي را انتخاب خواهند كرد. من تصور ميكنم كه اروپاييها در برابر دريافت امتيازهاي تجاري از امريكا، به سادگي حاضر به كوتاه آمدن از برجام هستند. همانگونه كه بوش پسر ميگفت، اروپاي جوان نسبت به اروپاي پير، با منطق امريكا همراهتر است. طي روزهاي اخير شاهد هستيم كه گروهي از كشورهايي كه بوش از آنها با نام اروپاي جوان ياد كرده بود، مانند لهستان و در پي آن مجارستان، مخالفخواني با قدرتهاي قديمي اروپايي در مورد برجام را آغاز كردهاند و اعلام كردهاند كه به جاي متعهد ماندن به مفاد برجام، بهتر است كه اروپا با خواستههاي امريكا همراهي كند. به نظر ميرسد كه حتي قبل از آغاز جنگ تجاري ترامپ عليه اروپا هم دودستگي در جبهه اروپا شكل گرفتهبود و احتمال دارد با ادامه فشارهاي امريكا اين دو دستگي و شكاف افزايش پيدا كند و موضع واحد اروپايي در مورد مسائلي كه ترامپ علاقهمند به تغيير آن است، با شكست مواجه شود.
در مجموع من تصور ميكنم كه شاهد موضع سختتري از سوي كانادا، مكزيك و اتحاديه اروپا خواهيم بود، اما با توجه به روحيهاي كه از دونالد ترامپ طي ماههاي گذشته ديدهايم، به تدريج داد و ستدها و گفتوگوها ميان امريكا و اين كشور استمرار پيدا ميكند تا يك راهحل بينابيني براي حل اين معضل پيدا ميشود.