كردستان و دشواري توسعه
زهرا كريمي
سيستان و بلوچستان و كردستان دو استاني هستند كه موانعي برسر راه توسعه آنها قرار دارد. دو استان مرزي كه مشكل قاچاق (كالا، سوخت و مواد مخدر و... .) در آنها جدي است، به لحاظ جذب سرمايههاي بخش خصوصي با مشكل مواجهاند و دولت هم براي سرمايهگذاري در اين استانها، در مقايسه با برخي استانهاي ديگر، چندان با سخاوتمندي عمل نكرده است. در اين دو استان، همانند ديگر نقاط كشور، روند تغيير فرهنگ مردسالارانه و حضور گستردهتر زنان در عرصههاي اقتصادي و اجتماعي ملموس است. ماه رمضان در سفري كه به كردستان داشتم متوجه سنت زيبايي شدم كه مردم پس از افطار و از ساعت 10 شب به بعد از خانه بيرون ميزنند. در اين ميان بارها گروههاي دو و سه نفره زنان را در بانه ديدم كه شبانه مشغول قدم زدن بودند و ديدن چنين صحنههايي نشان ميدهد كه بايد تصوير استان كردستان، به عنوان منطقهاي بهشدت سنتي و مردسالار را از ذهنمان پاك كنيم. همان طور كه ميزان مشاركت سياسي زنان در انتخابات شوراهاي شهر در سيستان و بلوچستان افزايش يافته است، به نظر ميرسد زنان در كردستان هم بيشتر و بيشتر وارد فعاليتهاي اجتماعي ميشوند و حضور بيشتر زنان به صورت بالقوه امكان تحول در اين استان را افزايش ميدهد. زيرا نيمي از جمعيت، به جاي پردهنشيني به عرصههاي اجتماعي ، اقتصادي و سياسي وارد ميشوند. نماد اين تغيير را ميتوان در دانشجويان كرد، ديد. بسياري از دختران كرد از خانوادههاي متوسطالحال، در دانشگاههاي مختلف كشور مشغول به تحصيل هستند كه به معناي اشتياق نسل جوان به كسب تخصص و ورود به فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي است و ...
در عين حال نشان ميدهد كه والدين آنها با وجود تنگناهاي اقتصادي، براي تحصيل و موفقيت دختران سرمايهگذاري ميكنند.بدون ترديد هر قدر مردم يك جامعه توانمندتر باشند امكان توسعه فراهمتر است. در مناطقي كه سرمايه انساني به اندازه كافي وجود ندارد تحقق اهداف توسعه بسيار دشوار ميشود. البته نقش دولت در فرآيند توسعه و مقابله با نابرابريهاي منطقهاي تعيينكننده است. نميتوان مقابله با مشكلات توسعهنيافتگي را به سازوكار بازار محول كرد و منتظر ماند تا تحولات مثبت اقتصادي – اجتماعي به صورت خودكار بروز پيدا كند. در مناطق مرزي و مناطق كمتربرخوردار (نهتنها در ايران كه در كل دنيا) نقش دولت در كاهش نابرابريها بسيار قابل توجه است چون بازار، سرمايه را به سمتي سوق ميدهد كه منابع غنيتر و هزينهها پايينتر است. به طور مثال در تهران، اصفهان و مشهد استخدام نيروي انساني متخصص، يافتن بازار فروش، تهيه مواد خام و... در مقايسه با ساير شهرها، بسيار آسانتر است. همهچيز در مناطق برخوردار سادهتر، ارزانتر و سريعتر به دست ميآيد. بنابراين اگر سرمايهداري بخواهد كارخانهاي تاسيس كند به طور طبيعي به سمت شهرهاي بزرگ تمايل خواهد داشت. نقش دولت تعريف مشوقهاي ويژه و اعمال سياستهاي مناسبي است كه سرمايهگذار را به مناطق محروم هدايت كند. سازوكار بازار به صورت طبيعي نابرابري منطقهاي را تشديد ميكند و راهي جز اين وجود ندارد كه براي فقرزدايي و محروميتزدايي دولت بايد وارد عمل شود. با اين وجود هرقدر كه مردم فعالتر، پرتحركتر و توانمندتر باشند و مشاركت در حوزههاي مختلف بيشتر باشد، كار دشوار توسعه تا حدودي آسانتر خواهد شد. يكي از موضوعاتي كه در مورد تلاش مردم براي جذب سرمايه در استاني مانند كردستان مطرح ميشود، موضوع توسعه بومگردي و گردشگري است. وقتي از مقصد گردشگري شدن استان كردستان حرف ميزنيم و آن را با جايي مانند مازندران مقايسه ميكنيم بايد به ياد داشته باشيم كه فاصله از تهران و آبوهواي استانهاي شمالي كشور در اقبال گردشگران به آنها موثر است. اما نكات ديگري را هم بايد در نظر گرفت. كردستان منطقه خوش آبوهوايي است اما منطقهاي مرزي است كه در دوران جنگ بهشدت آسيبديده است، پس از انقلاب با تنشهايي روبهرو بوده است و اينها آثار بلندمدتي در منطقه به جا گذاشتهاند. هرچند كردستان حالا را نميتوان با كردستان زمان جنگ مقايسه كرد و بايد شكوفايي اقتصادي را در شهرهايي مثل بانه ديد و در روابط بينالمللي و در ارتباط با كشورهاي همسايه و همجوار براي بهبود وضعيت اقتصادي ايران و به تبع آن تقويت امنيت و توسعه كردستان. شرط لازم براي بهبود شرايط اقتصادي در سراسر كشور و در استان كردستان، تحكيم ثبات سياسي است؛ موضوعي كه اين روزها تحقق آن بسيار دشوار شده است. اقتصاددان