در ستايش زبان ديپلماتيك
جلال ميرزايي
موضوع مذاكره مستقيم با امريكا در روزهاي گذشته همواره يكي از مباحث جدي و البته چالشبرانگيز در ادبيات سياسي-رسانهاي كشور بوده و همزمان، بحث در اين رابطه در سطوح مختلف سياسي كشور، ازجمله درميان نمايندگان مجلس و وزراي دولت دنبال شده است. در اين ميان البته شاهد موضعگيري برخي مقامات ديگر ازجمله نظاميان بوديم كه خود، به سوژه بحثها و گفتارهايي در روزهاي گذشته تبديل شد و اين سوال را پيش كشيد كه آيا اساسا اظهارنظر درباره مسائلي تا اين حد حائز اهميت در حوزه سياست خارجي كه علاوه بر تاثيرگذاري مستقيم بر روابط ديپلماتيك كشور با جامعه جهاني، به طور غيرمستقيم بر شؤون مختلف اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگيمان تاثير خواهد داشت، بايد اينچنين عمومي باشد و هر مقام كشوري و لشكري در جايگاه سخنگوي ملت مواضع جمهوري اسلامي را به اطلاع جهان برساند. تجربه علمي و عملي از فرهنگ سياسي و عرف ديپلماتيك بينالمللي پاسخي روشن به اين سوال دارد و طبيعتا چارچوبي روشن براي اين قبيل اظهارنظرها و موضعگيريها مشخص كرده است. با اين همه، به نظر ميرسد نكتهاي كه كمتر به آن توجه شده نيز مطرح است كه شايد حتي از اهميتي بيش از نفس موضعگيري مقامات سياسي و نظامي برخوردار باشد و آن، نحوه موضعگيريها و اعلام مواضع است. آنچنان كه در اين مدت نيز شاهد بوديم، فارغ از نفس موضعگيري بسياري از مقامات كشور درباره مسائل مهم ديپلماتيك و استراتژيك كشور، ادبيات و نحوه بيان اين مواضع نيز محل اشكال كارشناسان و خبرگان قرار گرفته و در حالي هر روز شاهد موضعگيري از يكي از تريبونها درباره اين مسائل مهم حوزه ديپلماسي بوديم كه كمتر شاهد ادبيات ديپلماتيك در كلام گويندگان هستيم. به بيان ديگر، آنچه فراتر از نفس موضعگيري عزيزان درباره مسائل حوزه ديپلماسي حائز اهميت است، نحوه بيان اين مواضع و لزوم استفاده از ادبيات و كلام ديپلماتيك و رعايت شؤون ديپلماسي در اين بيانات است. گويندگان بايد درنظر داشته باشند كه اظهارنظر در حوزه ديپلماسي، قمار بر سر «منافع ملي» است و لاجرم، لازم است اصول بازي موردتوجه باشد تا لااقل اگر از قبل اظهارات و موضعگيريهايمان سود و منفعتي به جيب ملت سرازير نميشود، منافع ملي خدشهدار نشده و آسيب نبيند.
دوري از هرگونه اظهارنظر و موضعگيري شتابزده در قبال اظهارات و موضعگيريهاي رييسجمهور امريكا و ديگر سران و مقامات خارجي، اگر نگوييم نخستين گام براي ورود به اين مباحث است، بيشك يكي از مهمترين اولويتها است. به اين اعتبار، لازم است با استفاده از زبان ديپلماتيك و برپايه منطقي كه با محوريت «منافع ملي» وارد اين مباحث شده و اگر قرار است نظري درباره آنچه به مسائل سياسي و ديپلماتيك كشور ابراز كنيم، بايد اين نظر از دريچه منفعت ملت گذر كند.
سوال اساسي اين است كه آيا چنين رويكرد و رفتاري را در ديگر كشورها ميبينيم. اروپا و امريكا و غرب به كنار، آيا همين روسيه و چين جز در چارچوب منافع مليشان گام از گام برميدارند. آيا به ياد نداريم در شرايطي كه روابط روسيه و امريكا بهشدت تيره و تار بود و همزمان دونالد ترامپ جمهوريخواه نيز به كاخ سفيد آمده بود، روسها چگونه براي تحقق منافع ملتشان از مذاكره سخن گفتند و زبان به ديپلماسي گشودند. آيا اين مذاكره براي روسها نشاني از ضعف بود. آيا با حيثيتي كردن مسائل و موضوعات حوزه ديپلماسي چيزي عايدمان ميشود و آيا ديگر كشورها نيز چنين دست به حيثيتي كردن اين قبيل موضوعات ميزنند.
امروز دونالد ترامپ با خروج از برجام و چند عهدنامه و توافقنامه بينالمللي ديگر، حيثيت و آبروي كشورش را در معرض خطر قرار داده و بهترين فرصت براي ما پيش آمده تا در شرايطي كه علاوه بر روسيه و چين، حتي كشورهاي اروپايي و مقامات سياسي و ديپلماتيكشان دلخوشي از اين ترامپيسم ندارند، در جهت منافع ملي كشورمان حركت كنيم و بدانيم اگر در قبال اظهارنظر ترامپ درمورد مذاكره بيقيد و شرط با ايران، آرامشمان را حفظ كنيم و با زبان ديپلماتيك سخن بگوييم، نهتنها چيزي از حيثيت و آبروي ملي و سياسيمان از كف نميرود، بلكه بر آن افزوده خواهد شد. باور كنيد اگر امروز در پاسخ به ترامپ، بگوييم كه اين «درخواست» را در دست «بررسي» داريم و تاكيد كنيم كه با «نظرداشت تمامي جوانب و عواقب مساله»، در «زمان مقتضي» و در راستاي «منافع ملي»مان از طرق رسمي و توسط «دستگاه ديپلماسي» نظرمان را اعلام ميكنيم، نهتنها چيزي از كف نميدهيم كه بيشك بسيار به دست خواهيم آورد.
رييس كميته سياسي فراكسيون اميد