• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4152 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۱۴ مرداد

12سال بعد از مشروطه

دكتر عليرضا ملايي‌تواني

انقلاب مشروطه با جنبش عدالتخانه و عدالت‌خواهي آغاز شد و در فرآيند آن، اين خواسته به واسطه نظام فاسد، ناكارآمد و تبعيض‌آميز و فضاي ستمگري عمومي كه حكومت ايجاد كرده بود، به عنوان يكي از محوري‌ترين شعارها باقي ماند. اما نكته اينجاست كه بايد بين دو مفهوم از عدالت تفكيك قائل شويم. اول عدالت در مفهوم اندرزنامه‌اي و انديشه‌هاي باستاني است كه به دوران پيشامدرن تعلق دارد. در اين فهم از عدالت‌، پادشاه به‌عنوان شخص حاكم و نماينده يا سايه آسمان بر زمين، بايد امنيت و فضاي سالم زندگي رعايا را تا حدي رعايت كند. اين مفهوم از عدالت در سنت ما به شكل ديگري مطرح بود، اما عدالتي كه در دوره مشروطه از آن سخن مي‌رفت، از لون ديگري بود.

از اين رو مي‌توان گفت در جنبش مشروطه ما شاهد يك تحول گفتماني از عدالت سنتي به عدالت مدرن هستيم. در وجه مدرن عدالت، مفهوم محوري، برابري است. يعني اگر در عدالت سنتي هر چيز بايد در جايگاه شايسته خود قرار گيرد، در مفهوم مدرن‌، همه انسان‌ها با هر سطحي از وضعيت و جايگاه اجتماعي، طبقاتي و فرهنگي (اعم از پادشاه تا پايين سطح افراد در جامعه) بايد در برابر قانون و نهادهاي مدرن در يك وضعيت كاملا برابر قرار گيرند. بنابراين در جنبش مشروطه مفهوم عدالت از شكل سنتي فاصله گرفته و در معناي مدرن آن آميخت و از تركيب آنها يك شعار عدالتخواهانه در آمد. اين شعار امروز هم مي‌تواند يكي از شعارهاي اصلي ايرانيان باشد. در 112 سال گذشته تلاش براي استقرار عدالت و برابري همه ايرانيان (از بالاترين تا پايين‌ترين آنها) يك شعار محوري بوده است زيرا شرايط تبعيض‌آميز همواره وجود داشته و در برخي مواقع بسيار پررنگ شده است.

اما مشروطه در سطح عدالتخواهي متوقف نشد و يك گام از آن فراتر رفت. در اين انقلاب شعار آزادي‌خواهي بر عدالت‌خواهي مقدم شد كه تحول مهمي در تاريخ تفكر بشر و تاريخ مشروطه ايران به حساب مي‌آيد.

در موضوع آزادي‌خواهي‌، عدالت در كنار و گاه در ذيل آن است. اين مقوله‌ها (برادري، برابري و آزادي) شعارهاي هم پيوند هستند و افق انسان مدرن را شكل داده‌اند. اولويت آزادي بر عدالت به اين معناست كه اگر شما در جامعه‌اي زندگي كنيد كه در آن آزادي فكر‌، بيان، ‌اجتماعات و قلم وجود نداشته باشد، آزادي در سياست در آن بسط پيدا نكرده و تفكيك قوا در آن ايجاد نشود، ‌نهادهاي مدني شكل نگيرند، انسان‌ها نتوانند مسوولانه و آزادانه ايده‌هاي خود را طرح كنند و‌ اصحاب قدرت و ثروت را در معرض انتقاد مستقيم و غيرمستقيم قرار دهند، در اين جامعه عدالت برقرار نيست.

در انقلاب مشروطه ما ضمن اينكه مفهوم بسيار مهم عدالت را وارد گفتمان سياست كرديم، آن را در ذيل آزادي و در پيوند با آن معنا كرديم. اين امر تغيير مهمي در تاريخ تفكر در سياست در ايران است و يكي از مهم‌ترين پيامدهاي مشروطه است. 112 سال پس از اين انقلاب همه ايرانيان در راه استقرار جامعه‌اي مبتني بر عدالت (برابري در مفهوم مدرن) و آزادي تلاش كرده‌اند، هرچند در اين مدت نتوانسته‌اند اين دو مقوله در كنار هم قرار گيرند. در مواردي ما به سمت عدالت چرخيده‌ايم و‌ آن را از معناي مدرن كاسته و به شرايط برابر اقتصادي تنزل داده‌ايم ولي باز مفهوم اصلي برابري در حاشيه بوده است. در عين حال مساله مهم‌تر و جدي‌تر آزادي تحت‌الشعاع شرايط نابرابري قرار گرفته كه جنبش عدالت‌خواهي كوشيده آن را برقرار كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون