در اهميت صفحه يك
سيد عبدالجواد موسوي
وقتي قرار باشد، سخن گفتن همه زندگيات شود حتي اگر زبانت را از قفا بيرون بكشند با ايما و اشاره هم كه شده به ديگران حالي ميكني، مقصد و منظورت چيست. اگر دست و پايت را ببندند با چشمانت سخن خواهي گفت و اگر ميل در چشمت كشند... بالاخره راهي براي گفتن خواهي يافت كه حتي خاموشي نيز در قاموس عاشقان زبان سخن گفتن است. اينها را گفتم تا به حكايت روزنامهنگاري در زمانه خودمان اشاره كنم. روزنامهنگاري در اين روزها خيلي حال و روز خوشي ندارد. به علتهاي بسيار. با اين حال روزنامهنگار چارهاي جز نوشتن ندارد. او محكوم است به نوشتن. نوشتن و صبوري پيشه كردن.
اگر دوران به كام آنان كه نبايد بگردد، بگردد بايد نشست تا دوران ديگري از راه برسد اما در هيچ دوراني از نوشتن نبايد دست برداشت. ممكن است روزگاري فرا برسد كه نوشتن بيش از هر روزگار ديگري دشوار باشد، آن وقت بايد چاره ديگري انديشيد. منظورم از دشواري صرفا اوضاع و احوال سياسي نيست. كيست كه نداند اين روزها فضاي مجازي بيش از هر پديده ديگري در كسادي بازار روزنامهنگاري نقش دارد، اما موضوع اين يادداشت فعلا چيز ديگري است. موضوع اين است كه وظيفه روزنامهنگاري در هيچ شرايطي فراموش نميشود و حالا كه به هر دليلي نميتوان همچون گذشته نوشت و صداي خود را به مخاطب رساند، صفحه يك روزنامه به عنوان ويترين روزنامه اهميتي فوقالعاده
يافته است.
تصور بفرماييد چند صباح ديگر آدم بيكاري يافت شود و بخواهد بداند در مرداد ۱۳۹۷ كه مملكت در شرايط حساس كنوني! به سر ميبرده در روزنامههاي اين مملكت چه خبر بوده. طبيعتا از صفحات داخلي روزنامهها چيز دندانگيري نصيبش نخواهد شد. به ناچار بايد در صفحات اول روزنامهها و عكسها و تيترهايش تامل بيشتري كند. خدا كند در چنين هنگامهاي ما در صف سرافكندگان نباشيم. بد نيست پيش از آنكه چنان آزموني از راه برسد، خودمان نگاهي به صفحات يك روزنامههايمان بيندازيم. براي شروع بد نيست، نگاهي به صفحه يك همه روزنامههاي ديروز كشور
بيندازيم.