شوراي خشك ترانه
غلامرضا طريقي
استعفاي «محمدعلي بهمني» از رياست شوراي شعر دفتر موسيقي ارشاد را لابد شنيدهايد. ماجرايي كه حال هر اهل شعري را به منتهاي بد بودن ميكشاند. اينكه ما از شاعري عزيز و بزرگ بخواهيم كه مسووليت كاري حساس را بپذيرد و بعد او را در مقابل آماج حملات مخاطبان عام موسيقي رها كنيم، اوج ناجوانمردي است. دفتر موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عمد يا به سهو اين ناجوانمردي را كرده است.
بگذاريد سرراست و بيتعارف بگويم كه من اگر جاي محمدعلي بهمني بودم هيچوقت عضويت يا رياست اين شورا را نميپذيرفتم. اما اگر آن را پذيرفتم قطعا در اين شرايط از آن استعفا نميدادم. اما كساني كه بهمني را ميشناسند ميدانند كه او شاعري ذاتي است. شاعري كه دودوزه بازيهاي معمول اجتماع را بلد نيست يا از بيخ نميخواهد بلد باشد. بنابراين ممكن است با هدف كمك به شاعران و ترانهسرايان جوانتر گاهي تصميمهايي بگيرد كه درنهايت به زيان خود او تمام ميشود. او اهل محاسبه نيست و به همين دليل بارها و بارها متضرر شده است.
شورايي كه تكليفش با خودش مشخص نيست جز لطمه زدن به نام كارشناسان كاري از پيش نخواهد برد چنانكه تاكنون نيز نبرده است. شورايي كه از تنظيم كردن رفتارش با چند تهيهكننده بيسواد اما پولدار عاجز است. تهيهكنندههاي كه به جز تعداد انگشتشماري از آنها كه اهل فضلند و همه مخاطبان موسيقي جدي آنها را ميشناسند همگي جزو سرمايهگذاران سودسنجند. كساني كه يك روز ممكن است پودر ماشين لباسشويي توليد كنند و يك روز ديگر خودرو وارد كنند يا روزي ديگر خواننده علم كنند و پول روي پول بگذارند.
اين گروه هر كاري كه دلشان بخواهد ميكنند و دفتر موسيقي ارشاد هم به هر دليل از پس آنها برنميآيد. در چنين شرايطي وجود شورايي براي بررسي كيفي آثار شوخي دردناكي است كه نتيجهاي جز قرباني شدن همان كارشناسها نخواهد داشت. البته اين را هم اضافه كنم كه همه كارشناسها و به اصطلاح كارشناسها قرباني نميشوند. بلكه آنانكه رندند و بازي بلدند سالها در همين شورا كار ميكنند و دستمزد ميگيرند و هيچ كس هم نامي از آنان نميشنود اما محمدعلي بهمني كه دودوزه بازي كردن بلد نيست به جاي همه آنها تير ميخورد.
مثلا همين طرفداران محسن چاوشي كه من هم برخي از كارهايش را بسيار دوست دارم هيچ كدام نام شاعراني را كه در اين شورا هستند يا بودهاند را نميشناسند و نميدانند كه برخي از آنها حتي شاعر يكي، دو تا از كارهاي محسن چاوشي نيز بودهاند و زيرزيركي در همين شورا هم حضور داشتهاند.
ابتذال اقبال و پول دارد و براي رسيدن به هدفش هر كس و هر چيزي را له ميكند و دريغا كه اين بار با سكوت چاوشي دست ابتذال ما خوانندههاي مشخص خودش را دارد ناخواسته علاقهمندان چاوشي را به كار گرفت تا به هدف خود برسد و رسيد. در نبود بهمني اين چرخه از كار نخواهد افتاد بلكه به جاي بهمني كه كارشناس واقعي اين كار بود ديگراني آن را خواهند چرخاند كه نسبتي با حقيقت شعر ندارند.