دريچهاي به اهليت تهران
محيط طباطبايي
وقتي از تهرانشناسي صحبت ميكنيم تعريف و مراد و منظور متفاوتي در ذهن مخاطب شكل ميگيرد. اما وقتي از خود تهران، هويت تهران و ميراث تهران صحبت ميشود جنبههاي ديگري از ارزشهاي اين موضوع براي ما آشكار ميشود. مرتضي احمدي اهل تهران بود. نهتنها يك شهروند كه اهل تهران بود؛ به اين معنا كه او دري براي شناخت بهتر اهل تهران بود. مرتضي احمدي را بيشتر از آنكه يك تهرانشناس بدانيم بايد يكي از ارزشها و ميراثهاي تهران در دوره معاصر به حساب آوريم؛ كسي كه بخشي از تاريخ و خاطره شفاهي شهر را در قالب اشعار و گفتهها حفظ كرده و از اين طريق به نسلهاي بعدي انتقال ميداد. او به خاطر زندگي سادهاي كه دنبال مينمود به خوبي با ديگران ارتباط برقرار ميكرد.
مرتضي احمدي به عنوان يك نفر اهل تهران به شيوهاي معمول تهرانيها زندگي را سپري ميكرد. اوقات فراغتش با فوتبال پيوند ميخورد. براي تيم مورد علاقهاش شعر ميساخت و به تماشاي بازيهاي تيم ملي ميرفت. او اشعار و نوشتههاي مخصوص كوچه، پسكوچهها و محلات تهران را گردآوري كرده و حفظ و قرائت ميكرد. شروع اين وجه از فعاليتهاي او از طريق تماشاخانهها و مراكز هنري تهران بود و توانست اين ارزشها را به خوبي حفظ كند. اما وجود او همانند هر ارزش ديگري بيانگر حافظه و خاطرات تهران است. حفاظت از آثار او هم در واقع حفاظت از ميراث غيرملموس شهر ماست. ميراث فرهنگي ما در تهران فقط در ساختمانها و بناهاي تاريخي اين شهر خلاصه نميشود و نبايد تهران را فقط در قالب اتفاقات تاريخي، سياسي و رويدادهاي بزرگ ديد. تهران را بايد در زندگي تهراني و تعاملات مردم و گفتوگوهاي آنها درك كرد و آن را به ديگران نيز انتقال داد. خوشبختانه نشر بتهوون قطعات مرتضي احمدي را در قالب يك مجموعه منتشر كرده و در دسترس علاقهمندان قرار داده است تا از اين طريق بتوانند با اين بخش از ميراث تهران آشنا شوند. همچنين ترانههايي كه از مرتضي احمدي به يادگار مانده است در واقع بيانگر يكسري رفتارهاي اجتماعي و تاريخي شهر ما است؛ يك نوع روايت جامعهشناسي تاريخي از شهر تهران.
يادش هميشه براي ما گرامي است و يادآوري از او يعني يادآوري از ارزشهاي فرهنگي و هويتي شهرمان، تهران.