• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4222 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۰ آبان

چشم من و پروين

اطهر كلانتري

سكته‌شو كه كامل كرد و تموم شد آورديمش خونه؛ خوب بود. كار مي‌كرد. يه سكته بود ديگه؛ ما خانوادگي هر چند وقت يك ‌بار سكته مي‌كنيم اما دكترش گفت:«يه جاييش خراب شده. مطمئنم.» هيچ عكس و آزمايشي خرابي نشون نمي‌داد. اون شب همه خوابيديم و اون نخوابيد و فردا شبشم نخوابيد و پس‌فردا شبشم نخوابيد و ديگه هيچ شبي نخوابيد كه نخوابيد!

برش‌گردونديم دكتر. گفتيم:«خرابيشو پيدا كرديم. اين شبا نمي‌خوابه.» گفت:«عيب نداره، احتمالا جزو دِي پيپل‌ها نيست. روزها مي‌خوابه.» گفتيم:«روز هم نمي‌خوابه... يعني شما فرض كن كلا نمي‌خوابه.» گفت:«واسه چي فرض
كنم؟»

گفتيم:«اين تيكه خونوادگيمونه. يعني فرض كن.» گفت:«كارم مي‌كنه؟» گفتيم:«شير نمي‌ده ولي ماشالا به محصولاتش.» گفت:«زنش بدين خوب مي‌شه.» گفتيم:«دكتر اون برادرش كه معتاد بود رو زن داديم، قبلش فقط كدئين مي‌خورد، الان فرض كن هفت ميوه.» گفت:«حرفم مي‌زنه؟»

گفتيم:«مي‌زنه. ولي بي‌سر مي‌گه.» رو كرد به خودش گفت:«خوبي شما؟» گفت:«به مرحمتتون.» رو به ما گفت:«اين كه خوبه!!؟» گفتيم:«آآي دكتر مگه چرا با يه سوال ساده رفع و رجوعش مي‌كني؟ درست باهاش ارتباط بگير.» گفت:«ارتباط گرفتنيه مگه؟» چيزي نگفتيم و ريختيم تو خودمون.

دوباره ازش پرسيد:«اينا مي‌گن نمي‌خوابي. آره؟» گفت:«آره. نمي‌خوابم.» گفت:«نمي‌خوابي اذيتت نيست؟» گفت:«نه. خوبم.» گفتيم:«دكتر اين شبا شعرشه. هي شعر مي‌خونه. نمي‌ذاره بخوابيم.» گفت:«چي مي‌خوني؟ بخون ببينم!» گفت:«خواب در عهد تو در چشم من‌ آيد هيهات/ عاشقي كار سري نيست كه بر بالين است/ همه آرام گرفتند و شب از نيمه گذشت/ وان چه در خواب نشد چشم من و پروين است/ خود گرفتم كه نظر بر رخ خوبان كفرست/ من از اين بازنگردم كه مرا اين دين است/ آن چه سرپنجه سيمين تو با سعدي كرد/ با كبوتر نكند پنجه كه با
شاهين است».

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون