180 درجه بچرخيد
فلامك جنيدي
در اين روزهايي كه همه در تب و تاب ديدن و اظهارنظر كردن درباره فيلمهاي جايزه گرفته اسكار هستند، صد و هشتاد درجه بچرخيد و فيلمي از تئوآنجلو پولوس ببينيد. من اين كار را كردم؛ اول به اين خاطر كه آنجلوپولوس حرف ندارد و دوم اينكه وقتي همه دارند درباره يك فيلم حرف ميزنند و من هنوز نديدمش مطمئن نيستم موقع ديدن فيلم بتوانم تازه شنيدهها را به كل بيخيال شده و تاثيري كه از فيلم ميگيرم كاملا شخصي باشد؛ پس گاهي زورم ميرسد و جلوي وسوسه رقابت در پيشي گرفتن و زودتر ديدن فيلمهاي اسكار را ميگيرم و يك فيلم ديگر مثل همين كه ديدم را انتخاب ميكنم و گاهي حسابي از انتخابم سرمست ميشوم. پيشنهاد يك فيلم با ريتم كند به خواننده و دوستان، دل شير ميخواهد آن هم در اين زمانهاي كه گاهي ريتم و ضرباهنگ تند، تنها حسن بعضي فيلمهاست و عجيب اينكه بابت همين تك ويژگي، كل فيلم ستايش ميشود. فيلم «غبار زمان» فيلمي است با ريتم كند كه من بهشدت پيشنهاد ميكنم ببينيد. آنجلوپولوس مثل هميشه داستانش رو با طمانينه تعريف ميكند. او هيچ عجلهاي براي شناساندن تمام و كمال شخصيتهايش ندارد. حتي در آخر فيلم هم يك دنيا سوال درباره شخصيتها باقي ميماند، درست مثل خود زندگي. ريتم فيلم، كند است نه چون كارگردان كارش را بلد نيست، بلكه به اين دليل كه به خودش و كارش اطمينان دارد. او ميداند تك تك پلانهايش آنقدر ديدني هستند كه تماشاچي را از دست نخواهد داد. او به ما فرصت ميدهد تا كشف كنيم. آنجلوپولوس آگاهانه و با صبر، پلانهاي پازل گونهاش را كنار هم ميچيند و براي درك روابط، داستان و نزديك شدن به شخصيتهايش به تماشاچي فرصت ميدهد. فيلم در ستايش عشق، زندگي و گذر زمان است و يكي از بهترين موقعيتها را براي روايتش انتخاب ميكند؛ جنگ. آيا جنگ روي عواطف و سرنوشت انسانها تاثير گذاشته؟ چقدر عوضش كرده يا ميكند؟ اثراتش تا كجا ادامه پيدا ميكند و با نسلهاي بعد چه ميكند؟ ارزش زندگي كردن به ذات چه معني دارد؟ با ديدن فيلم هزار سوال از اين دست توي سرت ميچرخد بياينكه لحظهاي از فيلم شعاري بوده يا بيانيه صادر كرده باشد يا حتي در آخر فيلم كمكي در پاسخگويي به تو بكند. من فيلم غبار زمان رو پيشنهاد ميكنم نه تنها به اين دليل كه آنجلوپولوس حرف ندارد بلكه به دليل موسيقي، نوع روايت، فيلمبرداري، تركيب بندي پلانها و نگاهش به زمان. حتي اگر از فيلمهاي قبلي آنجلوپولوس خوشتان نميآيد، فيلم غبار زمان را ببينيد بلكه بالاخره سليقهتون اصلاح بشود و قدر آنجلوپولوس را بفهميد هرچند كسي كه فيلم «چشماندازي در مه» را دوست نداشته باشد، بعيد است كه غبار زمان تكانش دهد. پيشنهادم را با جملهاي از ياكوب در اواخر فيلم تمام ميكنم كه ميگويد: به افتخار غبار زمان كه روي همهچيز مينشيند.