سيدميلاد علوي
شهرزاد ميرقليخان گمنام نيست، چهرهاش نيز شناخته شده است. او در اواسط سال 87 كه به اتهام تلاش براي خريد و ارسال 3 هزار دوربين ديد در شب براي ايران كه خبرگزاري مهر از آن به عنوان «عينك ديد در شب نسل پيشرفته امريكايي» نام ميبرد به 5 سال زندان در ايالات متحده امريكا محكوم شد. او به واسطه انتشار كليپها و مطالبي عليه تعدادي از مسوولان امنيتي جمهوري اسلامي گاه و بيگاه نامش به هشتگي پرمحتوا در شبكههاي اجتماعي مختلف به ويژه توييتر تبديل شده، ميرقليخان در گفتوگويي كه حدود دو سال پيش با يكي از رسانههاي فارسيزبان خارج از كشور داشته به نقش دختري به نام «منار» اشاره ميكند كه در ماجراي دوربينها نقش پررنگ داشته؛ موضوعي كه رييس سابق سازمان صداوسيماي ايران به نوع ديگري به آن اشاره كرده و به جامجم ميگويد: «خانم ميرقليخان در جلسه خريد دوربين صرفا به عنوان مترجم حضور داشت ولي به دليل برخورد ناعادلانه دستگاه قضايي امريكا آسيبهاي زيادي ديد.»
اما با اين حال آنچه نام شهرزاد را در سالهاي اخير بيش از گذشته بر سر زبانها انداخته، نه سابقه زندانش در امريكا، نه كتاب 500 صفحهاياش از خاطرات زندانش در امريكا و نه حتي حضورش در شبكه خبري پرستيوي است بلكه نام او با جنجالهايش تعريف و تفسير ميشود. در سالهاي اخير نام او در بيش از هركس و هرچيز ديگري با محمد سرافراز، معاون برونمرزي اسبق و رييس سابق سازمان صداوسيما جمهوري اسلامي گره خورده است؛ گرهاي كه بعد از كنار رفتن سرافراز از رياست سازمان صداوسيما و سپردن صندلي رياست رسانه ملي به عبدالعلي عليعسگري هم باز نشد و در روزهاي اخير و دوباره به واسطه انتشار يك كليپ در شبكههاي مجازي كورتر از قبل هم شده است. اما ماجرا از كجا آغاز شد؟
خروج ناگهاني
شهرزاد ميرقليخان در اواسط دي ماه سال 94 با انتشار كليپي كه بعد از خروج خود از كشور منتشر كرد، ضمن اعلام خروجش از كشور، بابت گذراندن 5 سال حبس «براي حفظ ملت ايران» و «سه سال كار در پرستيوي» ابراز پشيماني كرده و از سرافراز به عنوان «مرد واقعي» كه «بر سر حرفش ماند» به صورت ويژه تقدير و تشكر ميكند.
بعد از خروج ميرقليخان انتقادات بسياري متوجه سرافراز شد و تا يك سال بعد كه او رسما با رياست سازمان و صداوسيما خداحافظي كرد نيز انتقادات ادامه يافت؛ انتقاداتي كه بيپاسخ نماند و سرافراز در مقطعي به آنها پاسخ داد. اينكه چرا بازرس ويژه رييس سازمان صداوسيما بايد به صورت ناگهاني از كشور خارج شود، موضوعي است كه تا اين لحظه هم پاسخ چندان روشني نيافته ولي حدود يك ماه بعد از خروج او از كشور، سرافراز در گفتوگويي با جام جم با انتقاد از رفتارهاي صورت گرفته در داخل كشور با بازرس ويژه خود، گفت: «عوامل يك دستگاه امنيتي با فراخواندن وي و بيان اينكه چرا كتاب چاپ كرده يا چرا با رسانهها مصاحبه كرده است، از خانم ميرقليخان خواستند كشور را ترك كند.» ميرقليخان چندي بعد در جريان يكي از پستهاي فيسبوكياش با تاييد گفتههاي سرافراز مدعي شد كه در جريان بازجويي خود، ماموران اين سازمان به او گفتهاند كه «24 ساعت وقت داري كه از ايران بروي و ديگر برنگردي!»
خاطرات جنجالي
سرافراز در جريان گفتوگوي مذكور، علت «فراخوانده شدن» ميرقليخان را چاپ كتاب عنوان ميكند. او نامي از كتاب مدنظر خود نميبرد ولي به نظر ميرسد كتاب مورد اشاره «شهرزاد؛ يك داستان حقيقي» كه به زبان انگليسي در ايران چاپ و منتشر شد، باشد. رييس سابق رسانه ملي درباره جزييات اين كتاب كه از قرار به بيان خاطرات ميرقليخان در 5 سال زندان خود در امريكا اشاره دارد، نكات جالبي را مطرح ميكند. او گفته: «چنين برخوردي با ايشان غيرمنطقي بود چون كتاب نوشتهشده سند محكوميت امريكاست. وي به توصيه ما كتاب نوشت چون بسياري از زندانيان در امريكا جرات نگارش آنچه بر آنها گذشته است را ندارند؛ لذا اين آقايان بايد توضيح دهند چرا با ايشان چنين برخوردي داشتهاند. ابتدا اتهام جاسوسي زدند و بعد كه مدرك نداشتند، حرف خود را پس گرفتند.»
ميرقليخان نيز در گفتوگويي جداگانه بعد از خروج خود از كشور، اظهارات رييس سابق خود را كه «مردترين» نامش نهاده، تاييد ميكند ولي در توصيف چگونگي نگارش اين كتاب از واژه «دستور دكتر» استفاده ميكند. او گفته: «دكتر پيشنهاد داد كتاب بنويسم، گفتم تعهد دادم، تاكيد كرد مديرم است و بايد حرفش را گوش دهم. كتاب را با محور عشقي به زبان انگليسي نوشتم.»
آغاز اختلافات
ابهامات و سوالات موجود درباره داستان ميرقليخان و سرافراز به حدي هست كه بتوان ادعا كرد كه از اين ماجرا كسي سردرنميآورد و داستان همچنان ادامه خواهد داشت ولي آنچه از نكات پيداي اين روايت مشخص است، اين است كه بعد از انتشار اين كتاب اختلافات بين رييس سابق صداوسيما و «يكي از مسوولان امنيتي» آغاز ميشود بهطوريكه سرافراز ناراحت از خروج بازرس ويژهاش از كشور علنا در جريان گفتوگوي خود با جامجم در سال 94، به انتقاد از اقدامات نهاد امنيتي مدنظر خود پرداخته و گفت: «اتهامات و برچسبهايي كه در برخي رسانهها و شبكههاي اجتماعي در مورد وي مطرح شده مانند جاسوسي، اختلاس، نفوذي و داشتن روابط نامشروع، ناشي از بداخلاقي است. ديگر اتهامي نبود كه به ايشان نچسبانده باشند. چنين برخورد و برجستهسازي آن در سطح برخي رسانهها نشان ميدهد كه طراحان عمليات رواني عليه رسانه ملي پروژه ويژهاي را در دست اقدام دارند. اين در حالي است كه با گذشت يك ماه از موضوع و حتي برخوردهاي غيرقانوني نظير به سرقت بردن لپتاپ و عكسهاي شخصي ايشان و عدم ارايه پاسخ قانعكننده و حتي ندادن يك برگ توضيح از سوي نهادهاي ذيربط، لازم دانستم توضيحاتي را در اين خصوص ارايه كنم.»
آنچه در متن فوق قابل تامل است، اشارهاش به ماجراي ربوده شدن لپتاپ و عكسهاي شخصي ميرقليخان است؛ موضوعي كه چند ماه بعد مشخص شد نه تنها به عكسهاي شخصي ختم نشده بلكه از اساس مرتبط با اسناد حضور شهرزاد در زندانهاي امريكا است. او در همين زمينه گفته: «چندروز بعد از پخش اولين مستندم (نامهاي به خدا)، تمام اسناد و لپتاپم از داخل ماشين دزديده شد ولي دزد پول و چيزهاي قيمتي را نبرد. چند وقت پس از دزدي، يك نفر به من زنگ زد و گفت وسايلتان را ديدم. در آن يك سري اسناد و مدارك خيلي مهم بود كه فكر كردم شايد شما به آن نياز داشته باشيد. يك كپي آن را به شما ميدهم. چندين بار زنگ زد، اما موفق به ديدن او نشدم.»
روايت ميرقليخان از دزدي لپتاپش در ادامه عجيبتر هم ميشود بهطوريكه او بار ديگر ادعاهايي را عليه يكي از نهادهاي امنيتي ايران طرح ميكند. بازرس ويژه روزهاي حضور سرافراز بر صندلي رياست راديو و تلويزيون ايران ميگويد كه لپتاپش چهار ماه بعد پيدا ميشود ولي زماني كه براي گرفتن لپتاپ مراجعه ميكند، با ماموران يكي از نهادهاي امنيتي داخل ايران مواجه ميشود.
بازگشت پرسروصدا
تمام آنچه در فوق گفته شد نه مربوط به امروز بلكه بخشي از اتفاقات رخ داده در حد فاصل سالهاي 94 تا 97 است و محمد سرافراز و شهرزاد ميرقليخان در حدود يك سال گذشته را بيشتر در سكوت خبري پشت سر گذاشته بودند تا اينكه دوباره يك كليپ جنجالي نام اين دو فرد را به نقل محافل مجازي تبديل كرد. ميرقليخان با انتشار كليپي در صفحه فيسبوك خود خروج محمد سرافراز از كشور براي رساندن اسنادي كه او «محرمانه» ميخواندشان را اعلام ميكند؛ در ادامه اين كليپ كه ميرقليخان رسما مدعي ميشود كه «فلش درايوهاي خارج شده از كشور 1500 برابر ارزشمندتر از اسنادي است كه به دستش رسيده» است.
انتشار اين كليپ در فضاي مجازي باعث شد تا خبرآنلاين در گزارشي كوتاه با اشاره به انتشار شايعه فرار يكي از مسوولان امنيتي اين موضوع را به جرياني نسبت دهد كه خواهان انتشار شايعه «خروج چهرههاي سرشناس از داخل كشور» هستند.
اين خبرگزاري در اين گزارش كه با عنوان «شايعه شبانه اينبار عليه رييس سابق صداوسيما» منتشر شده، خبرآنلاين در بخشي از گزارش صراحتا اين كليپ را «قديمي» ميخواند؛ موضوعي كه شخص سرافراز در گفتوگويي كه ايلنا آن را منتشر كرده، عملا به تكذيبش پرداخته است. رييس سابق صداوسيما در جريان اين گفتوگو تاييد ميكند كه «دو هفته پيش» يعني در فروردين ماه اسنادي كه ميرقليخان محرمانه توصيفشان كرده را در عمان به دست او رسانده است. نكته اينجاست كه اظهارات سرافراز برخلاف بازرس ويژه سابقش، نه تنها نشاني از خروج اسناد محرمانه از كشور ندارد بلكه خبر از تقديم اسناد 5 سال حضور او در دادگاههاي امريكا به ميرقليخان ميدهد. او ميگويد: «اسنادي كه دو هفته پيش تحويل خانم ميرقلي خان دادم، مربوط به 5 سال زندان و مكاتبات ايشان با دادگاههاي امريكا به اتهام تلاش براي خريد دوربينهاي ديد در شب است.
به نظر ميرسد اين اسناد همان اسنادي است كه سرافراز و ميرقليخان پيشتر از سرقت «مشكوك» آنها در سال 94 در ايران خبر داده بودند.
رييس سابق راديو و تلويزيون در همين زمينه ميگويد: «در سال ۱۳۹۴ پيش از آنكه اتهام جاسوسي به ايشان وارد كنند، خودروي خانم ميرقلي خان مورد سرقت قرارگرفت و فقط لپتاپ و چمدان اسناد زندان كه در صندوق عقب خودرو قرار داشت، ربوده شد. قاعدتا تصور ميكردند به اين ترتيب سندي براي اثبات زندان رفتن در امريكا ندارد. توجيه آنها براي اتهام جاسوسي به
خانم ميرقلي خان اين بود كه ۵ سال در زندانهاي امريكا به سر نبرده است. سرمنشأ شايعات اخير همان كساني هستند كه اتهام ساختگي جاسوسي را به اين خانم وارد كردند و هيچ مدركي براي ادعاي خود نتوانستند ارايه كنند.»
در همين زمينه تلاش كرديم كموكيف موضوع را از زبان حسين نوشآبادي كه در آن زمان سفير جمهوري اسلامي ايران در عمان بود، جويا شويم. او در همين زمينه به «اعتماد» گفت: «خانم ميرقليخان قطعا در آن زمان در زندانهاي امريكا بودهاند و ادعا ميكردند كه مورد شكنجه روحي و تعرض هم قرار گرفتهاند. حتي دولت عمان همزماني براي آزادي ايشان تلاش كرد. بخش معاونت حقوقي رياستجمهوري (محمد احمدينژاد) هم تلاشهاي بسياري انجام داد.» اين ديپلمات سابق ايراني درباره صحتوسقم كليپ ميرقليخان، موضعگيري شخصي نميكند و ضمن «عجيب» خواندن آن، تاكيد ميكند كه «نهادهاي امنيتي و اطلاعاتي بايد درباره اين كليپ اظهارنظر كنند.»
بنابراين به نظر ميرسد در روزهاي آينده جريانات و حاشيههاي پيرامون محمد سرافراز و شهرزاد ميرقليخان ادامه داشته باشد و بايد ديد نهادهاي مسوول در ايران نظير شوراي نظارت بر صداوسيما و نمايندگان قواي مجريه، مقننه و قضاييه حاضر در آن، به اين موضوع و خروج اسناد از كشور ورود ميكنند يا خير.