فقدان يك سرمايه انساني
عباس عبدي
بهمن كشاورز، وكيل، حقوقدان و نويسنده ارزشمند بيخبر و بيهيچ زمينهاي دارفاني را ترك گفت؛ اتفاقي كه دير يا زود و نه فقط براي آقاي كشاورز كه براي هر كسي رخ خواهد داد، ولي حداقل در مورد ايشان انتظار اين را نداشتيم. خبرش باور نكردني بود. او كه از خانوادهاي فرهيخته و با فرهنگ و اصيل بود، انصافا الگوي كاملي براي يك چهره معيار حقوقي در تراز بالا محسوب ميشد. مردم او را بيشتر از خلال دفاعياتش در دادگاه آقاي كرباسچي ميشناسند. دادگاهي كه اگر الگويي براي دادگاههاي مشابه شود، و وكلايي چون آقاي كشاورز عهدهدار دفاع از هر متهمي شوند، در اين صورت دانش و نگاه و بينش حقوقي جامعه چندين پله ارتقا خواهد يافت. صداوسيما به جاي برنامههاي سرگرمكننده و مسابقات لاتاري ميتواند چنين دادگاههايي را به نمايش در آورد، البته به شرطي كه اساساً دادگاههايي در اين سطح تشكيل شود. شايد موقعيت آقاي كرباسچي موجب شد كه دادگاهي با ضوابط كامل تشكيل و وكلاي مجربي چون مرحوم كشاورز نيز عهدهدار دفاع از متهم شوند. اگرچه مردم آقاي كشاورز را از خلال دفاعياتش در اين دادگاه به خاطر ميآورند ولي براي امثال بنده يادداشتهاي حقوقي و ديدگاه حقوقي را كه ايشان ترويج ميكرد ميراث ماندگار او است. هنگامي كه از زاويه حقوقي به يك پديده و موضوع نگاه شود نوعي همگرايي و فهم مشترك را ايجاد خواهد كرد زيرا حقوق چارچوبي به نسبت روشن (فارغ از درستي يا نادرستي يكماده قانوني آن) دارد كه داوري و فهم مسائل در اين چارچوب كمتر تحت تأثير سليقهها قرار ميگيرد. حقوق مهمترين هنجاري است كه همراه با ضمانت اجراست، بنابراين ركن اصلي نظم اجتماعي است. در نتيجه ضرورت دارد كه در ذيل اين نگاه نيز به داوري و تحليل مسائل پرداخت. متأسفانه در جامعه ما نگاه حقوقي در حاشيه است. حتي مقامات حقوقي و قضايي نيز كمتر از ادبيات و اين نگاه سود ميجويند. آنان نيز ترجيح ميدهند از ادبيات سياسي ـ اخلاقي و كلامي و حتي تهديد استفاده كنند. در حالي كه براي جا افتادن حقوق به عنوان فصلالخطاب همه نگاهها، لازم است كه ادبيات و نگاه حقوقي ترويج شود. ادبيات آقاي كشاورز نه فقط حقوقي و متين و دلنشين بود، بلكه به نسبت خالص نيز بود. يعني در متون و يادداشتهاي حقوقياش از صنايع ادبي سوءاستفاده نميكرد و اجازه نميداد كه...
مضمون حقوقي نوشته تحت تاثير مفاهيم حاشيهاي قرار گيرد. كاري كه بسياري ديگر كم و زياد انجام ميدهند. يادداشتهاي آقاي كشاورز از يك چارچوب منطقي كامل تبعيت ميكردند و يكي از الگوهاي خوب براي يادداشتنويسي محسوب ميشوند. نه تنها واجد يك منطق خالي از تناقض بود بلكه نه مختصر بود و نه مطول. احساس ميكردي كه مطلب را به اندازه مناسب تدوين و در اختيار خواننده قرار داده است. براي خواننده و فهم و شعور او، احترام قايل بود و حس نميكردي كه در جايي از نوشته خودش قصد فريب يا پوشاندن حقيقتي را دارد؛ ترفندي كه در يادداشتنويسي وجود دارد.
آرامش رفتاري آقاي كشاورز در يادداشتهايش و نوشتههايش و حتي در دفاعيهاش بازتاب داشت. به صفت حرفه يك وكيل بود و به صفت تعهد اجتماعياش روزنامهنگار نيز بود. او به خوبي مرز ميان تاييد و رد يك مفهوم را با تحليل حقوقي رعايت ميكرد. اگر جايي قانون چيزي را ميگفت و او آن را قبول نداشت، اين مرز را به روشني رعايت ميكرد. و البته يكي از مهمترين ويژگيهاي ايشان تفاسيري بود كه از مواد قانوني به عمل ميآورد تا دادرس و جامعه را در داوري حقوقي به عدالت نزديكتر كند. به همين دليل تناقضات حقوقي را كه در مجموعه حقوقي ما كم نيست به خوبي تشريح ميكرد و راههايي براي برونرفت از آن ارايه ميكرد.
يادش و راهش گرامي باشد.