دو چالش عبدالمهدي
علي موسوي خلخالي
دولت عادل عبدالمهدي هفته گذشته گام بلندي براي تكميل كابينهاش برداشت. از چهار وزارتخانهاي كه وزير نداشتند، وزراي سه وزارتخانه توانستند از پارلمان راي اعتماد بگيرند؛ ماند تنها وزارت آموزش و پرورش كه وزير آن نوامبر 2018 در حالي كه تنها چند ماه از وزارتش نگذشته بود به دليل همكاري بستگانش با داعش و فشار افكار عمومي مجبور به استعفا شد .
به اين ترتيب عادل عبدالمهدي يكي از چالشهاي مهمي كه دولتش با آن مواجه بود يعني تكميل كابينه را پشتسر گذاشت. اگرچه هنوز تكليف يك وزارتخانه روشن نشده اما نخستوزير قول داده ظرف روزهاي آينده نامزد مورد حمايت خود را براي اين سمت به مجلس معرفي كند تا به اين ترتيب يكي از مهمترين خواستههاي احزاب، افكار عمومي و از همه مهمتر مرجعيت كه انتقادهايش ديگر علني شده و به تريبونهاي نماز جمعه رسيده بود، برآورده شود.
اما دولت عبدالمهدي كه بيش از همه مورد حمايت جريان سائرون به رهبري مقتدي صدر، فتح به رهبري هادي عامري و حزب دموكرات كردستان به رهبري مسعود بارزاني است با چالشهاي جدي مواجه است. اين صحيح است كه چون دولت او مورد حمايت اين جريانهاي مهم سياسي است و چون به تبع آن حمايت حشدالشعبي، يكي از گروههاي مهم مسلح سياسي در عراق را پشت سر خود دارد از پشتيباني كافي براي پيشبرد امور خود برخوردار است اما همچنان با چالشهاي جدي مواجه است. يكي از مهمترين اين چالشها به اعتماد افكار عمومي بازميگردد كه با وجود گذشت حدود 9 ماه از آغاز به كار دولت هنوز قانع نشده به دولت عبدالمهدي اعتماد كند. افكار عمومي دولت عبدالمهدي را يك شركت سهامي حزبي ميداند كه به رغم انتخاب چهرههاي مستقل و به قولي تكنوكرات اما منتخب و وابسته به جريانهاي سياسي است.
عبدالمهدي براي رفع اين مشكل با دو چالش بسيار جدي داخلي و خارجي مواجه است. چالش داخلي بيشتر به حمايتها از دولت عبدالمهدي بازميگردد و چالش خارجي به رفتارهاي مذبذب مآبانه و نه چندان روشن دولت دونالد ترامپ مربوط ميشود.
چالش داخلي
اين چالش مستقيما به رفتارهاي مقتدي صدر، رهبر جريان سائرون كه بيشترين تعداد كرسيهاي پارلمان را دارد بازميگردد. مقتدي صدر فردي است كه در ابتداي هر دولتي سهم خود را از آن ميگيرد اما بعد از گذشت مدتي به دلايل نامعلوم ميز بازي را به هم ميريزد و موج اعتراضي تشكيل ميدهد و با اهدافي نامفهوم آشوب به پا ميكند و خود را مخالف وضع موجود جا ميزند. او در زمان نوري مالكي در دولت او مشاركت كرد، وزراي مورد حمايت او در دولت مالكي مستقل از دستورات نخستوزير هر گونه كه دلشان ميخواست رفتار كردند و در آخر مقتدي صدر چهره اپوزيسيون به خود گرفت و به دشمن سرسخت مالكي تبديل شد كه تا حالا هم ادامه دارد. بعد از آن، در زمان حيدر العبادي، در حالي كه مقتدي صدر يكي از چهرههاي موثر در تشكيل دولت عبادي بود، ناگهان تغيير چهره داد، به خيابان آمد و چنان آشوبي به پا كرد كه طرفدارانش صحن علني مجلس را تصرف كردند و برخي از نمايندههاي مجلس را مورد ضرب و شتم قرار دادند، بعد ناگهان از عراق خارج شد، به ايران آمد و تا مدتها سكوت اختيار كرد در حالي كه اين بار هم خود را مخالف وضع موجود جا ميزد. حالا هم كه از دولت عبدالمهدي حمايت كرده است و چهرههاي مدنظر خود را روانه دولت كرده، همه بيم آن دارند كه به زودي سناريوي تازهاي را رقم بزند و چهره اپوزيسيون به خود بگيرد و همه چيز را به هم بريزد. خصوصا كه چندي پيش يك تصفيه درون سازماني را آغاز كرد كه باعث ايجاد رعب و ناامني عمومي در برخي شهرهاي عراق از جمله نجف، كربلا، ميسان و بغداد شد. اتفاقي كه به دليل پارهاي مسائل سياسي از جمله حمايت صدر از عبدالمهدي، او به برخورد انفعالي مجبور شد. مساله عبدالمهدي اين است كه جزر و مد رفتارهاي مقتدي صدر را نميداند و هيچ كدام از رفتارهاي او را همانند همه سياستمداران عراقي نميتواند پيشبيني كند.
چالش خارجي
مهمترين چالش خارجي عادل عبدالمهدي تلاش براي حفظ موازنه در تنش ميان ايران و آمريكاست. در حالي كه عراق حق خود ميداند كه روابط طبيعي اقتصادي با ايران داشته باشد و حتي براي افزايش مناسبات اقتصادي با ايران تلاش كند، ايالات متحده به دليل ضديت با ايران و خروج يكجانبه از برجام و اعمال تحريمهاي فراسرزميني دولت بغداد را بهشدت تحت فشار گذاشته تا از ايران فاصله بگيرد. دولت عراق تا كنون در برابر اين فشارها مقاومت كرده است. تا آن جا كه طرف آمريكايي عبدالمهدي را متهم به همكاري با ايران و بي توجهي به خواستهها و منافع ايالات متحده كرده است، حتي تا كنون با سفر عادل عبدالمهدي به واشنگتن به اتهام همراهي با تهران در برابر تحريمهاي آمريكا موافقت نكرده است. به ويژه كه عبدالمهدي به صراحت گفته هدفش از اين سفر قانع كردن آمريكا براي معاف كردن عراق از همراهي با تحريمهاي ايالات متحده عليه ايران است. از سوي ديگر عبدالمهدي به صراحت گفته نه سابقه خوبي از آمريكاييها دارد و نه تمايلي براي تبعيت از سياستهاي آمريكا و حتي نسبت به خودداري امريكا از سفر او به واشنگتن نيز بي اعتنا است. اما مساله اين است كه اين احتمال وجود دارد امريكاييها فراتر از اين مرحله عمل كنند و بخواهند براي سقوط دولت وي دست به كار شوند. اين مهمترين چالش بينالمللي عبدالمهدي است، با وجود اينكه وي تحركات قابل توجهي را در سطح منطقهاي و بينالمللي آغاز كرده و توانسته است نسبت به گذشته وزنه عراق را در سطح منطقه سنگينتر كند. عبدالمهدي تا رسيدن به وضعيت مطلوب فاصله بسياري دارد. در اين ميان كارشكني و سنگاندازي احزاب بر زحماتش ميافزايد. به تمام اين موارد بايد خشم در حال افزايش طرف آمريكايي را نيز افزود كه تاثير بهسزايي در معادلات جاري در عراق دارد.