هجمه رسانهايعليه دولت
هانيه گراييلي
با خروج امريكا از برجام و اعلام رسمي آن توسط دونالد ترامپ در مه 2018 و مواجهه هوشمندانه ايران در قبال اين اقدام امريكا و در پي آن، ايجاد نسبي همنوايي جهاني با مشروعيت حقوقي ايران...
در اين زمينه و نيز تاكيد چندباره و رسمي آژانس بر پايبندي ايران به مفاد برجام، مجموعهاي از تحولات چندوجهي در حوزه بينالمللي با محوريت جمهوري اسلامي ايران در طول يك سال اخير صورت پذيرفت. وجود مولفهها و وجوه چند ساحتي و نيز بازيگران متعدد با نگرهها و اهداف نسبتا متفاوت، كاربست گزارههاي متنوع و... در قاموس تحولات يك سال اخير بيانگر وجود پيچيدگيهاي فراوان در حوزههاي ملي و حتي بينالمللي در اين حيطه است كه طبعا پرداختن به آن به شكلي جامع در قالب اين يادداشت كوتاه نميگنجد. در طول يك سال اخير، وضع تحريمهاي متنوع و چندوجهي عليه ايران از سوي امريكا و تلاش در جهت ايجاد فشار حداكثري بر كشور، طرح مواضع خصمانه از سوي برخي كشورهاي حوزه خليج فارس عليه ايران و همنوايي و استقبال از وضع و تشديد تحريمها، مواجهههاي دوفضايي شده بين ايران و امريكا (چه در فضاي حقيقي و چه در فضاي مجازي)، كاربست جنگ رواني، تهديد ايران به اقدام نظامي و بسياري مولفههاي ديگر ما را به اين گزاره رهنمون ميسازد كه كشور در حال حاضر در مواجهه با يك جنگ تمام عيار اقتصادي همراه با جنگ رواني و رسانهاي قرار گرفته است كه البته واكاوي مواضع دولتمردان امريكا و با وضوح بيشتر مواضع گروه موسوم به تيم «بي» و نيز سخنان مقامات مختلف كشور موئد اين امر است.
با توجه به نكات طرح شده در بالا طبعا با وقوع يك جنگ (در اينجا جنگ اقتصادي) ما با شرايط و البته آرايش جنگي بايد روبهرو باشيم كه البته بارها از طرف مقامات مختلف دولت و بالاخص رييسجمهور محترم مورد اشاره واقع شده است.
لوئيس كوزر در پيوند ميان مكتب تضاد و كاركردگرايي و در بيان كاركردهاي حادث شدن جنگ و بالطبع، ايجاد شرايط جنگي بر اين مولفه تاكيد ميكند كه اساسا در زمان جنگ، گروه يا دولتي كه در شرايط جنگي قرار گرفته است به سبب قرارگيري در شرايط خاص جنگي وحدت در بين اقشار اجتماعي آن بيشتر شده و جهت مقابله و پيروزي در جنگ با وحدت بيشتري در كشور يا گروه موردنظر روبهرو خواهيم بود. حال سوال آنجاست كه اساسا چرا با قرارگيري كشور در يك جنگ اقتصادي تمام عيار همراه با جنگ رواني و رسانهاي در شرايط كنوني با وجود تاكيدات فراوان تمام مقامات كشور بر ايجاد وحدت و همبستگي در جامعه و در ميان تمامي بدنه حاكميتي و حمايت از دولت جهت گذار از شرايط حساس حاضر، وحدت و همبستگي موردنظر و به ويژه حمايت يكپارچه و تمام قد از دولت به نحوه مطلوب نه تنها صورت نپذيرفته بلكه در ماههاي اخير فشارها، ايجاد اخبار متناقض، فيك و متعارض و عدم حمايت از دولت بيشتر شده است؟ با بررسي رسانهها و به ويژه فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي شاهد مثالهاي فراواني بر اين مدعا ميتوان يافت كه آخرين نمونه آن «وجود اختلاف در دولت و مانور فراوان بر اين موضوع با وجود تكذيبهاي چندباره از سوي دولت» است. پاسخگويي به اين سوال نيازمند يك تحليل چندوجهي و با نظرداشت مولفههاي مختلف موثر در اين زمينه است؛ اما به طور كلي و در حوصله اين يادداشت به چند نكته ميتوان اشاره كرد. نكته قابل توجه آنكه از يكسو اهداف و كارويژههاي از پيش طراحي شده وضع تحريمهاي متعدد و متنوع عليه ايران، ايجاد انشقاق در جامعه و گسست مردم از حكومت و به عبارتي قرارگيري مردم در مقابل دولت است.
از اينرو، عدم حمايت از دولت و ايجاد فشارهاي مختلف بر آن و به ويژه تقويت اين فشارها و مشكلات ايجاد شده براي آن در ماههاي اخير، امكان دارد به مثابه مقومي براي تشديد هر چه بيشتر تحريمها و فشار بيشتر در جنگ رواني- اقتصادي حاضر و به خودي خود سيگنالي مناسب براي امريكا و متحدان منطقهاي ايالات متحده تلقي شود.
بنابراين مديريت، تقليل و كم كردن اين فشارها و نشان دادن هر چه بيشتر وحدت ميان تمام اجزاي حاكميت، اقشار مختلف جامعه، گروههاي مرجع و در نهايت يكپارچگي مردم و دولت ضرورت دارد. از سوي ديگر، دولت به عنوان وجه اجرايي كشور جهت داشتن اقتدار لازم و آرامش كافي در چنين شرايط حساسي در راستاي اتخاذ راهبرد صحيح و كاربست سياستها و البته گزارههاي متناظر با راهبردهاي اتخاذ شده در راه نشان دادن واكنش صحيح در قبال تحريمها و ساير اقدامات امريكا و متحدان منطقهاي آن منطبق بر سه اصل عزت، حكمت و مصلحت (در بُعد فراملي) و نيز مديريت شرايط حساس كشور به ويژه در حيطه اقتصادي (در بُعد داخلي)، بايد مورد حمايت همهجانبه از سوي تمامي گروهها، نهادها، بازيگران سياسي شاخص و نيز اقشار مختلف جامعه قرار گيرد. در نگاهي كوتاه چرايي هجمه به دولت، ايجاد خبرهاي فيك درباره آن، به ويژه در ماههاي اخير را در دو وجه حداقلي ميتوان بررسي كرد:
در وجه بينالمللي طبعا يكي از شقوق فشار حداكثري به ايران «بعد رسانهاي» آن است. مخابره اخباري در زمينه سرمايهگذاري فراوان كشورهاي حاشيه خليج فارس و به ويژه عربستان سعودي در زمينه رسانهها و شبكههاي اجتماعي در ماههاي اخير ميتواند با درك برخي ميانجيها، تحولات پيچيده كنوني با موضوع طرح شده در اين يادداشت در ارتباط باشد. در واقع، امكان دارد علاوه بر هجمه عليه كليت نظام جمهوري اسلامي ايران در بُعد رسانهاي و تلاش جهت منفكسازي جامعه از حكومت، در راه تشديد و چند وجهيسازي اين راهبرد، هجمه عليه دولت به عنوان راهبردي مكمل و در راستاي كاهش قدرت مانور دولت نسبت به شرايط حاضر و نيز ايجاد سرخوردگي و يأس اجتماعي در ميان آحاد جامعه نسبت به كارايي دولت و ايجاد شكاف بين گروههاي مختلف سياسي حامي و مخالف دستگاه اجرايي كشور شكل يافته باشد. نزديك بودن رقابتهاي انتخاباتي امريكا و كانونيت داشتن «مساله ايران» و نوع مواجه با آن در بُعد سياست خارجي اين رقابتها و نيز ضرورت داشتن دستاوردي قابل دفاع براي ترامپ در زمينه ايران جهت توفيق در انتخابات 2020، به مثابه مقومي براي امكان يابي اتخاذ راهبرد رسانهاي فوقالذكر در راستاي تاثيرپذيري هر چه سريعتر ايران از فشارهاي حداكثري اعمال شده، ميتواند تفسير شود. در وجه داخلي نيز برخي منتقدين و مخالفين جدي برجام و نگاه دولت، در پرتو يك بينش سياسي خاص و تقليلگرايانه با عدم لحاظ نتايج و پيامدهاي چندساحتي كنشهاي خود و توجه صرف به تضعيف دولت، هجمههاي مختلفي را عليه آن از تصويب برجام و به ويژه از زمان خروج امريكا از اين معاهده بينالمللي روا داشتهاند. در اين ميان به نظر ميرسد شرايط خاص اقتصادي كنوني كشور و وجود دشواريهاي فراوان در معيشت مردم از يكسو و در پيش بودن انتخابات يازدهمين دوره مجلس شوراي اسلامي از سوي ديگر، باعث شده است كه گروهها، جريانها و افراد فوقالذكر جهت جلب نظر و آرا، درصد بيشتري از مردم نسبت به حاميان دولت و درنتيجه توفيق در انتخابات اسفند 98، در ماههاي اخير هجمهها و انتقادات بيشتري را در ابعاد مختلف نسبت به دولت و عملكرد آن طرح كنند. در اين نگاه، ظهور و بروز اين هجمهها و انتقادات در قالب فشارها و هجمههاي رسانهاي و بعضا خبرهاي فيك به ويژه در سال منتهي به انتخابات قابل تبيين است. درواقع، برخي كه عمدتا در دو سر طيف بازيگران سپهر سياسي ايران (تندروهاي اصولگرا و اصلاحطلب) قرار ميگيرند در راستاي فاصلهگذاري و نشان دادن زاويه خود با دولت و عملكرد آن با هجمه و انتقادات خود سعي ميكنند ضمن ايجاد تلقي ضعف عملكرد دولت در زمينههاي مختلف و برجستهسازي آن، كارنامه خود را از دولت و حاميانش جدا كرده تا از اين رهگذر در انتخابات اسفند 98 قدرت مانور بيشتري داشته باشند. علاوه بر تبعات فراوان اين هجمهها، كژكاركرد آن تبديل به خبرهاي فيك و هجمههاي رسانهاي ناصوابي ميشود كه در چند ماه اخير به نحو فزايندهاي قابل مشاهده است. بر اين مبنا با نزديكتر شدن به انتخابات اسفند 98 امكان دارد هجمههاي رسانهاي عليه دولت بيشتر تشديد شود. جهت كنترل و مديريت هجمههاي رسانهاي فوقالذكر و ممانعت از تشديد بيشتر آنها عليه دولت، كاربست مجموعهاي از گزارهها مناسب مينمايد. در گام اول، بايد در دامنهاي وسيعتر و با تاكيد بيشتر و در قالبهاي رسانهاي متنوع اين موضوع را كه اساسا تصميمگيري درباره برجام و ساير راهبردها در قبال اقدامات ايالات متحده و كشورهاي اروپايي در اين زمينه در قاموس كليت نظام اتخاذ شده و عدم تقليل صرف آن به دولت در بطن و متن جامعه و در لايههاي مختلف حيات اجتماعي منعكس ميشود. انتصاب دستيار رييسجمهور در امور ارتباطات و سخنگوي دولت در ماه جاري ميتواند در مديريت و تقليل اين هجمهها از رهگذر تقويت هر چه بيشتر حوزه ارتباطي و اطلاعرساني دولت و گسترش تنوع رسانهاي در زمينه اطلاعرساني بسيار موثر باشد.
در شرايط حساس كنوني، سخن گفتن هر چه بيشتر دولت با مردم و بازنمايي واقع گرايانه و شفاف شرايط حاضر كشور براي آنها، ميتواند از ميزان هجمهها و شايعات و نيز اثرگذاري آنها بكاهد. همچنين تبيين ابعاد مختلف ملي و فراملي اخبار فوقالذكر در قالبهاي مختلف رسانهاي براي مردم، ايجاد هر چه بيشتر روحيه اميد و تلاش در جهت ارتقاي سطح انسجام اجتماعي و... در تقليل اين اخبار فيك و عدم توجه به آنها و درنتيجه كاهش ضريب بازنشر اين اخبار و تقليل شايعات و هجمههاي رسانهاي موثر خواهد بود.