به مثابه نهاد رفاه اجتماعي
محمدرضا واعظ مهدوي
تاسيس بنياد مستضعفان را ميتوانيم يكي از دستاوردهاي نسبتا مهم انقلاب اسلامي قلمداد كنيم؛ به اين معنا كه در زمان پيروزي انقلاب بسياري از اموال و دستاوردهايي كه از طرق نامشروع و توسط وابستگان رژيم سابق كسب شده بود براي كمك به محرومان و مستضعفان اختصاص پيدا كرد؛ به عبارت ديگر شايد بتوان گفت كه بنياد مستضعفان از همان ابتدا به عنوان يكي از نهادهاي رفاه اجتماعي تلقي شده كه بايد وظايفي را در اين حوزه عهدهدار باشد. از همان ابتدا هم بنياد مستضعفان قرار نبوده كه يك نهاد اقتصادي باشد. اگر قرار بر اين بود كه شركتها و بنگاههاي اقتصادي متعلق به اين نهاد كار اقتصادي كنند كه خب پيش از اين هم اين كار را انجام ميدادند. نهادهاي اجتماعي كار اصليشان درآمدزايي نيست و اگر درآمدي دارند بخش فرعي كار آنها است. بنياد مستضعفان هم در واقع نهادي است كه براي خدمت به مستضعفان ايجاد شده و قرار نيست كار اقتصادي كند چرا كه فعاليت اقتصادي بنگاههاي وابسته به بنياد مستضعفان ميتواند موجب تضعيف رقابت در عرصه بخش خصوصي شود و بخش خصوصي واقعي نتواند با اين نهادها رقابت كند. از نظر من فقرزدايي و توسعه مناطق كمتر برخوردار مهمترين ماموريت اجتماعي نهادهايي مثل بنياد مستضعفان است. به نظر من تمام ساختار اين نهاد بايد مبتني بر اين راهبرد فعاليت كند. سرمايهگذاري در مناطقي كه بخش خصوصي برايش صرف نميكند در آنجاها سرمايهگذاري كند بايد مورد توجه بنياد قرار گيرد. الگوي توسعه صنعتي در ايران نشان ميدهد كه به دليل مزيتهاي جغرافيايي، مساله حمل و نقل و... عمده سرمايهگذاريها در استانهاي مركزي كشور انجام شده است. به همين دليل شاهديم كه استانهاي كمتر برخوردار كشور با وجود دارا بودن پتانسيلهاي خوب در حوزههاي مختلف اقتصادي كمترين ميزان سرمايهگذاري را به خود ديدهاند. در اينجا است كه نقش نهادهايي مانند بنياد مستضعفان اهميت دو چندان پيدا ميكند. اين نهادها بايد به سراغ مناطق كمتر توسعهيافته بروند و متناسب با ويژگيهاي بومي و اقتصادي آنها در اين مناطق سرمايهگذاري كنند. البته بنگاههاي اقتصادي در اين مناطق بايد به گونهاي طراحي شوند كه قادر باشند هزينههاي خودشان را دربياورند و سر پا بايستند...
اما در اين واحدها بحث كسب سود زياد نبايد مبناي سرمايهگذاري باشد بلكه ايجاد اشتغال پايدار در اين مدل اولويت دارد. پيش از اين بنياد مستضعفان تجربه اجراي برنامههاي توسعه در منطقه قلعه گنج را در جنوب استان كرمان اجرا كرده و ظرفيتسازي اجتماعي خوبي انجام داده است. لازم است بنياد از اين پس با پرهيز از پراكندهكاري در مناطق مختلف كشور، صرفا روي محرومترين منطقه كشور تمركز كند تا طرحهايش بهتر به نتيجه برسد. براي مثال اگر بنياد بتواند بر منطقه شرق كشور متمركز شود و استان سيستان و بلوچستان - كه از پايينترين شاخصهاي توسعه برخوردار است - مركز توجه بنياد قرار گيرد، به نظر من برنامههاي فقرزدايي اين نهاد كارايي و اثربخشي بيشتري پيدا خواهند كرد. جناب آقاي فتاح در كميته امداد امام خميني در زمينه فقرزدايي تجربه موفقي داشتهاند از همين رو به ايشان پيشنهاد ميكنم به جاي اينكه بنياد در صد نقطه كشور فعاليت كند اين فعاليتها را در مناطق شرق كشور متمركز كنند. البته الگوي طرحهاي توسعه مناطق محرومي مانند استانهاي شرق كشور بايد بر مبناي مطالعات آمايش سرزمين و الگوي توسعه «كم آببر» طراحي شود. خوشبختانه مطالعات آمايش سرزمين استانها تهيه شده و بنياد ميتواند از آنها بهره بگيرد. مقام معظم رهبري بارها در صحبتهايشان خطاب به مسوولان نهادهايي مانند بنياد مستضعفان تاكيد كردهاند كه ما از شما دنبال كسب درآمد نيستيم و انتظار خدمات اجتماعي داريم. بنابراين بنياد مستضعفان به عنوان يكي از اين نهادها بايد فعاليتهايش منجر به بهبود عدالت اجتماعي شود. از همين رو اميد ميرود ساز و كارهاي بنياد مستضعفان بر فقرزدايي، توانمندسازي مردم در مناطق كمتر برخوردار، ظرفيتسازي اجتماعي و سرمايهگذاري در اين مناطق سمت و سو پيدا كند.