• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4436 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۱۹ مرداد

عرصه تنگ خبرنگاري تخصصي

حميدرضا ميرزاده

اوايل دولت اصلاحات، سازمان‌هاي غيردولتي اجازه تاسيس و رشد پيدا كردند و طبيعي بود كه باتوجه به گسترده شدن جنبش محيط‌زيستي در سراسر جهان، حفاظت محيط‌زيست براي ايرانيان هم اهميت پيدا كند. من يكي از آن نوجواناني بودم كه با عضويت در يكي از همين سازمان‌ها، فعاليت در حوزه محيط‌زيست را آغاز كردم. از چند سال قبل از آن، روزنامه همشهري صفحه محيط‌زيست داشت و گزارش‌هايي را در اين حوزه منتشر مي‌كرد و پس از آن وب‌سايتي به نام
«قلم سبز ايران» تشكيل شد كه البته تمركزش بر كاهش مصرف سوخت بود اما موضوعات محيط‌زيستي ديگر را هم پوشش مي‌داد. بعدها «ايسنا» صفحه محيط‌زيست را اضافه كرد. اما نقطه عطف حضور محيط‌زيست به‌عنوان يك حوزه خبري مهم، انتشار روزنامه «آينده نو» بود كه هر روز صفحه محيط‌زيست داشت. آن زمان فعاليت‌هايي در زمينه آگاه‌سازي و آموزش محيط‌زيستي انجام مي‌دادم و با پا گرفتن حوزه محيط‌زيست در مطبوعات، گهگداري فرصت نوشتن از برخي مسائل را در رسانه‌ها يافتم تا آنكه تصميم گرفتم تمامي فعاليت‌هاي پراكنده را كنار بگذارم و خبرنگاري را به عنوان شغل اصلي انتخاب كنم. بعد از يك دوره آموزشي در «اعتماد»، تلاش كردم تا يكي از معدود خبرنگاران حوزه محيط‌زيست باشم. درواقع براي من انتخاب خبرنگاري، انتخاب يك شغل جديد نبود؛ انتخاب يك روش كار براي علاقه اصلي، يعني محيط‌زيست، آموزش و ترويج فرهنگ آن بود. كار در روزنامه‌ها و مجلات مختلف و همكاري در راه‌اندازي «سبزپرس» به‌عنوان يك وب‌سايت خبري-تحليلي تخصصي در حوزه محيط‌زيست ادامه كارم را رقم زد. تلاش ما آن بود تا حوزه محيط‌زيست در رسانه‌ها تبديل به يكي از حوزه‌هاي اصلي شود، چراكه اعتقاد داشتيم محيط‌زيست ركني مهم در همه تصميم‌گيري‌هاي كشور است. خوشبختانه تلاش جمعي خبرنگاران محيط‌زيست نتيجه داد و حالا اين حوزه تقريبا در تمام رسانه‌ها جاي خود را باز كرده است. اما امروز طبق تعريف، روزنامه‌نگار يا خبرنگار محسوب نمي‌شوم، چون منبع اصلي درآمدم از فعاليت‌هاي رسانه‌اي نيست. شايد اين تعريف از روزنامه‌نگار/خبرنگار براي شرايط ايران و رسانه‌هايش نياز به بازنگري داشته باشد، چون كم نيستند آنهايي كه جز نوشتن براي مطبوعات، مهارت و حرفه ديگري نياموخته‌اند اما امروز، جايي هم در مطبوعات ندارند. علاوه بر شرايط سياسي، اقتصاد متزلزل رسانه‌ها هم چندان اجازه بلندپروازي‌هاي تخصصي را نمي‌دهد؛ اجازه نمي‌دهد تا خبرنگاران اصطلاحا «تك حوزه» كار خود را به صورت تخصصي دنبال كنند و شغل ثابت داشته باشند. شرايط، عرصه را براي خبرنگاران تخصصي تنگ كرده است. بايد بپذيريم اين واقعيت، لزوما تقصير مديران رسانه‌ها نيست؛ شرايط اقتصادي و سياسي از يك طرف و سايه ‌انداختن دنياي كوتاه‌مدت و هيجان‌زده شبكه‌هاي اجتماعي بر مطبوعات از طرف ديگر، راه را براي توسعه دادن روزنامه‌نگاري تخصصي دشوار كرده است. بودجه دراختيار رسانه‌ها اجازه استخدام خبرنگاراني را مي‌دهد كه نه فقط يك حوزه كه پوشش‌دهنده چندين حوزه باشند و همين باعث شده تا ديگر كمتر خبرنگاران تك‌حوزه در رسانه‌ها دوام داشته باشند. من و همكاران پرسابقه‌ترم هم از اين قاعده مستثنا نبوده و نيستيم. راستش را بخواهيد، هيچ نسخه‌اي براي اين واقعيت ناخوشايند مطبوعات ايران ندارم! فقط اين را مي‌دانم كه لازم است آنچه را كه بايد جامعه بداند، بنويسيم. تلاش كنيم آنچه بويي از علم و تجربه دارد را در مقابل عوام‌زدگي و برخورد احساساتي بخشي از جامعه در مورد مسائل پيچيده منتشر كنيم تا شايد بخشي از رسالت‌مان به عنوان خبرنگار تخصصي را به انجام برسانيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون