تخت زرين و غرور مخدوش
مرتضي ميرحسيني
سال 122 ميلادي در چنين روزهايي، صلحي ميان اشكانيان و روميها برقرار شد كه نزديك به نيم قرن دوام يافت. هادريان كه گسترش مرزهاي امپراتوري را در شرق ناممكن ميديد و تمايلي به پذيرش هزينههاي بيشتر در جنگآزمايي با اشكانيان نداشت با آنها وارد مذاكره شد و به اميد پايان دادن به درگيريهاي فرساينده، حاكميت ايران بر سراسر نواحي شرق فرات را بهرسميت شناخت. به نوشته ديوكاسيوس مورخ رومي، خسرو شاه ايران و هادريان در يك اردوگاه نظامي مرزي با هم ديدار كردند و درباره صلح و شرايط انعقاد پيماني براي تضمين آن به گفتوگو نشستند. امپراتور روم، يك شاهدخت اشكاني را كه روميها به اسارت برده بودند، به ايران بازگرداند و به پدرش تحويل داد. همچنين وعده كرد تخت زرين شاهان اشكاني را كه تراژان از تيسفون برداشته و با خود به روم برده بود به ايران بازگرداند. پيمان صلحي كه آنجا بسته شد نزديك به نيم قرن پابرجا ماند و برخي مسائل و مشكلات بعدي و درگيريهاي مرزي ميان دوطرف و ادعاهايي كه گاه و بيگاه به ميان ميآمد نيز آن را تضعيف نكرد، اما روميها آن تخت سلطنتي را كه به غنيمت گرفته بودند پس نفرستادند. نه خود هادريان به وعدهاي كه آن روز در آن ديدار داده بود، پايبند ماند و نه جانشينان او تمايلي به اجراي اين تعهد رسمي نشان دادند. آن تخت زرين، همچون نمادي از يك غرور مخدوش و به عنوان يادگار حضور روميها در تيسفون (پايتخت شاهنشاهي اشكاني) در غرب باقي ماند. خسرو و بعد از او وارثانش، چندبار مكتوب يا با فرستادن سفير، موضوع بازگرداندن آن تخت را پيش كشيدند و پايبندي روميها به قولي را كه هادريان در نيمههاي تابستان 122 ميلادي داده بود طلب كردند، اما روميها يا به بهانههاي مختلف از انجام اين كار طفره رفتند يا با سردي و بياعتنايي به فرستادگان ايران پاسخ دادند. چنين به نظر ميرسيد كه آنها هم صلح و التزام طرف شرقي به شرايط توافق را ميخواستند و هم از باقي ماندن زخمي التيامنشده براي اشكانيان لذت ميبردند. البته با همه اين حرفها، اين آشتي بسيار بيشتر از آنچه انتظار ميرفت پايدار ماند و درگيري مستقيم نظامي ميان ايران و روم براي چند دهه متوقف شد تا اينكه سرانجام با تجاوز روميها دوره صلح پايان يافت و بار ديگر آتش جنگ در مرزهاي غربي ايران شعله كشيد. ناگفته نماند كه نزاع ميان روميها و اشكانيان تا پايان دوره اشكاني ادامه داشت و پس از آنها نيز براي خاندان سلطنتي بعدي، يعني ساسانيان به ميراث ماند.