نگاهي به نخستين روز افتتاح جشنواره بينالمللي فيلم فجر
كيارستمي هم نتوانست يخ جشنواره را آب كند
رضا صديق / افتتاحيه نخستين دوره مستقل بخش بينالملل در حالي برگزار شد كه استقبال ازاين جشنواره از حد انتظار بسيار پايينتر بود. با وجود اينكه دبيرخانه فجر در بهمن ماه و ايام جشنواره فجر در بخش ملي اعلام كرده بود كه بخش بينالملل امسال جدا برگزارخواهد شد اما به نظر ميرسد كه اين دبيرخانه هنوز آماده برگزاري اين بخش نبوده است. پخش بدون صداي فيلم «جستوجو» ساخته ميخاييل هازانويخوس كه يكي از فيلمهاي مهم اين بخش محسوب ميشود، سالنهاي خالي از تماشاچي در پرديس آزادي و كنسل شدن پخش دو فيلم در دو سانس اين سينما، نيمه تعطيلي سينماهاي شهر در روز افتتاحيه بخش بينالملل و نبود تبليغ درست درباره اين جداسازي، همه شاهدي است بر عدم آمادگي دبيرخانه. سوالي كه مطرح ميشود اين است كه بر چه اساسي ارديبهشتماه براي برگزاري اين بخش از جشنواره انتخاب شده است؟ با توجه به تعطيليهاي عيد نوروز و نبود وقت مكفي و اداري براي هماهنگيهاي لازم، چرا برگزاري اين بخش از جشنواره به زماني مناسبتر موكول نشده است؟ از سوي ديگر ميتوان با مقايسهاي ساده بين بخش ملي جشنواره فجر و بخش بينالملل، به اين نكته اشاره كرد كه چرا هيچ اطلاعرساني محيطي- شهرياي براي بخش بينالملل صورت نگرفته است؟ يا چرا صدا و سيما پيش از برگزاري جشنواره بينالملل، زمينه مناسبي را براي آگاهي مخاطبان و تماشاچيان هميشه پيگير جشنوارهاي مهيا نكرده است؟ سالنهاي خالي از تماشاچي در روز اول جشنواره خود گواه اين كم و كاستيهاست؛ كاستيهايي كه ويترين جشنواره بينالملل را، در حد يك جشنواره محلي و كوچك نازل ميكند و پتانسيلهاي مهم بسترساز اين اتفاق را ناديده ميگيرد.
حضور عباس كيارستمي در افتتاحيه بخش بينالملل، پخش فيلمهاي كارگاه فيلمسازي اين كارگردان و از سوي ديگر هم اهميت دادن به فيلم «كپي برابر اصل» و نمايش اين فيلم، نكته حائز اهميتي در اين بخش بوده است. اين اهميت را ميتوان در كلام خود كيارستمي نيز شاهد بود وقتي كه در واكنش به تصميم حضور او در افتتاحيه و نمايش فيلمش گفته بود كه هرگز تصور نميكردم جشنواره فجر اين لطف بزرگ را نه تنها به من كه به سينماي مهجوري داشته باشد كه سالها نمايش داده نميشود. اهميت بخشيدن سازمان سينمايي و دبيرخانه جشنواره فجر به كيارستمي را ميتوان رويكرد تازهاي در روند نمايش آثار و سينماي ايران دانست؛ سينمايي كه در دورههاي پيشين به دلايل شخصي و غيراصولي ناديده گرفته شده و هيچگاه اجازه عرضه صحيح براي مخاطب را نداشتهاند. اين رويكرد كه با حمايت سازمان سينمايي در حال وقوع است را ميتوان شروع تازهاي براي سينماي ايران دانست؛ شروعي كه از افتتاحيه بخش بينالملل آغاز شده و اميد است كه در نمايشهاي عمومي و غيرجشنوارهاي نيز ادامه پيدا كند.
جداسازي بخش بينالملل از بخش ملي در جشنواره فجر اقدام مهمي است كه بايد درست به آن نگاه كرد. اين تفكيك ميتواند راه تازهاي را براي پيوند سينماي دنيا با سينماي ايران ايجاد كند. پيوندي كه هم به بهتر ديده شدن سينماي ايران كمك ميكند و هم ميتواند بستر مناسبي را براي فيلمسازان به حاشيه رانده شده در فستيوالهاي مطرح دنيا ايجاد كند. به عبارت ديگر اين رويكرد ميتواند سبب شود تا جشنواره بينالمللي فجر مأمن بسياري از فيلمسازاني شود كه با توجه به سياستگذاري فستيوالهاي غربي اجازه ديده شدن درست را از دست دادهاند. اين اهميت و پيوند در همين استقلال بخش بينالملل ميتواند نمود پيدا كند و چنين است كه روي كاغذ ميتوان از اين جدايي استقبال و دفاع كرد؛ اما به اجرا رسيدن اين ايده، نياز به سازوكار و ساختار اجرايي فكر شده و منظم دارد. ساختاري كه اگر درست تبيين نشود، ميتواند اين جشنواره را از كاركردش ساقط كند؛ سازوكاري كه به نظر ميرسد هنوز در نخستين دوره اين جداسازي به اجرا نرسيده است.
هنوز پنج، شش روزي از جشنواره فجر باقي مانده و تازه شروع راه است. نقدهايي كه به افتتاحيه اين قدم مهم وارد است، همه در راستاي بهتر شدن اين بخش معنا پيدا ميكنند و تعبير نقدهاي وارد به بخش اجرايي اين اقدام مهم سينمايي به سنگاندازي در مسير كم لطفي به منتقدان است. مديران اجرايي جشنواره بينالمللي فجر با در نظر گرفتن و بهرهگيري از اين نقدها، بايد نقبي به ارتقاي كيفي جشنواره بزنند. شايد بد نباشد كه پس از جشنواره حتي دبيرخانه بخش بينالملل، جلسهاي با منتقدان برگزار كند و ماحصل نقدهاي اين دوره از جشنواره را يككاسه كند تا در سال آينده كه دومين سال اجراي بخش بينالملل است، وقتي گفته ميشود امير كاستاريكا هم ميخواهد براي شركت در آن به ايران بيايد شاهد كاستيها و بدسليقگيهاي امسال نباشيم.