هر كه بامش بيش...
سيدعلي ميرفتاح
غالبا از ناچيزي يارانهها مينالند و شندر غازش مينامند، اما به هيچوجه حاضر نيستند از آن صرفنظر كنند. در ليست يارانهها نه فقط پزشك و بازاري و وزير و وكيل و كارمند عاليرتبه ديده ميشود، بلكه ميلياردر رانتخوار هم ديده ميشود. كنكاش كنيد، ميبينيد كه متهمان و ...
مجرمان مفاسد اقتصادي هم تا ريال آخر يارانه را تمام و كمال گرفتهاند به اين خيال كه يك مو از دولت كندن غنيمت است. استدلالشان اين است كه «يارانه حق ملت است، بايد بگيريم و ربطي به دولت ندارد كه به آن نياز داريم يا نه؛ پول خودمان است ميخواهيم تخممرغ كنيم و بزنيمش به ديوار.» سر يارانه بنزين هم همين اتفاق افتاده و هر كس سعي ميكند به زور هم كه شده خودش را لابهلاي هجده ميليون خانوار جا بزند و سهمش را از دولت، در اصل از ملت بگيرد. تصوري كه ما از دولت داريم مربوط به روزگار قديم است. دولت هم البته مقصر بوده كه نتوانسته تعريف مدرني از خودش ارايه دهد. در چشم ما دولت حسابداري است كه كاري ندارد جز آنكه بيتالمال را مساوي بين آحاد مردم قسمت كند. در صدر اسلام خلفاي اول و دوم چطور عوايد دولت را بين مسلمين قسمت ميكردند؟ تلقي ما هم از دولت همين است كه عين فرشته عدالت چشمش را بر عمرو و زيد ببندد و از دم چند درهم بدهد و خلاص. اين قصه را ما در محاسبه نفت و گاز و جنگل و مواد كاني هم داريم. خودآگاه يا ناخودآگاه، عارف و عامي از تقسيم سرانه پول نفت بين مردم حرف ميزنند و افسوس ميخورند كه چرا سهمي از ثروت عمومي به حسابشان واريز نميشود. آن بزرگواري هم كه وعده داد پول نفت را سر سفره خلقالله ببرد كار را بدتر كرد كه بهتر نه. كمابيش تلقي ما از عربستان و امارات همين است كه ملت كار نميكنند و در سينهكش آفتاب پا دراز ميكنند و دولت چشمش كور درآمدش را بين آنها تخس ميكند. اين تلقي به قدري جدي و ريشهدار است كه در فرهنگ عموميمان به هر جا كه بيزحمت پول بدهند، كويت ميگوييم. از اينها گذشته مشكل ديگر ما نابرابري متراكمي است كه طي ساليان به وجود آمده و زندگي را به كام كثيري از مردم تلخ كرده. معني دقيق نابرابري اين نيست كه عدهاي فقيرند و عدهاي پولدار. بالاخره در هر جايي عدهاي فقيرند و عدهاي پولدار. منظورم از نابرابري اين است كه عدهاي بيش از سهم و لياقتشان از دولت بهره ميبرند و عدهاي حتي حق مسلمشان را هم- ولو بخور و نمير- نميتوانند بگيرند. در صد سال گذشته هر كس كه سكان اداره جامعه را به دست گرفته، شك نكنيد كه يكي از مشكلات جدياش همين بوده كه چطور عدالت اجتماعي برقرار كند و با چه ابزاري جلوي نابرابريها را بگيرد. حتي حكمرانان ظالم نيز درصدد آن بودند كه ميان مردم عدالت برقرار كنند و جلوي تبعيض را بگيرند. هر چند يكي از بدترين تبعات ظلم همين رانتخواري و تبعيض و نابرابري است. اصلا درخت ظلم در آنجا ريشه ميدواند و قد ميكشد كه به خاطر خطاي محاسباتي عدهاي بخورند و ببرند و چاق شوند و بتركند، بقيه ببينند و حسرت خورند و آه بكشند. قبل از انقلاب يكي از دعواهاي مردم با شاه همين بود كه چرا پول نفت و توسعه را تنها خرج تهران و چند شهر بزرگ ميكند و به روستاها و فرودستان عنايتي ندارد. عنايت هم نداشت. در همين تهران هم آنقدري كه شهرداري و دولت به بالاشهر ميرسيدند و نونوارش ميكردند به پايينشهر كار نداشتند و برايش هزينهاي نميكردند. يك دليلش البته اين بود و هست كه از دل برود هر آنكه از ديده برفت. هر آن كه از ديده برفت، يارانه قابل ملاحظهاي نيز نخواهد گرفت. چون دولتمردان بشاگرديها را نميبينند و چون روستاييان راستين جلوي چشمشان نيستند و بندگان خدا زبان مطالبهگريشان هم كوتاه است، لاجرم از قافله پول و امكانات عقب ميمانند. مناسبات اقتصادي در جاهايي مثل اينجا طوري است كه هر كه بامش بيش سهمش بيشتر. مثال دست به نقدش همين بنزين. وقتي دولت روي بنزين يارانه ميدهد، طبيعي است كه سر بيماشينها تا حدودي بيكلاه بماند و آنانكه بيش از يك ماشين دارند، بهرهمندتر شوند... الان كه اين يادداشت را مينويسم، خطبههاي عدالت اجتماعي مرحوم هاشمي برايم تداعي ميشود. آن بزرگوار اراده كرده بود تا يارانهها را طوري تقسيم كند كه سر مستضعفان كلاه نرود. امروز ما به مستضعف ميگوييم دهك پايين جامعه. سر اسم دعوا نداريم اما واقعيت اين است كه اين دهك بيش از ديگران محتاج عنايت دولت است و جلوتر از بقيه او بايد سهم ببرد. اما آنقدر صنم توي صف ايستادهاند كه نوبت به ياسمن نميرسد. ضمن اينكه تا بخواهي دست به يارانه ملت ولو دهك اغنيا بزني، همه صدايشان درميآيد كه چرا وا اسلاما، وا مصيبتا، وا حريم خصوصينا و... يك نكته ديگر بگويم و رفع زحمت كنم. اينجا اگر دولت حسابهاي بانكي و تراكنشهاي مالي را چك نكند به مستضعفان جفا كرده است. اين اداها كه دولت نبايد حسابها را چك كند بيشتر به شوخي ميماند و نبايد جدياش گرفت. باور كنيد در سوييس هم اين شوخيها را جدي نميگيرند چه برسد به جاهاي ديگر. راستيآزمايي با قسم حضرت عباس كه نميشود. اگر دولت يك كار درست و حسابي بكند همين است كه ليست پولدارها را از فهرست يارانهبگيرها خط بزند.