بيچاره روشنفكران
عبدالجواد موسوي
آقاي علي جنتي در سفري كه به قم داشته در جمع علما گفته قرار است مميزي كتابهاي ديني را به علماي قم واگذار كنند. دوستي بعد از خواندن اين خبر ميگفت مگر كتابهاي ديني را مميزي ميكنند و اصلا مگر اين كتابها نياز به مميزي هم دارند. حق هم داشت. بس كه برسر كوچكترين نكتهيي در كتابهاي حوزه روشنفكري هياهو به راه افتاده و بعضي از رسانهها آن را تبديل به ماجرا كردهاند ؛آدميزاد فكر ميكند تنها در چنين حوزههايي است كه بحث مميزي طرح ميشود، در حالي كه ماجرا درست برعكس است. اين را از روي حدس و گمان نميگويم. در گفتوگويي كه با آقاي شجاعيصايين، مديركل كتاب و كتابخوان داشتم از ايشان شنيدم كه بيشترين مميزي را ما در كتابهاي حوزه دين داشتيم و داريم اما از آنجايي كه كساني كه در اين حوزهها كار ميكنند خيلي اهل رسانه و جنجالهاي ژورناليستي مرسوم نيستند صدايشان كمتر شنيده ميشود و طبيعتا مردم هم كمتر متوجه اين موضوع ميشوند. روشنفكرستيزان هم از آنجايي كه اين موضوع برايشان جذابيت چنداني ندارد اين موضوع را طرح نميكنند. همين حرفها باعث شد به اين موضوع بينديشم كه حقيقتا اگر در يك كتاب ديني موضوعي غلط طرح شود ضرر و زيانش بيشتر است يا اينكه فيالمثل در يك رمان هزار نسخهيي كسي قرائتي غير رسمي از ارزشهاي موردنظر ما ارايه دهد؟ روشنفكرستيزان ظاهرا دغدغه ديني دارند اما غالبا چيزي كه برايشان مهم نيست آثاري است كه در حوزه دين منتشر ميشوند. آنها گمان ميكنند يا به نفعشان است كه اين طور گمان كنند كه اگر خطري متوجه دين و ديانت است از سوي روشنفكران است و نه از سوي مدعيان دينداري در حالي كه تكليف آنها كه به دين و ديانت كاري ندارند و اصلا اين موضوع دغدغه آنها نيست كه از پيش روشن است. اگر قرار است حواسمان جمع باشد كه مبادا رونق دين و ديانت برود بايد حواسمان جاي ديگري باشد، چنان كه شيخ اجل حضرت سعدي نگران آن بود كه مبادا كسي با صدايي ناخوش عرض و آبروي اسلام و مسلماني را ببرد. چند سال پيش دقيقا وقتي كه دولت عدالتگستر و مهرورز آقاي احمدينژاد بام تا شام شعار دفاع از ارزشها سر ميداد كتابي در منزل دوستم احمد اكبرپور، نويسنده مشهور شيرازي ديدم كه فغانم به آسمان برخاست؛ كتابي كه اگر نگويم توهين ميتوان به جرات گفت وهن آشكار نسبت به ائمه اطهار بود. كتاب را يكي از همين جاهايي چاپ كرده بود كه متهم به نشر عقايد ديني بود. نه نويسنده روشنفكر بود و نه ناشر. با اين حال نديدم كه هيچ يك از مدعيان دفاع از ارزشها كه اين روزها حاضرند به خاطر يك رمان كمحجم كمتيراژ، مملكتي را به آشوب بكشند در اين باره چيزي بگويند. اين حرفها به معناي دفاع از هيچ گروه و دستهيي نيست. وهن و توهين از هر جناح و دستهيي كه باشد امر ناپسنديده و مذمومي است. اما سياسي ديدن اين امور به بهانه دفاع از ارزشها با هيچ منطقي قابل توجيه نيست. اينكه به بهانه دفاع از ارزشها فقط يك گروه و دسته را مقصر نشان دهيم يعني اينكه به تنها چيزي كه نميانديشيم دفاع از ارزشهاست. روشنفكرستيزي تا وقتي كه صرفا يك بحث نظري بود تماشايي بود. شوق و ذوق برميانگيخت و حتي گاه به علم و معرفت مدد ميرساند. اما از وقتي روشنفكرستيزي تبديل به شغل شد و عدهيي خواستند ذيل اين عنوان به نان و نوايي برسند نه تنها شوق و ذوقي را برنيانگيخت مشكلاتي هم ايجاد كرد. اگر آدمهاي منصفي پيدا شوند و از همين منظر دفاع از ارزشها آثار را مورد ارزيابي قرار دهند آن وقت بر اهل انصاف آشكار خواهد شد كه همين روشنفكران هميشه متهم كمترين سهم را در وهن و توهين نسبت به ارزشها و مفاهيم مقدس داشتهاند. آيا منصفي يافت ميشود؟