ناشناسان در كتابفروشيها
ابراهيم عمران
در روايات تاريخي آمده است يكي از برادر زنهاي فتحعلي شاه قاجار بهنام اصغر خان، روزي مهمان خواهرش سنبل باجي بوده و شاه از او خواسته تا بگويد چه تقاضايي از او دارد. اصغر كه شكارچي قهاري بود گفت: تفنگ ميخواهم. خواهرش از كمي درخواست برادر خجلت زده شد. برادر را به اسلحهخانه بردند و او تفنگ لولهيي قديمياي را برداشت و فردايش به شكار رفت و پلنگي زد و به نزد شاه رفت و تقديم كرد. شاه گفت عجب تفنگي داشتيم در اسلحه خانه و چه پلنگي شكار كرد... اصغرخان گفت: قربان «مرد» پلنگ ميزند نه تفنگ...
مراد از نقل حكايت چنين، اين است كه ميشود به نحوي آن را به فراخوان رفتن به كتابخانهها ربط داد. فراخواني كه فينفسه داراي ارزش است و نشان از فرهنگ دوستي بانياش دارد كه از كوچكترين روزنهيي براي ترويج كتاب و كتابخواني بهره ميبرد. نكته اما بر سر آن است كه شايد در كتابخانهها و به طريق اولي كتابفروشيها، كتاب زياد و كتاب خوب و سودمند هم به فراواني وجود داشته باشد ولي مصرفكننده نهايياش كه خواننده باشد، چندان ميلي به خواندن ندارد. بحث بر سر آن است كه چه تعداد از افراد عادي و بينام و نشان جامعه در اين امر شركت داشتهاند؟ چه كه بزرگان عرصه ادب و هنر و ورزش در اين «وادي» تا حدودي حضور دارند و پارامترهاي متغير در عرصه كتاب، آنان را از خوانش بازنميدارد و در هر صورت طي سال اين نگاه فرهنگي كه بايد كتاب در سبد زندگي شان باشد، جولان ميدهد.
ولي شهروندان عادي جامعه تا چه حد توانايي فكري و مالي دارند تا در اين راستا گام بردارند؟ و چگونه ميشود سبد «كتاب خواني» را براي آنان تبيين كرد. هر چند عده اندكي از اينگونه شهروند متعهد به «خواندن» در پيرامونمان هستند ولي قاطبه مردم نشاني در اين وادي ندارند كه شمارگان زير «دو هزار» گواه اين ادعاست. ! گزاره توانايي مالي و فكري خود داراي تقسيمبندي گوناگوني است و هستند افرادي كه تمكن مالي هم دارند ولي نگاه كتاب خواني ندارند و مشكل هم در اين دسته است كه اگر اين نگرششان اصلاح شود، شايد كمكي شود براي همگان به صورت مستقيم يا غيرمستقيم. و عدم توانايي فكري هم در دو دسته است به قسمي كه نميتوان گفت همه «كم درآمدان» حتما دوستدار كتاب هستند و اگر بنيه مالي داشتند، در اين راه قدم بر ميداشتند. ولي اگر انديشه كتابخواني به طريقي كه (آن طريق هنوز مكشوف نشده!) بر همگان آشكار شود، شايد بهجاي افراد شناخته شده در كتاب فروشيها كه هميشه هم هستند، شاهد حضور ناشناختهها باشيم كه اين ناشناسان بازوي حركتي و اصلي «رونق» اين رسته هستند...