رضا قيصريه در بيمارستان
اعتماد| «كافه نادري» بيشك يكي از معروفترين كافههاي ايران از سالهاي دهه 40 تاكنون است و در مرور تاريخ تحولات ادبي، فرهنگي و هنري ايران معاصر بسياري از سالخوردهها از آن خاطرهها دارند، يكي از روايتهاي متعدد از اين كافه را رضا قيصريه در رماني با همين عنوان به دست داده است. آقاي مترجم و داستاننويس اما اين روزها بيمار شده است. به گزارش ايسنا، قيصريه از 27 آبانماه به علت سكته مغزي در بيمارستان پارس بستري شده و در حال حاضر قدرت تكلمش بسيار ضعيف است. رضا قيصريه سال 1319 به دنيا آمده است، هم سن و سال نويسنده و شاعر و هنرمنداني چون آيدين آغداشلو، محمود دولتآبادي، محمدعلي سپانلو... است. دوران خردسالياش در اشغال ايران توسط نيروهاي طرفهاي درگير در جنگ دوم جهاني ميگذرد و سالهاي آغاز جواني اين نسل از نويسندگان و هنرمندان ايران هم به كودتا عليه دولت ملي مصدق همراه ميشود و ماجراهاي بعد از آن يعني گسترش اعتراضها، چپرويها، فعاليتهاي زيرزميني جريانهاي مخالف رژيم پهلوي و سرانجام سرنگوني نظام سلطنتي، همه اين تجربهها و رويدادهاي اجتماعي بر هنرمندان و نويسندگان اثر گذاشته است. قيصريه براي تحصيل درس علومسياسي به ايتاليا ميرود و آنجا به زبان ايتاليايي مسلط ميشود، به جاي آنكه سر از كار و فعاليت سياست در بياورد به هنر و فرهنگ روي ميآورد و كار نوشتن داستان و ترجمه آثار ادبيات جهان را جديتر دنبال ميكند. هر چند در ميان دهها اثر منتشر شده درصد كمي از آثار وي در خلق داستان است و بخش عمده اين فعاليتها ترجمه است، اما با اينحال داستاننويسي وي را نميتوان ناديده گرفت. كتابهاي «كافه نادري»، «هفت داستان، » از جمله تاليفهاي وي است. وي براي كتاب«هفت داستان» در سالهاي دهه 70 به عنوان برگزيده رقابت ادبي گردون معرفي شد. همچنين به قلم وي آثار متعددي از ادبيات، ايتاليايي، انگليسي را به فارسي ترجمه و منتشر كرده است كه از آن جمله ميتوان به اين كتابها اشاره كرد: «سرگذشت يك غريق»، اثر گابريل گارسياماركز، «آدمكشها»، نوشته ارنست همينگوي، «كافه زير دريا» اثر استفانو بنني، «درگذشت پيكلز مككارتي» نوشته ارنست همينگوي، «قارچها در شهر»، نوشته ايتالو كالوينو، «تو كه منو ميشناسي كارلو» نوشته آلبرتو موراويا، «آسمان در يك آخور»، اثر اري دلوكا، «زندگي و مرگ ميرزا رضا كرماني»، نوشته فرانسيسكو سوريانو، «خاطرههاي ما» نوشته لوئيجي پيراندلو و... رضا قيصريه علاوه بر كار نوشتن و ترجمه و تدريس در دانشگاه در سالهاي دهه 60 هم دستي در كار مجلهنگاري و نوشتن نقد سينمايي داشت و نقدهايش بر فيلمهاي ايراني و غيرايراني را در مجلههاي فيلم و هنر هفتم منتشر ميكرد.