خطر طغيان كرونا !
جعفر گلابي
چند روز پيش در خيابان شاهد دعواي دو جوان بودم كه از خشم به هم گلاويز شده بودند و بر اساس سنت مالوف خيلي زود چند نفر سر رسيدند و ايشان را جدا كردند و بعد از كلي بحث مجابشان كردند كه از يكديگر درگذرند و روي همديگر را ببوسند و چنين كردند و به اصطلاح همه چيز به خير و خوشي تمام شد، چنانكه گويي نه كرونا خاني آمده و نه كرونا خاني رفته است! اين البته از حوادث نادر روزانه نيست ، اگر بخواهيم موارد عدم مراعات فاصلهگذاريهاي اجتماعي در شهرها و روستاها را برشماريم و درصد رعايتها را به دست آوريم، احتمالا از عدد به دست آمده وحشت ميكنيم و خوف آن به وجود ميآيد كه طغيان كرونا خسارتها را به فاجعه تبديل كند. واقعيت آن است كه رعايت پروتكلهاي بهداشتي در يك جامعه 80 ميليوني براي مدت طولاني و خصوصا پس از بازگشاييها و لغو بسياري از محدوديتها كاري به غايت دشوار و اگر اجباري در كار نباشد احتمالا ناشدني است. ويروس چموشي كه در حال حاضر ميهمان تحميلي همه كشورهاي جهان شده و تا زواياي مختلف زندگيها نفوذ كرده و پشت پنجرهها در كمين نشسته است تا در خانهها ورود كند و معركه بيافريند. حوصله، دقت، جديت، اراده، وقت، مشقت، هزينه و آگاهي بسياري طلب ميكند تا رام شود و از زخمزني دست بردارد. براي اينكه اكثريت مردم واقعيتي را به خوبي دريابند و يك رفتار ثانويه را در همه شقوق زندگي خود دخالت دهند، مقدمات و آموزشها و انگيزههاي بسياري لازم است كه بايد توسط دولتها به وجود آيند و مستمرا مورد تاكيد قرار گيرند. به نظر ميرسد ميان آنچه در اين زمينه لازم و ضروري است و آنچه در حال انجام است فاصله بسياري وجود دارد خصوصا اينكه ترس اوليه در ميان مردم در حال از بين رفتن است و خداي ناكرده شايد آن ترس كه به سببش رعايتها سير صعودي شديدي به خود گرفت فقط با يك شوك قابل بازگشت باشد. پس از اينكه در اسفند ماه سال گذشته جامعه خود را در برابر واقعيت تلخ و تند كرونا ديد، آمادگي بسياري پيدا كرد تا انواع محدوديتها را متقبل شود و كثيري از امور خود را به تعويق اندازد و حتي برخي سختيها را تحمل كند ولي متوليان امور قدر آن آمادگي را ندانستند و در ايران حتي يك روز قرنطينه كامل در هيچ شهر و استاني اجرا نشد. اجراي محدوديتهاي شديد و اجباري افزون بر اينكه ميتوانست زنجيره ابتلا را به پايينترين حد خود برساند، مردم را براي يك دوره نسبتا طولاني همزيستي آگاهانه و قاعدهمند با كرونا آماده ميكرد. اتفاقا تعطيلات عيد نوروز كه همه ساله بيش از دو هفته در ايران همه چيز تعطيل ميشود، فرصت طلايي بود كه بدون هزينههاي اقتصادي يك قرنطينه طبيعي اجرا شود و چه بسا بر اثر مغتنم شمردن آن فرصت استثنايي، گامهاي بلندي در جهت كنترل كامل اپيدمي برداشته ميشد ولي متاسفانه در بسياري از روزهاي حساس در مقابله با كرونا دولت از استراتژي توصيه و خواهش از مردم استفاده كرد و ديديم كه در اين زمينه جامعه راه معمول خود را رفت و به عكس هنگامي كه محكم گرفت نتايج بسيار خوبي به دست آورد. روز 13 فروردين از معدود مناسبتهايي بود كه ستاد ملي مبارزه با كرونا محدوديتهاي اجباري وسيعي را به اجرا گذاشت و با رعايت بسيار خوبي از سوي مردم روبهرو شديم و نتايج خيرهكنندهاي هم به دست آمد در حالي كه در تعطيلات ديگر با بسنده كردن به توصيه و خواهش شاهد سفرهاي ميليوني بوديم و برخي استانها از همين رهگذر دچار افزايش جهشي و شديد مبتلايان شدند. به هر حال اين روزها زير سايه عادي شدن موضوع اپيدمي كرونا و كاهش رعايت شيوهنامههاي بهداشتي و عدم قاطعيت مسوولان مربوطه و كمرنگ شدن برنامههاي هشدارآميز صدا وسيما شوربختانه شاهد سير صعودي تعداد مبتلايان به ويروس كوويد19 هستيم. در زماني كه تبليغات رسانه ملي پيرامون مسائل و حوادث ديگر كشورها حجم انبوهي را به خود اختصاص ميدهد و ميان برنامههاي هشداردهنده پيرامون كرونا از حجم تبليغات براي فلان نوشابه كمتر است، گويي اين پيام پنهان به جامعه منتقل ميشود كه شهر در امن و امان است و مردم زندگي معمول خود را در پيش گيرند و دغدغه ابتلارا به دل راه ندهند! در اين زمينه سخن بسيار است ولي اجمالا ما دو الگوي كاملا روشن و شفاف پيش روي خود داريم؛ يكي برزيل است كه رييسجمهورش كرونا را به شوخي گرفت و با سرعتي باور نكردني به رديفهاي اول كشورهاي كرونازده جهان صعود كرد و يكي نيوزيلند است كه حتي يك روز را هم در اين مبارزه سخت از دست نداد و اينك پايان كرونا را رسما اعلام كرده است.