زندگي كرونايي
سينا قنبرپور
115 روز از اعلام رسمي نخستين مرگها براثر ابتلا به ويروس كرونا در كشورمان سپري شده است. روزهاي اسفند99 را كه به خاطر بياوريم يادمان خواهد آمد كه چگونه ترس از چيزي ناشناخته از ترس از مرگ سبقت گرفته بود. پذيرفتيم كه خانه بمانيم. فيلمهاي بسياري از فضاي غمزده بيمارستانها دست به دست شد تا آنجا كه حتي رييسجمهور هم خواستار تلاش براي احياي شادي در جامعه شد و بعد يكييكي فيلم شادي پرسنل بيمارستان دست به دست شد تا بتوانيم فضا را بشكنيم. همهچيز خوب بود اما شرايط به گونهاي نبود كه بتوان در خانه ماند. بحث تامين مايحتاج روزمره كسي را نگران نكرد زيرا با وجود مشكلات متعددي كه كشور گريبانگير آن بود اما همه محصولات غذايي و بهداشتي در دسترس مردم بود. هرچقدر خواستيم موادشوينده و ضدعفونيكننده خريديم و استفاده كرديم تا كرونا را شكست دهيم. اما ماندن در خانه و كار نكردن يعني چرخه اقتصاد زندگي مختل شدن. شايد عدهاي به واسطه دوركاري ميتوانستند كارشان را انجام دهند ولي آنكه كارش دوركاري برنميداشت چگونه ميتوانست كسب و كارش را پيش ببرد؟ اجارهنشينها چه كار بايد ميكردند؟ راننده تاكسيها؟ رستورانداران يا آرايشگران. شايد سوپرماركتها كمتر آسيب ديدند ولي براي آنها وضع تغيير كرده بود. اگر چرخ اقتصاد فرد فرد جامعه نچرخد چرخ اقتصاد مملكت هم نميتواند بچرخد. پس چارهاي نبود كه كسب و كارها بايد دوباره احيا ميشدند و به كار خود بازميگشتند. اما مگر ميشد از چيزي كه نميتوانيم ببينيمش و فقط آثارش بر ما متجلي ميشود، بگريزيم؟ هنوز هم هستند كسب و كارهايي كه اجازه فعاليت نگرفتهاند. مثلا باشگاههاي ورزشي يا استخرها آنهم در آستانه فصل گرما. اصلا در مخيله كسي نميگنجد كه استخرها نتوانند فعاليت كنند ولي واقعيت اين است كه ويروس كرونا هنوز بين ماست و همچنان وضعيت مراجعه به بيمارستانهاي ما عادي نشده است. براساس آخرين آمارهاي وزارت بهداشت استانهاي هرمزگان، خوزستان، خراسان رضوي و بوشهر نشان از قرمز بودن وضعيت اين مناطق ميدهد. تحليل آمارهاي مراجعه بيماران بدحال و مثبت شدن تست ابتلا به ويروس كرونا نشان از آن دارد كه عمده مبتلايان در محدوده تعطيلي عيد سعيد فطر گرفتار اين ويروس شدهاند. يعني يا در آن تعطيلي به سفر رفتهاند يا در آن روزها اصول پيشگيري از ابتلا به ويروس كرونا را رعايت نكردهاند. حالا كه گرما آمده و باز هم ويروس به كار خود مشغول است بايد خيالمان آسوده شود كه عملكرد اين ويروس ربطي به سرما و گرما ندارد. همه اين روايات را مرور كرديم كه به اين پرسش برسيم، تكليف چيست؟ هنوز كه هيچكدام از كشورها هم موفق به ساخت واكسن اين بيماري نشدهاند. پس چه بايد كرد؟ پاسخ ساده است. نسخه درمان اين وضعيت در يك كلمه «پيشگيري» نهفته است. الان 115 روز را با كرونا سپري كردهايم. آنچه بيش از هرچيز مسلم است اينكه بايد سبك زندگيمان را تغيير دهيم. زماني عادتهاي عجيب و غريبي را شاهد بوديم. مثلا افرادي كه در نزديكترين فاصله ممكن با ما حرف ميزدند و توجهي به حريم شخصي و تعاريف آن نداشتند كه وقتي از 50 سانتيمتري فردي به او نزديكتر ميشويم يعني وارد حريم شخصياش شدهايم. حالا آموختهايم كه مفهومي به نام «فاصله اجتماعي» وجود دارد و دستكم بايد 1.5متر با ديگران فاصله داشته باشيم. بحث شستوشوي دستها و ضد عفونيكردن سطوح و ابزار مطرح است. ما عادتي به عمق تاريخ داشتيم كه در مواجهه با يكديگر دست ميداديم و ديدهبوسي ميكرديم. الان چنين نميكنيم و مدلي جديد از سلام و عليك را آموختهايم. با اين اوصاف و در شرايطي كه كرونا تمام نشده است آيا بايد دوباره در خانه بمانيم تا جناب ويروس بار و بنهاش را جمع كند و برود يا به زندگيمان با رعايت اصول بهداشتي ادامه دهيم. يكي از مهمترين مولفههاي موثر در زندگي تطبيق با شرايط جديد است. شرايطي كه يك ويروس ناآشنا نه تنها براي ما كه براي همه دنيا رقم زده است. بنابراين سادهانگارانه است كه بگوييم بنشينيم خانه و منتظر بمانيم تا كرونا برود. شرايط جديدي حاكم شده است و ما بايد خود را با آن تطبيق دهيم. داشتههايمان را از اين بيماري كه ابتدا ناشناخته مينمود مرور كنيم. «فاصله اجتماعي» و «استفاده از ماسك» بيشترين تاثير را در جلوگيري از آن دارد زيرا عموما اين ويروس از طريق سيستم تنفسي فرد را درگير ميكند. شستوشوي دستها و ضدعفوني كردن سطوح ديگر عامل تعيينكننده است. پس بايد عادتهايمان را تغيير دهيم. شيوه برخوردمان را عوض كنيم و به زندگي ادامه دهيم چون كرونا تمام نشده است.